شواهد گسترده حاکی از رشد ارتباطات جهان وطنانه است. بازار بین المللی کالا و خدمات فرهنگی در اواخر قرن بیستم به سرعت گسترش یافت و این تغییرات به رشد جریان‌های اطلاعات سریع تر و متراکم تر در سراسر مرزهای ملی کمک کرد. تا اوایل دهه ۱۹۸۰، هنوز در اغلب کشورها، محتوی رسانه‌های ارتباط جمعی عمدتا در داخل کشور تولید می شد و از طریق روزنامه‌ها، مجلات، ایستگاه های تلویزیونی و شبکه‌های رادیویی محلی، منطقه‌ای یا ملی منتقل می شد. جهانی شدن ارتباطات جمعی از طریق گسترش تلویزیون های کابلی و ماهواره ای، تلفن های موبایل سلولی، اینترنت و ابزارهای چند رسانه‌ای صورت گرفت. همچنین خصوصی سازی، مقرارت زدایی و لیبرال سازی رادیو و تلویزیون و مخابرات و رهایی از قوانینی که مالکیت خارجی رسانه‌ها را محدود می کرد، نیز نقش عمده ای ایفا کرده اند. زیرا سبب کاهش تعداد مخاطبان برنامه‌های رادیو و تلویزیون عمومی یا دولتی، افزایش ایستگاه های رادیویی و تلویزیونی تجاری با مالکیت خصوصی و مالکیت چندرسانه‌ای روزنامه‌ها و مجلات گردید.

این تحولات رشد شرکت‌های تبلیغاتی بین المللی و بخش پژوهش بازار را تقویت کرده و سبب درآمدزایی برای رسانه‌های تجاری گردید. کانال های جدید تلویزیونی تقاضای فزاینده برای برنامه‌های سرگرم کننده ای را تامین کردند که اغلب آنها از چند کشور اصلی تولید کننده غربی وارد می شد. سهم بازار آمریکا از تجارت فرهنگی جهانی کالاهای صوتی - تصویری و خدمات اطلاعاتی در دهه های اخیر نه تنها کاهش نیافته بلکه گسترش نیز یافته است. علاوه بر این، در کشورهای تولید کننده اصلی، صادرات کالاها و خدمات فرهنگی در بازارهای جهانی در تعداد انگشت شماری از کنگلومراهای چندملیتی مانند تایم وارنر، ویاکم و دیزنی به شدت متمرکز شده است که محصولات گوناگونی را در تمام اشکال رسانه‌ای شامل اخبار فراملی در ایستگاه‌های تلویزیونی کابلی و ماهواره ای، خدمات خبری سیمی، فیلم، موسیقی ضبط شده، نشر کتاب و وب سایت های آنلاین توزیع می کنند.
 
اختلافی در مورد وقوع این تحولات عمده وجود ندارد. اما در مورد نتایج این تحولات، اختلاف وجود دارد. حدس و گمان های زیادی در این زمینه وجود داشته است اما مطالعات سیستماتیک اندکی شواهد تجربی مربوط به اثر این تغییرات بر ارزش‌ها و نگرش‌های اجتماعی را مورد تحلیل قرار داده اند. پیامدهای فرهنگی ارتباطات جهان وطنانه از منظر سه دیدگاه عمده مورد بحث قرار گرفته است: دیدگاه همگرایی، قطبی شدن و تلفیق. هر دیدگاه دارای بینش بسیار متفاوتی در مورد تحولات معاصر و روندهای آینده است. مطالعه حاضر سعی دارد با تاکید بر اهمیت مجموعه ای از دیوارهای آتش که اثر ارتباطات جهان وطنانه را مشروط و - حتی در بازترین بازارهای جهانی - میزان همگرایی را میان فرهنگ‌های گوناگون ملی محدود می کنند. تفسیر متعادل تری ارائه دهد. فصل حاضر به منظور نتیجه گیری، منازعات موجود در این زمینه را بررسی کرده، محدودیت‌های دانش ما در مورد اثرات رسانه‌ها را مورد بررسی قرار داده و یافته های اصلی این مطالعه را خلاصه می کند.
 
دیدگاههای مختلف در مورد پیامدهای ارتباطات جهان وطنانه دیدگاه همگرایی (به سوی ارزشهای غربی با آمریکایی): در دیدگاه اول، گسترش ارتباطات جهانی به عنوان عامل همگن کننده فرهنگ‌های جهان دیده می شود. بر اساس تز همگرایی، این ارتباطات متراکم تر به سادگی سبب ایجاد ترکیب بسیار متنوعی از فرهنگ‌های ملی و ایجاد فضایی مانند مجمع عمومی سازمان ملل نمی گردد. این دیدگاه در عوض، بر جریان نامتقارن خدمات و محصولات فرهنگی تأکید می کند که در آن برنامه‌های سرگرم کننده، اخبار و تبلیغات به طور نامتوازنی از شمال به جنوب» صادر می شود. در نتیجه، در این دیدگاه، جوامع در حال توسعه به عنوان جذب کننده باورها، ارزش‌ها و نگرش‌های آمریکایی یا غربی دیده می شوند.
 
