بوتان آخرین ملت روی کره زمین بود که در ژوئن ۱۹۹۹ استفاده از تلویزیون را آغاز کرد. پادشاه این سرزمین، محدودیت استفاده از تلویزیون را به عنوان بخشی از یک برنامه رادیکال، به منظور نوسازی کشور کوهستانی کوچک خود و همچنین بالا بردن میزان نشاط ناخالص داخلی لغو کرد. این کشور به طور سنتی جهانگردی را ممنوع و بر معنویت گرایی و حفاظت محیطی در برابر سرمایه داری در حال رشد تاکید می کرد. اما ناگهان یک فرهنگ بوداییستی تنتراییه دهقانی و صلح آمیز که طی قرنها به سختی تغییر کرده بود، در شرایطی که در نواحی روستایی دسترسی اندکی به برق یا وسایل ارتباط راه دور وجود داشت، با چهار نوع از شبکه های کابلی که عمدتا برنامه های وارداتی پخش می کردند. مورد تهاجم قرار گرفت. بدین ترتیب شبیخونه، دنیای پوش اند یک سری کینگ لایو ، خانواده سیمپسون فدراسیون جهانی کشتی، امریکن آیدل، فیلم‌های بالیوود، کنسرت های موسیقی، نمایش های تلویزیونی و اخبار بی. بی. سی و سی. ان. أن را به روی مشترکین کابلی باز کرد. سال بعد، کشور به شبکه جهانی اینترنت نیز متصل شد خیلی زود. خبرنگاران نخستین امواج جرم و جنایت - قتل. کلاهبرداری و مصرف مواد مخدر - را در بوتان گزارش کردند. ناگهان بوتان در قرن ۲۱ فرو ریخت. نگرانی های عمومی در مورد تهدیدهای موجود برای فرهنگ خاص و بی نظیر این کشور به سرعت بالا گرفت. صفحه یادداشت ها در روزنامه های محلی جمله های نگران کننده ای را نشان می داد. جملاتی مانند «سردبیر محترم، تلویزیون در کشور ما وضعیت بدی را به بار آورده است. اذهان ما را کنترل... و ما را دیوانه می کند.

دشمن درست اینجا داخل اتاق نشیمن ماست. مردم مانند هنرپیشه ها رفتار می کنند و سر درگم، حریص و ناراضی هستند. برخی نیز اظهار نگرانی کرده اند که بین بوتان قدیم و جدید شکاف عمیقی به وجود آمده است. یکی از وزیران بیان کرد که تا همین اواخر، ما حتی از کشتن حشرات نیز خودداری می کردیم و اکنون از ما بوتانی ها خواسته می شود تا افرادی را در تلویزیون مشاهده کنیم که با اسلحه یکدیگر را می کشند. آیا ما نیز اینکار را خواهیم کرد؟ تلویزیون به طور گسترده، به خاطر انتشار بیماری های اجتماعی، تضعیف ارزشهای معنوی، تضعیف سنتهای باستانی، ترویج کلاهبرداری، تشویق مصرف گرایی مادی، تخریب زندگی خانوادگی با دامن زدن به آدمکشی در میان مردمی صلح جو، مورد سرزنش قرار گرفت. در سال ۲۰۰۶ در پاسخ به نگرانی۔ های عمومی، دولت یک وزارتخانه جدید و قوانینی برای تعیین سیاست های ارتباطی بوتان تأسیس کرد که از طریق آن سیاست هایی مانند محافظت بخش های آسیب پذیر جامعه در مقابل تأثیر خشونت مفرط، اعمال غیر اخلاقی و مصرف مواد مخدر را در بر می گرفت. اما، آیا شروع استفاده از تلویزیون علت عمده چنین مشکلاتی بود؟ آیا دسترسی مردم بوتان به فناوری های ارتباطی و اطلاعاتی مدرن سبب تضعیف فرهنگ بودایی سنتی و جامعه فئودالی این کشور گردید؟ آیا شتی جایگزین ورزش سنتی تیروکمان خواهد شد؟ آیا زبان انگلیسی جایگزین زبان دزونکا و شار چاپ خواهد شد؟ آیا مردم به جای غو و کیرا، لباس جین خواهند پوشید؟ یا اینکه در بیان این نگرانی ها، مبالغه شده است؟
 
شاید بوتان برجسته ترین مثال اخیر کشور در حال توسعه ای باشد که در حال سازگار کردن خود با هجوم تجهیزات الکترونیکی ( تلویزیون، ماهواره و ...) است، اما به هیچ وجه تنها کشور موجود نیست. بسیاری از جوامع حجم عظیمی از اطلاعات را از شبکه های مختلفی که فراسوی مرزهای محلی و ملی آنهاست، دریافت می کنند. ایده‌ها و تصورات از طریق ایستگاه های رادیویی و تلویزیونی زمینی، کابلی و ماهواره‌ای، فیلم. دی وی دی، و بازی های ویدئویی، کتاب، روزنامه و مجلات، تبلیغات و صنعت موسیقی و هنرهای صوتی - تصویری، دنیای دیجیتال اینترنت، وب سایت ها، تیوو ها"، کلیپ های یوتیوب، ای پد پلیرها، پادکست ها، ویکیها و وبلاگها و همچنین ارتباطات بین فردی از طریق شبکه های موبایل و تلفن ثابت، وب سایت های دارای ساختار شبکه اجتماعی (مانند مای اسپیس، فیس بوک و تویتر؟) و ایمیل، انتقال صدا از طریق پروتکل اینترنت و پیام های متنی، از جامعه ای به جامعه دیگر منتقل می شوند. در واقع می توان گفت؛ «جهان جلوی در خانه ما آمده است».
 
