در زمان حاضر انواع متعدد کنترل وجود دارد، اما به سوی جنگ، مصرف گرایی، خرافات، و طمع جهت داده شده است. اسکینر خاطرنشان می سازد که ما سال‌ها درباره جهت گیری جهانی به سوی صلح، برادری، و آزادی سخن گفته ایم، و اینک، برای اولین بار، روشی برای ایجاد چنین چیزهایی در دست داریم. به نظر او، عدم استفاده از کنترل برای چنین مقصودهای والایی، نادرست است.
 
اسکینر مدافع شدید تعلیم و تربیت است، هر چند بسیاری از منتقدان منظور او را از تعلیم و تربیت، تعلیم و تربیت ندانسته، بلکه آن را « آموزش حرفه ای» می دانند. اسکینر میگوید که بسیاری از آنچه تعلیم و تربیت. محسوب می شود، تعلیم و تربیت خوب نیست، چرا که تقویت کننده نیست و شاگردان را به طور شایسته ای به پیشرفت برنمی انگیزد و با تقویت فوری سر و کار ندارد. به عنوان نمونه، هنگامی که کودکان امتحان املا می دهند، در لحظه امتحان بسیار علاقه دارند بدانند کدام جواب درست یا نادرست است. هفته بعد هنگامی که برگه امتحان به آنها بازگردانده می شود، اغلب آنها بی علاقه شده اند. اسکینر تأکید می کند که هنگامی که کودکان جواب درست یا نادرست می دهند، باید فورا متوجه شوند، و به این دلیل او از این گونه شیوه‌های تقویت فوری به عنوان یادگیری برنامه ریزی شده و ماشین آموزش دفاع می کند.
 
اگرچه بسیاری از رفتارگرایان شیوه‌های تقویت مثبت و منفی رفتار را به کار می برند، ولی اسکینر طرفدار تقویت مثبت است. با این که ممکن است تقویت مخالف (یا منفی) مؤثر باشد، ولی اغلب دارای تأثیرات منفی است. تقریبا همان نتایجی از طریق پاداش رفتار خوب حاصل می شود که از طریق تنبیه رفتار بد به دست می آید.
 
برای مثال، در آزمایشهای مربوط به تعلیم کبوتران برای انجام فعالیت‌های مشخص، هنگامی که کبوتران مربع درست را انتخاب کنند، با غذا پاداش داده می شوند. به منظور حذف تداوم چنین رفتاری، کافی است پاداش متوقف گردد. رفتار یاد شده می تواند اندک زمانی پس از آن که دیگر هیچ پاداشی داده نشد ادامه یابد، اما سرانجام متوقف خواهد شد. برخی رفتارگرایان کبوتر را با شوک یا روش های مشابه تنبیه می کنند، اما اسکینر اصرار دارد که مؤثرترین روش، حذف پاداش است. می توان استدلال کرد که محرومیت از پاداش به خاطر یک وظیفه مشخص، همان تنبیه است، اما اسکینر در بیشتر موقعیتها موافق نیست؛ این صرفا نتیجه طبیعی پایان بخشیدن پاداش یک رفتار مشخص است.
 
بسیاری از مردم هدف مهندسی رفتار را تولید آدم آهنی با مردمی مطیع و گوش به فرمان کسانی که آنها را کنترل می کنند، می دانند. اسکینر در مقام مخالفت، این را درست نمی داند، زیرا وقتی که در دنیای حاضر به اطراف خود نظر می کنیم، می بینیم که بیشتر مردم از طرف نیروهایی که نسبت به آن ناهشیارند، کنترل می شوند. به عقیده او ما در جهانی زندگی می کنیم که می توان از فن آوری پیشرفته در شرطی سازی برای بهسازی زندگی انسان استفاده کرد، مشروط بر آن که از آن به درستی استفاده شود. در والدن تو دنیایی نمایش داده شده که فن آوری برای ایجاد مردم بهتر، انسان‌تر، خلاق و حتی فردگراتر به کار رفته است. به نظر اسکینر فردگرایی نمی تواند جدا از توسعه اجتماعی وجود داشته باشد. ظاهرة نام والدن تو اشاره به این دارد که والدنها مانند آنچه مربوط به ثورو است در جهان امروز غیر عملی است. اسکینر در تلاش است تا نشان دهد که در صورتی که عاقلانه از فن آوری استفاده شود، چه کاربردی خواهد داشت.
 
جالب توجه است که در والدن تو تنها شخص ناراحت فریزر، یعنی شرطی کننده دیگران است. او به این که تحت کنترل است آگاهی دارد و هر تصمیمی که اتخاذ می کند، با تضادهای بیشمار همراه است. اسکینر اظهار می دارد که ممکن است کسی که شرطی می شود از شرطی شدنش آگاه نبوده یا به آن رضایت ندهد. همه ما به نحوی از انحاء شرطی شده ایم و حتی می توانیم به شرطی شدن خود کمک کنیم. هنگامی که برای انجام کاری صحیح به خود پاداش داده به خاطر عمل اشتباه خود را مجازات می کنیم، شرطی سازی را انجام می دهیم. توسعه عادتهای شخصی به میزان زیاد به تکنیک‌های شرطی سازی که خود به کار می بریم، بستگی دارد.
 
روشهای رفتارگرایی: به نظر رفتارگرا، معلمان پاداشها یا تقویت‌های زیادی در اختیار دارند: ستایش، لبخند، نوازش، ستاره، آقا و خانم و امثال آن. در بعضی مدارس از پول کاغذی یا ژتون به عنوان مکانیسمهای تقویت کننده استفاده می شود. عده زیادی استعمال چنین پاداشهای خارجی را مورد سؤال قرار داده اند، اما رفتارگرایان ادعا می کنند که از این پاداشها تنها به جای پاداشهای درونی که بعدا باید تقویت کننده باشد، استفاده می شود. مطالعه نشان می دهد که همیشه لازم نیست پاداش داده شود، چرا که به شیوه متناوب نیز می تواند مؤثر باشد. یک نمونه می تواند موقعیتی باشد که در آن سه بار متوالی برای جواب دادن املای کلمات از کودک سؤال می شود، ولی پس از آن مورد سؤال قرار نمی گیرد. مشاهده می شود کودک دست خود را برای جواب دادن به سؤال اول بلند کرده آن را به درستی پاسخ می دهد. این عمل برای املای دومین و سومین کلمه نیز تکرار می شود. با این حال، دوباره از او درخواست نمی شود. کودک ممکن است بدون آن که مورد سؤال قرار گیرد، بارها دست خود را بلند کند. اگر فقط گهگاه از یک کودک سؤال کنیم، شاید همان واکنش قوی را که در صورت سؤال پی در پی از او به دست می آید، حاصل کنیم.
 
منبع: مبانی فلسفی تعلیم وتربیت، هوارد آ. اوزمن و ساموئل ام. کراور،مترجمان: غلامرضا متقی فر، هادی حسین خانی، عبدالرضا ضرابی، محمدصادق موسوی نسب و هادی رزاقی، صص350-348، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، قم، چاپ دوم، 1387