بررسی الزامات واکنش نظام به ترور شهید سلیمانی
آیا باید انتقام بگیریم؟
اگر به دشمن اعلام کنیم ما به دنبال تنشزدایی هستیم دشمن گمان میکند که تنش به هر شکلی و در هر سطحی، خط قرمز ماست و آمادهایم هر هزینهای را پرداخت کنیم تا تنشها را از میان ببریم. بنابراین میتواند با ایجاد تنش، ما را مدام به عقبنشینی وادار کند.
اما آن چه بعد از شهادت مرحوم سلیمانی بر سر زبانها افتاده و از آن فراوان گفتگو میشود نوع پاسخی است که جمهوری اسلامی انتخاب خواهد کرد. برخی تحلیلگران سیاسی با نیت خیرخواهانه نظام را از واکنش برحذر میدارند و توصیه میکنند باید خویشتنداری کرد. آنان معتقدند این ترور، دامی است که امریکا برای ایران پهن کرده تا ایرانیان را به واکنشی احساسی - هیجانی وادارد و سپس نظام را به کام جنگ بکشاند و نهایتا با ایجاد اجماع جهانی، جمهوری اسلامی را از ریشه برکند.
برای نقد این دیدگاه ابتدا باید ماهیت رفتارهای ماجراجویانهی نظام سلطه را تحلیل کرد. امریکاییها چگونه کنش سیاسی انجام میدهند؟ چه چیزی باعث پیشروی یا عقبنشینی آنها میشود؟ آیا هر پاسخی لزوما به جنگ با آنان میانجامد یا برعکس؟
در ابتدا باید به تفاوت میان «تنشزدایی» و «تهدیدزدایی» اشاره کنم. چون کسانی که از ضرورت خویشتنداری ایران سخن میگویند عمدتا به مفهوم تنشزدایی تکیه میکنند و هر گونه اقدام احتمالی ایران را مایهی افزایش تنش و وقوع جنگ میدانند. در پاسخ به این عزیزان باید گفت اتفاقا ماجرا دقیقا خلاف تصور شماست. اگر به دشمن اعلام کنیم ما به دنبال تنشزدایی هستیم دشمن گمان میکند که تنش به هر شکلی و در هر سطحی، خط قرمز ماست و آمادهایم هر هزینهای را پرداخت کنیم تا تنشها را از میان ببریم. بنابراین میتواند با ایجاد تنش، ما را مدام به عقبنشینی وادار کند. در نقطه مقابل اگر اعلام کنیم ما آمادهی تهدیدزدایی هستیم - حتی اگر به تنش بینجامد - دشمن سعی میکند بر رفتار خود مسلط باشد و در محاسبات دچار اشتباه نشود. زیرا میداند طرف مقابلش قصد ندارد عقب بنشیند و در مقابل هر ضربهی احتمالی، ضربه خواهد زد.
در مساله ترور شهید سلیمانی هم دقیقا همین نگاه جاری است. امریکا در یک تجاوز آشکار، حملهای تروریستی مرتکب شده و شماری از نظامیان ارشد مقاومت از جمله آقایان سلیمانی و ابومهندس را به شهادت رسانده است. حال اگر ببیند ما از ترس عواقبی مانند جنگ، پاسخ گسترده دشمن و ... بنا داریم از خون شهید چشم بپوشیم، به این نتیجه میرسد که حتما میتواند در آیندهای نزدیک دوباره از این قبیل اقدامات انجام دهد و به دلیل ترس ما از جنگ بدون هیچ هزینهای از معرکه بگریزد. شاهد سخنم، موضعی است که دیروز یکی از سناتورهای امریکایی اتخاذ کرد؛ او ایران را تهدید کرد در صورتی که دست از رفتارهای خود در منطقه برندارد، امریکا پالایشگاههای کشور را بمباران خواهد کرد! (1) به همین راحتی! یعنی اگر امروز از خون مرحوم سلیمانی و دیگر فرماندهان مقاومت بگذریم دشمن را دچار اشتباه محاسباتی کرده، خود را در معرض حمله نظامی آنان قرار دادهایم و به زودی باید شاهد بمباران شدن مراکز نظامی، هستهای و صنعتی باشیم. اما اگر پاسخ دهیم دشمن متوجه میشود کشور صاحب دارد و روی امنیت و عزتش حساس است و به هیچ عنوان معامله نخواهد کرد.
از سوی دیگر باید به سطح جواب هم توجه کرد. دشمن یکی از فرماندهان برجسته مقاومت و به تعبیر رهبری، چهره بین المللی مقاومت را هدف قرار داده است. بنابراین در عملیات انتقام باید واکنشی در خور و شایسته شان شهید سلیمانی به نمایش گذاشت. چه آن که واکنش ضعیف از بیواکنشی بدتر است و شان ایشان و عزت کشور را ضایع خواهد کرد.
البته تحلیل بالا، بدین معنا نیست که دنبال ماجراجویی باشیم و بیگدار به آب بزنیم. بیگمان مجموعهی نظام در تصمیمات کلانش علاوه بر عزت، به حکمت و مصلحت هم توجه دارد. اما به هر حال سکوت در مقابل دشمن، حتما هزینههای به مراتب سختتری از پاسخ مناسب به تجاوزگریاش را دارد. هم چنان که رهبر انقلاب اخیرا در سخنرانیشان اعلام کردند: «ما هرگز کشور را به سمت جنگ نمیبریم اما اگر دیگران بخواهند موضوعی را به این کشور تحمیل کنند، ما با قدرت تمام مقابل آنها می ایستیم.»(2) این یعنی همان سیاست تهدیدزدایی که از تنشزدایی عزتمندانهتر و البته کمهزینهتر است.
پینوشت:
(1) سناتور لینذری گراهم، کسی بود که چنین حرف سخیفی به زبان آورد.
(2) دیدار با پرستاران، چهارشنبه 98/10/11
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}