این تغییرات عمیق را می توان به طور گسترده ای مشاهده کرد. اما پیامدهای این تغییرات ۔ خصوصا تأثیر نفوذ رسانه های جمعی در فرهنگ های دور افتاده جغرافیایی که قبل از آن در حاشیه شبکه های ارتباطی مدرن قرار داشتند . به راحتی قابل مشاهده نیست. هنگامیکه جهان مستقیما به مکانها دوردستی مانند اجتماعات روستایی دور افتاده در بوتان و نواحی و ایالت های دور افتاده در بورکینا فاسو، برمه و افغانستان متصل می گردد و مردم این مناطق نسبت به جهان اطلاعات بیشتری کسب می کنند چه اتفاقی برای آنان خواهد افتاد؟ به طور خاص، آیا این فرآیند، باعث ایجاد همگرایی حول ارزشهای مدرن خواهد شد و آیا تنوع ملی با تهدید مواجه خواهد شد؟
 
مباحثه در مورد مخاطره احتمالی ناشی از «امپریالیسم فرهنگی»، «کوکاکولایی شدن»، یا مک دونالدی شدن» تقریبا از نیم قرن پیش شدت گرفته است. این بحث از بقایای منسوخ دوران جنگ سرد نیست؛ سیاست های فرهنگی حمایتی جدید (مانند سیاست گذاری های یونسکو و اتحادیه اروپا) طی سالهای اخیر به اجرا در آمده است. در این میان، کتاب حاضر چارچوب نظری جدیدی ارائه می کند و شواهد نظام مندی برای حمایت از استدلال خود ارائه می کند. فرضیه کتاب حاضر این است که گسترش جریان اطلاعات از کشورهای شمال به کشورهای جنوب، بیشترین تأثیر بر همگرایی ارزشها را در جوامع جهان وطن خواهد داشت؛ یعنی جوامعی که دارای مشخصه هایی مانند همبستگی در بازار جهانی، آزادی مطبوعات و دسترسی گسترده به رسانه ها هستند.

جوامع محلی که فاقد چنین شرایطی هستند، احتمالا کمتر تحت تأثیر چنین تحولاتی" قرار می گیرند. اما در داخل کشورها، بسیاری از بخش های فقیر همچنان فاقد منابع و مهارت های لازم برای دسترسی به فناوری های ارتباطی مدرن هستند. موانع اجتماعی - روانشناختی عمده ای سبب محدودیت بیشتر توان رسانه ها در تغییر نگرش ها و ارزشهای پایدار می شوند. مشکل در محاسبه نقش این دیوارهای آتش متوالی عمدتأ منجر به ارزیابی مبالغه آمیز مخاطرات (جریانهای اطلاعات برای تنوع ملی کشورها شده است. این شرایط به اوتوکراسی های سفت و سخت و به شدت تحت کنترل (مانند برمه و کره شمالی) یا روستاهای دور افتاده و جوامع محلی فاقد شبکه ارتباطات جمعی در تبت، بوتان و مالی، منحصر و محدود نشده است. بلکه، این موانع در بسیاری از مناطق جهان یافت می شوند. کتاب حاضر به شرح این تصورات می پردازد و سپس شواهدی بر مبنای پیمایش جهانی ارزشها که ۹۵ کشور جهان را از ۲۰۰۷ - ۱۹۸۱ پوشش می دهد، ارائه می دهد. طرح تحقیق مرکب کتاب حاضر، مدل های خطی سلسله مراتبی، تحلیل های سری زمانی مقطعی و مطالعات موردی کیفی را با هم ترکیب می کند. چارچوب تطبیقی وسیع و شواهد گسترده، امکان آزمون گزاره های عمده را به طور تجربی فراهم آورده است. فصل نتیجه گیری نیز، به ارائه پیامدهایی برای سیاست گذاری های فرهنگی می پردازد. اجازه دهید با مشخص نمودن مفاهیم اصلی و بازنگری در مجادله های متناقض پیرامون ارتباطات جهان وطنانه شروع کنیم و سپس شرح دهیم که کتاب حاضر چگونه به تفصیل، بحث را پیش می برد.
 
منبع: جهانی شدن و تنوع فرهنگی، پیپا نوریس و رونالد اینگلهارت، ترجمه: عبدالله فاضلی و ساجده علامه،صص16-13، چاپ و نشر سپیدان، تهران، چاپ اول، ۱۳۹۵