تغییرفرهنگی در طول زمان
همانطور که ارتباطات میان جوامع به تدریج در سراسر جهان متراکمتر و سریعتر می شود، احتمالا تاثیر فرهنگی آنها افزایش می یابد.
علاوه بر این، حتی در میان جوامع پساصنعتی مانند آمریکا و بریتانیا، سوئد و آلمان و ژاپن و کره جنوبی که شدیدا از طریق شبکههای ارتباطی، جریانهای تجاری و وابستگی متقابل اقتصادی به هم متصل شده اند و دارای بیشترین سهم از تجارت فرهنگی در برنامههای صوتی - تصویری هستند، تفاوتهای فرهنگی مشخص و پایدار همچنان باقی است و هیچ نشانه ای دال بر ناپدید شدن این تفاوت ها وجود ندارد. در این جوامع، یک فرهنگ مشترک یک دست غربی وجود ندارد که جوامع در حال توسعه به سوی آن در حال همگرا شدن باشند. در عوض، هم جامعه در حال توسعه و هم جامعه غربی تحت تاثیر نیروهای گسترده نوسازی، در حال تغییر هستند، در حالیکه فرهنگهای ملی همچنان حفظ می شوند. امروزه، این فرهنگ ها، مشابه آنچه که در یک نسل پیش بوده اند، نیستند. اما این امر به هیچ وجه به این معنا نیست که همه این تغییرات منفی است؛ رشد مدارا نسبت به برابری جنسیتی و تنوع اجتماعی و افزایش تأکید بر دموکراسی و ابراز وجود از جمله تغییرات مثبت است. و به نظر می رسد این تغییرات فقط به میزان محدودی در نتیجه جهانی شدن رسانهها باشند.
چرا استفاده فردی از رسانههای خبری در عین تقویت ارزشهای دموکراتیک در جوامع جهان وطن، تاثیر معنادار بر این ارزشها در جوامع محلی ندارد؟ یکی از دلایل این قضیه این است که در رژیمهای سرکوبگر که روزنامه نگاری مستقل و تکثرگرایی رسانهای را محدود می کنند، کنترل دولتی رسانهها، به منظور محدود کردن حمایت عمومی از جنبشهای اصلاحی مخالف و اصول دموکراتیک به کار گرفته می شود. در مقابل، در جوامع بازتر، جریان ورود اخبار غربی از خارج و همچنین تکثر رسانهها در داخل می تواند در خدمت تقویت نگرش مثبت به دموکراسی عمل کند.
رسانههای خبری یکی از کارگزاران عمده ارزشهای فرهنگی هستند؛ این رسانهها چنانکه نشان داده شد، سبب تقویت اخلاق جنسی لیبرال، مدارای جهان وطن گرایانه نسبت به دیگر مردمان، حمایت از بازار آزاد و افزایش مشارکت مدنی می شوند. اما این امر به معنای همگرایی نیست. زیرا رسانهها فقط یکی از عوامل متعددی هستند که مسیر تغییر ارزشها را شکل می دهند؛ نیروهای گسترده نوسازی، همواره ارزشهای مردم را در تمام جوامع، اعم از ثروتمند و فقیر، شکل می دهند و جوامع ثروتمند که بسیار بیشتر از جوامع فقیر از دسترسی به رسانهها برخوردارند، تغییر فرهنگی سریعتری را نسبت به جوامع در حال توسعه تجربه می کنند.
همانطور که ارتباطات میان جوامع به تدریج در سراسر جهان متراکم تر و سریع تر می شود، احتمالا تاثیر فرهنگی آنها افزایش می یابد. با این حال، باید در مورد اغراق پیامدهای ارتباطات جهان وطنانه، چه خوب یا بد، محتاط بود؛ زیرا مجموعه ای از دیوارهای آتش وجود دارد که فرهنگهای ملی متمایز را همچنان حفظ می کند. در بسیاری از کشورها در قرن بیست و یکم، سواد همگانی و حتی منبع برق دائمی هنوز وجود ندارد چه برسد به تلویزیون و شبکه اینترنت باندپهن. برخی کشورها نیز به علت کنترل دولتی از طریق رژیم های بسیار سرکوبگر، به اطلاعات موجود در جهان خارج دسترسی ندارند. پیش بینی شده است همگرایی فرهنگی در طول زمان ناشی از مرزهای نفوذپذیرتر است اما امروزه اثر پایدار سنتهای تاریخی متمایز همچنان مشهود است.
حتی در میان جوامع باز، ژاپن کاملا از کره جنوبی متمایز باقی مانده است. بریتانیا مانند آلمان نیست. سوئد مانند اسپانیا نیست. و کانادا، با وجود حجم بسیار بالای جریان فرامرزی، نهادهای سیاسی دموکراتیک و زبان های مشترک مانند ایالات متحده آمریکا نیست. حتی در کشورهای عضو اتحادیه اروپا، با وجود تلاش های بلندپروازانه و قهرمانانه در یکپارچگی اقتصادی و اجتماعی در تاریخ مدرن و نیز پنجاه سال تلاش مستمر به منظور ایجاد یک هویت اروپایی مشترک، به نظر نمی رسد هویتهای ملی و کردارهای فرهنگی متمایز، از بین رفته باشند. حتی به نظر می رسد احتمال کمتری وجود داشته باشد که هویتهای ملی و کردارهای فرهنگی در جوامعی که وابستگی متقابل کمتری دارند، از طریق قرار گیری در معرض رسانههای الکترونیکی از بین روند. مردم جهان دارای نمادهای فرهنگی و مدهای مشترک و میزان زیادی اطلاعات و ایدهها درباره مردم و مکان ها هستند، اما این به این معنا نیست که آنها میراث فرهنگی خود را از دست خواهند داد.
منبع: جهانی شدن و تنوع فرهنگی، پیپا نوریس و رونالد اینگلهارت، ترجمه: عبدالله فاضلی و ساجده علامه،صص343-341، چاپ و نشر سپیدان، تهران، چاپ اول، ۱۳۹۵
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}