جان اشتاین بک: "من معتقد هستم که نویسنده‌ای که به توانایی کمال پذیری انسان اعتقاد ندارد، تخصص و صلاحیت عضویت در ادبیات را ندارد."
 
* جان اشتاین بک
(27 فوریه 1902 - 20 دسامبر 1968)
* ملیت
آمریکایی
* شغل
نویسنده، خبرنگار جنگ
* جوایز
1940 جایزه پولیتزر (داستان)
1940 جایزه ملی کتاب
1962 جایزه نوبل سال (ادبیات)
1964 مدال آزادی ریاست جمهوری
 

اوایل زندگی

جان ارنست اشتاین بک در تاریخ 27 فوریه 1902 در سالیناس کالیفرنیا متولد شد. پدر او، جان اشتاین بک اسکات، به عنوان مأمور خزانه داری در مونتری کار می‌کرد، و مادر او، اولیویا همیلتون، به عنوان یک معلم در مدرسه کار می‌کرد. او علاقه پسر خود را به خواندن و نوشتن برانگیخت.
 
در طی تعطیلات تابستانی مدرسه، اشتاین بک به عنوان کمک دست در مزرعه‌ای در همان نزدیکی به کار مشغول می‌شد. او در سال 1919 از دبیرستان سالیناس فارغ التحصیل شد. او تا سال 1925 در دانشگاه استنفورد حضور داشت. جان پس از فارغ التحصیلی، از دانشگاه خارج شد تا رؤیای خود برای تبدیل شدن به یک نویسنده را دنبال کند.
 

شغل نویسندگی

اولین رمان جان اشتاین بک با عنوان «جام طلا» نامگذاری شد و در سال 1929 منتشر شد. در سال 1935 وی «فلات تورتیلا» را منتشر کرد که بسیار مورد تحسین واقع شد و مدال طلای باشگاه کالیفرنیا را به دست آورد. در سال 1942 کتاب او تحت عنوان "افسردگی بزرگ"، که ماجرای مردان جوانی در مونتری در دوران رکود بزرگ را نشان می‌داد، به یک فیلم تبدیل شد، که اسپنسر تریسی در آن نقش آفرینی کرد.
 
جان اشتاین بک در هنگام افسردگی شدید، با نوشتن داستانی در مورد ناحیه‌ای از کالیفرنیا که به نام داست بال شناخته شده است، "صدای نویسنده" درون خود را پیدا کرد.
 
* در سال 1937 او «موش ها و آدمها» را نوشت که براساس رؤیاهای دو کارگر مهاجر که کارشان ذخیره پول برای خرید مزرعه خود بود، آن را نوشت. این رمان روی موارد تنهایی، نژادپرستی و مبارزه برای استقلال تمرکز داشت. این کتاب به یک تئاتر تبدیل شد. او «زمستان ناراضی» را نوشت، که فساد اخلاقی را در فرهنگ آمریکایی توصیف کرده است. با این حال، اشتاین بک حاضر به شرکت در این بازی نشد، چرا که او ادعا کرد که این بازی، همان طور که در سرش وجود داشت کامل است، و هر چیزی که نمایش فعلی را تغییر دهد، ناامید کننده خواهد بود. این کتاب همچنین به سه فیلم بزرگ در سال 1939، 1982 و 1992 تبدیل شده است.
 
* در سال 1939 وی «خوشه‌های خشم» را منتشر کرد، داستانی که در آن مخاطرات یک خانواده، از خانواده‌هایی که سرزمینشان را به دلیل طوفان گرد و غبار در کالیفرنیا رها کرده اند، را توصیف می‌کند. این کتاب در زمان رکود بزرگ تنظیم شده است. همچنین از این کتاب فیلمی در سال 1940 تولید شده است. او جایزه معتبر پولیتزر را در سال 1940 برای این کتاب به دست آورد.
 
* "خوشه‌های خشم " نظرات مخالفی را نیز جذب کرد. با این حال. این قسمت کتاب، چهره زشت سرمایه‌داری و تفسیر مجدد وقایع مهاجرت‌های متأثر از طوفان را نشان داد. برخی از مردم ادعا کردند که این کتاب حقایق مربوط به منطقه را اشتباه گرفته است. حتی تا 1941 این کتاب در مدارس دولتی و کتابخانه‌ها ممنوع شد.
 
