فرهنگ و ادبیات سلطه و استعمارگری در طول تاریخ همواره سعی داشته برای دست یابی به اهداف شوم خود با بهره گیری از اسلوب و راهکارهای مکارانه ای از جمله طرح دوستی، همکاری پارلمانی، کمک های بشر دوستانه و آموزشی و فرهنگی، ارتباطات بین المللی اجتماعی و آموزشی، همکاری نظامی و اقتصادی، تأسیس مراکز فرهنگی و آموزشی، و حتّی فعال نگه داشتن کنسولگری ها و سفارتخانه ها به نوعی چهره مرموز و شیطانی خود را پنهان نمایند، این در حالی است که بسیاری از این طرح دوستی ها نه به جهت رابطه بشر دوستانه و صادقانه، بلکه به جهت رسیدن به مقاصد راهبردی استعماری و سلطه گری طراحی شده است تا اینکه بتواند حضور خود را در بین منطقه مورد نظر خود حفظ کرده و در فرصت ممکن تیر زهر آلود خود را به آنها وارد نماید. حضور حاشیه ساز سفیر انگلیس در اجتماع غیر قانونی و هنجار شکنان تهران نیز به خوبی گویای برملا شدن طرح های استعماری و شیطانی استعمار پیر است.

 
هشدار قرآن به ساده اندیشان غربگرا

پیش از پرداختن به پیامد های مرگبار و زهر آلود حضور سردمداران استعمار و سلطه در منطقه ایران اسلامی و طرح دوستی و اعتماد به آنان، لازم است با تأمل و تدبر در  یکی از زیباترین هشدارهای قرآنی در خصوص ماهیت کینه ورزانه سردمداران استکبار و سلطه بینش خود را در ارتباط با هوشمندی و درایت تقویت کنیم. خدای متعال در سوره ممتحنه می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ کَفَرُوا بِما جاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ ...‏ تُسِرُّونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِما أَخْفَیْتُمْ وَ ما أَعْلَنْتُمْ وَ مَنْ یَفْعَلْهُ مِنْکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبیلِ؛[1] اى کسانى که ایمان آورده‏ اید! دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگیرید! شما نسبت به آنان اظهار محبّت مى‏کنید، در حالى که آنها به آنچه از حقّ براى شما آمده کافر شده ‏اند ... شما مخفیانه با آنها رابطه دوستى برقرار مى‏کنید در حالى که من به آنچه پنهان یا آشکار مى‏سازید از همه داناترم! و هر کس از شما چنین کارى کند، از راه راست گمراه شده است!»
 

ارمغان و سوغات زهر آلود روباه پیر

کارنامه سیاه سلطه و  استعمارگر پیر انگلستان در ایران اسلامی آنقدر زشت و خفت بار است که اگر قرار باشد در خصوص آن مطلبی را بیان کرد با چند مقاله قابل جمع بندی و گزارش دهی نیست، ولی با این وجود به طور تیتر وار سعی داریم به برخی از لطمات جبران ناپذیر این استعمار به پیکر ایران اسلامی اشاره کنیم.
تاریخ دردناک ایران اسلامی گواه بر رنج های فراوانی است، به طوری که این رنج ها تنها در تسلط و استثمار نظامی خلاصه نشده است، یکی از بدترین پیامدهای حضور استعمار در ایران اسلامی سلطه  و تخریب اقتصادی و مرزهای جغرافیای بوده است.
 1-سلطه ی نظامی و مرگبار ترین فاجعه تاریخ ایران
یکی از بدترین و دردناک ترین پیامدهای حضور انگلستان در تاریخ ایران اسلامی به تاریخ 1919 تا 1917 بر می گردد، واقع بسیار تلخ و دردناکی که در آن قریب به  40درصد از جمعیت ایران اسلامی به واسطه قحطی و گرسنگی و سوء تغذیه و بیماری های ناشی از آن از صحنه روزگار محو می شوند، فاجعه ای که بسیار فراتر از تهاجم مغول ها در قرن سیزدهم میلادی بود، نسل کشی بی سابقه ای که ارتباط مستقیمی با حضور استعمار پیر در ایران داشت.[2] ایران از نوامبر 1914 که انگلیسی ها به خوزستان هجوم آوردند، صحنه درگیری ها بود. از آغاز اشغال تبریز به دست عثمانی ها در ژانویه 1915 تا 1917 که روس ها، عثمانی ها را از ایران بیرون راندند، نبردهای بزرگی در غرب ایران در جریان بود. درست در همین زمان روس ها و انگلیسی ها کنترل شدید خود را بر مناطق حوزه نفوذشان اعمال کردند، تا اکتبر 1916 معلوم شد بود که بحران شدیدی در راه است، بحرانی که زمینه ساز قحطی بزرگ، و نسل کشی بی سابقه ایران بود.[3]یکی از علل این فاجعه دردناک این بود که نیروی های انگلیسی محصولات کشاورزی و غذایی را از سطح کشور جمع آوری و احتکار می کردند به طوری که مردم عادی از تهیه آن با مشکل جدی مواجه بودند.
 