پیامدهای هنجارین این تحولات شدیدا مورد منازعه و بحث قرار گرفته است. برای بسیاری از ناظران، این فرآیند، تهدیدی برای تنوع ملی به شمار می آید، زیرا زبان های اقلیت، سنت‌های تاریخی و نظام های اعتقادی بومی را به مانند تاثیر ویرانگر توریسم کنترل نشده بر محیط های شکننده - نابود می کند. در این زمینه به ویژه، مکتب امپریالیسم فرهنگی استدلال می کند که گسترش ارتباطات جهانی، فرهنگ‌های بومی را در معرض سیل سوداگری (مرکانتلیسم)، تبلیغات و سرمایه داری شرکتی و نیز برنامه‌های سرگرم کننده عامه پسند آمریکایی - سرشار از تصاویر خشونت آمیز و سکسوالیته - قرار می دهد. بر اساس این دیدگاه، جهانی شدن، تنوع فرهنگی را تهدید می کند. اگر چه برخی دیگر از ناظران مانند حامیان آمریکایی «قدرت نرم» این فرآیند را در مسیر مثبت تری می بینند؛ آنان استدلال می کنند که این فرآیند منجر به تقویت حمایت عمومی از اصول جهانی مورد پذیرش جامعه بین الملل می گردد: اصولی مانند ارزش‌های مندرج در اعلامیه اجلاس جهانی سال ۲۰۰۵ که در آن تمام دولتها متعهد به رعایت و احترام به آزادی، برابری، همبستگی، مدارا و حقوق بشر شدند.
 
دیدگاه قطبی شدن جهانی: این ادعا که جهان در حال همگرایی به سوی یک فرهنگ مشترک است توسط تز قطبی شدن به چالش کشیده شده است. از این منظر، تضعیف استقلال ملی در نتیجه جهانی شدن، سبب گسترش مقاومت محلی و جنبش های مخالف می گردد و جنگ های فرهنگی بین جوامع و درون جوامع را سرعت می بخشد. اغلب تصور می شود که ظهور و انتشار فرهنگ جهانی تهدید بالقوه ای برای جوامع سنتی است؛ و بدین طریق به وفاداری های قبیلهای و هویتهای قومی قوی تر منجر می گردد. بنیامین باربر در این زمینه استدلال می کند که گسترش جهانی تکنولوژی های جدید، برنامه‌های سرگرم کننده عامه پسند و مصرف گرایی ممکن است به «جهان مک دونالدی» منجر گردد؛ جهانی که در آن، دیزنی، سی. ان. ان. و کوک سبب ایجاد فرهنگ یکسانی در سراسر جهان می شوند، اما از طرف دیگر این امر به ایجاد واکنش در مقابل جهانی شدن، بسیج نیروهای جهادی بنیاد گرا و تسریع احیای هویت‌های قومی و محلی نیز منجر می گردد. به نظر می رسد حادثه بازده سپتامبر این تفسیر را تایید می کند.

به نظر می رسد که نفرت از مصرف گرایی آمریکایی، آزادی جنسی و عدم احترام به سنت‌های تاریخی و ارزش‌های خانوادگی خشم هواداران القاعده را در خاورمیانه دامن زد و موجب افزایش ناگهانی حمایت عمومی از بنیادگرایی اسلامی گردید. تکنولوژی های دیجیتال موانع فیزیکی میان جوامع و افراد را در هم می شکنند اما همچنین  فرصت های ارتباط میان گروه های پراکنده تروریستی را بسط داده و مکانیسم هایی را برای پخش تبلیغات برای آنان فراهم می آورند. همچنین به نظر می رسد جنبش‌های اجتماعی میانه روی واکنش هایی را در مقابل جهانی شدن نشان می دهند چنانکه از بازار در حال رشد مکه کولا' در خاورمیانه، جنبش اسلو فود که مروج آشپزی خانگی است و تظاهرات خیابانی علیه جلسات G8 و سازمان تجارت جهانی مشهود است.
 
منبع: جهانی شدن و تنوع فرهنگی، پیپا نوریس و رونالد اینگلهارت، ترجمه: عبدالله فاضلی و ساجده علامه،صص322-319، چاپ و نشر سپیدان، تهران، چاپ اول، ۱۳۹۵