* در سال 1940 اشتاین بک و دوست او "اد ریکتس" در خلیج کالیفرنیا مسافرت می‌کنند، که همچنین به عنوان دریای کورتز شناخته می‌شود. یک روایت از این سفر توسط او در "ورود از دریای کورتز" منتشر شد. با این حال، این کتاب همزمان با بمب گذاری پرل هاربر منتشر شد، و در نتیجه، به طور گسترده‌ای مورد متوجه واقع نشد.
 
* اشتاین بک رمان "ماه می‌ریزد" را نوشت، که همچنین به یک فیلم بزرگ تبدیل شد و برای او مدال آزادی هاکون هفتم را برای کمک‌های ادبی خود به جنبش مقاومت نروژی، به ارمغان آورد.
 
* در طول جنگ جهانی دوم، اشتاین بک همچنین به عنوان یک خبرنگار جنگی برای هرالد تریبون نیویورک کار می‌کرد. نوشته‌های جمع آوری شده او در این روزها، در سال 1958 منتشر شد.
 
* در همین حال، در سال 1944، اشتاین بک همچنین نمایشنامه‌ای برای فیلم «قایق زندگی» آلفرد هیچکاک و سپس فیلم دیگری با عنوان «یک مدال برای بنی» در سال 1945 نوشت.
 
* در سال 1947، او «مروارید» را نوشت، که به یک فیلم احساسی بزرگ تبدیل شد. او همچنین نمایشنامه فیلمی بر اساس زندگی امیلیانو زاپاتا، تحت عنوان "زنده باد زاپاتا" را نوشت که بر اساس آن فیلم بلندی نیز ساخته شد.
 
* یک گزارش طنزآمیز از سفر اشتاین بک به روسیه به همراه عکاس مشهور رابرت کاپا، در سال 1948 با عنوان «مجله روسی» منتشر شد.
 
* در سال 1948، پس از طلاق از همسر دومش، گاندولین کنگر و مرگ وحشتناک بهترین دوست او اد ریکتس، اشتاین بک کتاب 'شرق ادن' را نوشت. اولین فیلم جیمز دین، تولید فیلمی بر اساس این کتاب بود.
 
* در سال 1960 او «مسافرت با چارلی: در جستجوی امریکا» را نوشت، که سفر جاده‌ای خود را در سراسر آمریکا در کامیون با چارلی پودل توصیف کرده است. در این کتاب، او همچنین چگونگی از دست رفتن جوانی‌اش و عدم تحمل آمریکا از چند جنبه را توضیح داد.
 
* در سال 1961 او «زمستان ناراضی» را نوشت، که فساد اخلاقی را در فرهنگ آمریکایی توصیف کرده است. این رمان ، از نظر منتقدان، محبوب نبود.
 
* در سال 1962، او جایزه نوبل ادبیات را برای "نوشتن واقع‌گرایانه و تخیلی"، و ترکیب آن که طنز دلسوزانه و حساسیت اجتماعی را در بر می‌گیرد، به دست آورد.
 
* در سال 1964، مدال آزادی را از دست رئیس جمهور جانسون گرفت.
 
* در سال 1967 او برای مجله نیوز دی به ویتنام رفت و جنگ ویتنام را گزارش کرد.
 

زندگی شخصی

اشتاین بک کارهای مختلفی را تا انتها انجام داده است. بدون در نظر گرفتن موفقیت بسیارش در نوشتن، او یک راهنمای تور در کالیفرنیا شد. او در سال 1930 با کارول هنینگ ازدواج کرد. آنها در سال 1943 طلاق گرفتند و او با گروی اندولین کانگر ازدواج کرد. آنها دو پسر داشتند: توماس میلس و جان اشتاین بک سوم. آنها در سال 1948 طلاق گرفتند. او در سال 1950، با ایلین اسکات ازدواج کرد. ازدواج آنها تا پایان عمر جان اشتاین بک دوام داشت. وی در تاریخ 20 دسامبر 1968، در سن 66 سالگی، در منهتن نیویورک، درگذشت. با توجه به خواسته وی، جسدش سوزانده شد و در 4 مارس 1969، در قبر خانوادگی همیلتون در سالیناس قرار داده شد. "اعمال شاه آرتور و شوالیه‌های نجیب او" رمانی بود که او قبل از مرگش نوشتن آن را کامل نکرد. این کتاب در سال 1976 منتشر شد.
 
منبع: مدهاوی قاره - BUZZLE