2-سلطه ی اقتصادی و اخذ امتیازات حیرت انگیز
تاریخ دردناک ایران اسلامی گواه بر رنج های فراوانی است، به طوری که این رنج ها تنها در تسلط و استثمار نظامی خلاصه نشده است، یکی از بدترین پیامدهای حضور استعمار در ایران اسلامی سلطه  و تخریب اقتصادی و مرزهای جغرافیایی بوده است. به طور مثال در معاهده پاریس، شاهد تجاوز و تصرف بخش‌هایی از جنوب ایران (بنادر خرمشهر و بوشهر و جزایر جنوب در خلیج فارس) توسط انگلستان هستیم به طوری که ناصرالدین شاه قاجار را مجبور به قبول قرارداد پاریس (۱۸۵۶) کرد. بر طبق این پیمان،ایران از ادعای خود بر هرات چشم پوشی کرد و هرات در ۱۸۶۳ به افغانستان ملحق گشت و ایران استقلال افغانستان را به رسمیت شناخت. به طور کل می توان ماهیت و پیامدهای معاهدات سیاسی ایران با انگلستان را این چنین تشریح کرد که با امضاء آن قراردادها استعماری، ضمن واگذاری امتیازهای مهم سیاسی و تجاری، تعهدات سنگینی بر ایران تحمیل می شود، در این معاهدات هر چه امتیاز و سود احتمالی و قطعی وجود دارد برای انگلستان است و هر چه تعهدات الزام آور و ضرر و زیان است، برای ایران پیش بینی گردیده است.[4]
 
3-سلطه و نفوذ سیاسی و براندازی
یکی دیگر از پیامدهای ننگین وتاریک استعمار پیر در ایران، سلطه سیاسی و براندازی اجتماعی بوده است، به طوری که محققان تاریخ نگاری ایران به خوبی ردپاهای انگلستان را در کودتای سیاسی 28 مرداد تشریح کرده اند، کودتای ننگینی که تبعات سنگینی برای ایران به دنبال داشت، برای پی بردن به نقش استعماری انگلستان در کودتای 28 مرداد کافی است در نکاتی که در ادامه بیان می شود قدری تأمل کنیم.

الف). انگلیسی ها به واسطه ی حضور مستمری که در ایران داشتند، افراد زبده و بسیار متخصصی در مسائل ایران در اختیار داشتند، از جمله آنها «لین پیمان» دیپلمات منزوی مسئول میز ایران بود که از اوخر دهه 1310 در وزارت خارجه بریتانیا کار می کرد، در سال 1331 شاه اظهار شکایت کرد که «پیمان» شخصاً توطئه کنار گذاشتن پدرش از سلطنت را در سال 1320 رهبری کرده است.

ب). انگلستان شبکه غیر رسمی از زمان جنگ جهانی دوم در درون نیروهای مسلح داشت که بیشتر متشکل از افسران محافظه کار و خانواده های اشرافی بودند، این شبکه عمدتاً از طریق «حسن اخوی» اعضای خود را ارتقا می داد و چپ ها را از پست های حساس کنار می گذاشت، و انگلیسی ها را از مسائل نظامی به ویژه گرایش های سیاسی افسران همکار خود مطلع می کرد.

ج). انگلیس در سطوح بالاتر نیز دوستانی داشتند، دوستانی در سطح دربار که به راحتی ایشان را از فضای دربار با خبر می کردند از جمله «ارنست پرون، دوست و همراه همیشگی شاه»، سلیمان بهبودی(رئیس تشریفات دربار) باری به هر جهت با توجه به نفوذ و بدنه اطلاعاتی انگلیس در دربار پس از به توافق رسیدن «سیا» و  MI6 برای کودتا در ایران، شاه نیز برای این جریان متقاعد شد.[5]
 
4-سلطه و نفوذ فرهنگی و اجتماعی
یکی از پیامدهای ویرانگر انگلستان در ایران تحرکات فرهنگی و تغییر باورهای دینی و اجتماعی ایرانیان بوده است، در واقع بریتانیا نقش پر رنگی در استحاله فرهنگ دینی و ترویج غرب گرایی در بین توده های مختلف اجتماعی داشته است، در واقع در جریان مشروطه سفارت انگلستان به عنوان پرچمدار نوگرایی بوده است. تبعات این غرب زدگی و استحاله فرهنگی برای جامعه ایران نتایج و پیامدهای سختی را به دنبال داشت از جمله این موارد عبارتند از: تضعیف باورهای دینی، تغییر طبایع و نابودی استعدادها، رفع زشتی منکرات دینی و اجتماعی، ترویج فرهنگ و ارزش غربی، تحقیر علما و معارف دینی...
 

سخن پایانی

مطالب تاریخی به خوبی گویای حضور مکارانه و هدفمند انگلستان در ایران برای دست یابی به منافع شوم، سیاسی، فرهنگی، نظامی و اقتصادی  بوده است، از این رو  در زمان فعلی نیز که بنابر برخی ملاحظات و مصلحت های بین المللی ارتباط دیپلماتیک با این کشور وجود دارد باید از تحرکات آنان در کشور اسلامی غافل نباشیم و اجازه ندهیم که این رژیم در جریانات سیاسی و فرهنگی کشور ورود داشته باشد، و اگر کسی از اتباع و یا کارداران سیاسی انگلستان رفتارهای هنجار شکنانه ای از خود نشان داد باید با پاسخ قاطع مانع تحرکات مشکوک آنان شد.

پی نوشت ها:
[1]. سوره ممتحنه، آیه1.
[2]. محمد قلی مجد، ترجمه محمد کریمی، قحطی بزرگ، ص31.
[3]. همان، ص35.
[4]. سجاد راعی گلوجه، قاجاریه، انگلستان و قراردادهای استعماری، ص244.
[5]. دکتر سید داوود آقایی، سیاست و نقش انگلیس در ایران، ص 52.