شواهد مربوط به ارزشهای اقتصادی
مردم اغلب سعی می کنند با توجه به سوالاتی که در طول مصاحبه از آنها پرسیده می شود، نظراتی را فی البداعه بیان کنند، به ویژه هنگامی که آنها فاقد اطلاعات و با تجربه قبلی در زمینه سولات باشند.
بعلاوه، مطالعات عمدتا بر تحلیل نگرشهای مربوط به سیاست اقتصادی (مانند نگرش نسبت به تجارت آزاد، بازار کار باز، ادغام اقتصادی و جهانی شدن اقتصادی در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه تمرکز کرده اند. نظرسنجی های افکار عمومی که توسط رسانهها یا سیاست گذاران انجام شده است، معمولا با جهت گیری های جمعی نسبت به سیاست های خاص و با رخدادهای تازه (مانند اینکه آیا اروپایی ها معاهده ماستریخت را می پذیرند یا آیا آمریکایی ها با نتیجه مذاکرات دوحه موافق هستند) مرتبط است. اما این رویکرد کاربرد محدودی برای درک روشهای ظریف تری دارد که ممکن است ارتباطات جهانی از طریق آنها به ارزشهای اقتصادی پایدارتر و گسترده تر شکل دهد.
از نمونههای چنین روشهای ظریفی می توان به تاکید بر مطلوبیت مصرف گرایی، فردگرایی و رقابت اشاره کرد. بر خلاف نگرشهای مربوط به سیاست اقتصادی، ارزشهای اقتصادی نظیر رقابت، همکاری، کار سخت و موفقیت فردی را می توان فراتر از کنشها و شرایط خاص، در محل کار، مدرسه، تجارت و یا سیاست به کار برد. ارزشها بازتاب اهداف مطلوب افراد، خانواده ها، جامعه و جهان هستند. مردم اهداف متنوعی دارند و اهمیت نسبی این اهداف، اولویتهای ارزشی آنان را تعیین می کند. به همین ترتیب، تصور بر آن است که ارزشها، افراد را در جهت نگرشها و باورهای شناختی خاص سوق می دهند. برای مثال، انتظار می رود آمریکایی هایی که برای رقابت و مصرف، ارزش بالایی قائل اند، توافق نامه های تجارت آزاد مانند نفتا را بر اساس این عقیده که چنین سیاست هایی به رشد اقتصادی کمک می کنند، تایید کنند. از سوی دیگر، انتظار می رود آمریکایی هایی که به ارزشهای ملی گرایی و میهن پرستی اهمیت زیادی می دهند و آنهایی که نفتا را به عنوان تهدیدی برای تجارت و مشاغل آمریکایی می بینند، با این سیاست مخالف باشند. از این رو، رنکین استدلال می کند که ارزشهای ملی گرایانه اغلب در مورد مسائل بسیار فنی از قبیل ترجیحات تجاری، که مردم در مورد آنها اطلاعات دقیقی ندارند، اشارات مهمی را فراهم می کنند، به طوری که افراد وطن پرست همواره حامی محصولات داخلی شناخته می شوند.
همچنین ماهیت پراکنده ارزشها، مقایسه های گسترده در سراسر کشورها و فرهنگهای متنوع را تسهیل می کند؛ بی معناست که از مردم سراسر جهان بپرسیم که آیا آنها از دور توافقات تجاری دوحه، کمک مالی به بانکها (توسط دولتها)، یا حتی نقش و فعالیتهای سازمان تجارت جهانی، نفتایا کمیسیون اروپا حمایت می کنند، زمانی که آگاهی یا اطلاعات دقیقی از این موضوعات ندارند. در چنین شرایطی همواره با پاسخهای «ساختگی» فی البداعه» و «بی نظر» مواجه خواهیم بود.
اما بر اساس چنین پاسخهایی بعید است بتوان شاخصهای ثابت، ساختاریافته یا دارای پایایی، برای افکار عمومی ایجاد نمود. کانورس برای اولین بار بیان کرد که مردم اغلب سعی می کنند به پرسش های نظرسنجی پاسخهایی بدهند، حتی اگر آنها هیچ نگرش پیشینی نسبت به موضوعات، در ذهن نداشته باشند. و زلر اشاره می کند که مردم اغلب سعی می کنند با توجه به سوالاتی که در طول مصاحبه از آنها پرسیده می شود، نظراتی را فی البداعه بیان کنند، به ویژه هنگامی که آنها فاقد اطلاعات و با تجربه قبلی در زمینه سولات باشند. چنین پاسخ هایی بی معنا نیستند، اما آنها را نباید به عنوان نگرشهایی در نظر گرفت که پیش از شروع پیمایش وجود داشتهاند یعنی در حین پیمایش ایجاد می شوند. برای مثال، اگر از مردم سوال شود که آیا بریتانیا باید واحد پول یورو را بپذیرد؟ بدون اطلاعات دقیق از نتایج سیاستهای پولی و مالی، پاسخی که آنها بیان می کنند، بر اساس احساسات عمومی تر نسبت به هویت ملی بریتانیا و اتحادیه اروپا و یا اشارت هایی است که نخبگان احزاب ارائه می کنند. موضوعات نسبتا فنی و انتزاعی در حوزه سیاست اقتصادی و خارجی، که در مورد آنها، مردم دانش با تجربه مستقیم بسیار اندکی دارند، خصوصا، نسبت به این فرآیندها آسیب پذیر هستند.
در این شرایط، سنجش ارزشها به جای نگرشها، استراتژی مؤثرتری برای فهم افکار عمومی در مورد جهانی شدن اقتصادی است. به عنوان مثال، منطقی است که از مردم نیجریه، پرو و سوئد بپرسیم که آیا آنها موفقیت فردی و رقابت اقتصادی (ایدههای کلیدی سرمایه داری را تایید می کنند و یا اینکه آنها حامی همبستگی، اجتماع و برابری اقتصادی هستند. ارزشها، برخلاف نگرشها، در زمینه های مختلف اجتماعی و تجارب زندگی قابل کاربرد هستند. اگر ارتباطات جمعی، ایدئولوژی جهانی شدن اقتصادی را القاء کنند، پس بایستی در تمامی جوامع، حمایت از ارزشهایی مانند فردگرایی، تعقیب رفاه مادی و آزادی اقتصادی در میان کاربران رسانهها در مقایسه با کسانی که از رسانه استفاده نمی کنند، بیشتر باشد.
منبع: جهانی شدن و تنوع فرهنگی، پیپا نوریس و رونالد اینگلهارت، ترجمه: عبدالله فاضلی و ساجده علامه،صص232-230، چاپ و نشر سپیدان، تهران، چاپ اول، ۱۳۹۵
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}