سرچشمه غم ها
احمد صفری شعر زیر را درباره تنهایی و غم سروده است.
غمگین غمگینم
حتی میان دره ای پرگل
حتی کنار ساحلی زیبا
یا در میان جنگلی انبوه
با این همه
آرامِ آرامم
غم ها شبیه آب
در عمق جانم می کند رخنه
و چشمه ای از غم
آماده ی جوشیدن از چشمان من مانده است
این اشک های من
ربطی به کوه و جنگل و صحرا ندارد
هرکس نداند من که می دانم
تنهای تنهایم
سر چشمه ی اصلی غم هایم
حتی کنار ساحلی زیبا
یا در میان جنگلی انبوه
با این همه
آرامِ آرامم
غم ها شبیه آب
در عمق جانم می کند رخنه
و چشمه ای از غم
آماده ی جوشیدن از چشمان من مانده است
این اشک های من
ربطی به کوه و جنگل و صحرا ندارد
هرکس نداند من که می دانم
تنهای تنهایم
سر چشمه ی اصلی غم هایم
منبع: مجله باران
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}