19 آذر 1388 / 22 ذی الحجة 1430 / 10 دسامبر 2009
19 آذر 1388 / 22 ذی الحجة 1430 / 10 دسامبر 2009
19 آذر 1388 / 22 ذی الحجة 1430 / 10 دسامبر 2009 |
|
|
در بحبوحه انقلاب اسلامي و در حالي كه نهضت اسلامي مردم ايران به رهبري امام خميني(رحمت الله علیه) رژيم پهلوي را در كام خود فرو ميبرد، اربابان آمريكايي شاه درصدد بودند تا به هر نحو ممكن، از سقوط محمدرضا پهلوي، اين مهره مطيع خود جلوگيري كنند. از اين رو، در نوزدهم آذر 1357ش، وزارت امور خارجه ايالات متحده آمريكا كه مشغول بررسي تشكيل شوراي سلطنت در ايران بود، با ارسال تلگرافي به سفارت آمريكا در تهران با نمايندگان خود در ايران درباره اين موضوع مشورت كرد. اين كار از يك سو نشان دهنده نااميدي مقامات دولت آمريكا از باقي ماندن شاه در رأس قدرت و از سوي ديگر، دخالت آشكار و ظالمانه آمريكاييان در امور داخلي ايران بود. دولت آمريكا، همه توان خود را به كار گرفته بود تا به هر صورت ممكن، پايگاه سياسي و نظامي خود را در ايران حفظ كند اما امواج توفنده انقلاب، آنان را از رسيدن به اين هدف شوم باز داشت و اين شورا پس از آن كه در 23 دي 57 كار خود را آغاز كرد، پس از يك هفته با ناكامي، منحل شد. |
|
|
|
|
دومين دوره جنگهاي ايران و روسيه تزاري آغازشد. ازجمله علل وقوع اين جنگها تجاوزات مداوم ارتش روسيه به مرزهاي ايران و تحريكات رقيبان عباس ميرزا وليعهد فتحعلي شاه قاجاربود. اين جنگها با وجود فداكاري سپاه ايران به علت نبود فرماندهي مناسب با شكست اردوي ايران ازسپاه روس و انعقاد عهدنامه ننگين ازشمال ايران ازدست رفت و ايران دراين دوره ازجنگها بويژه به سبب بي كفايتي زمامداران وقت با امضاي قرارداد تركمانچاي خسارات جبران ناپذيري متحمل شد. |
|
از آنجايى كه در عهدنامهي گلستان كه پس از جنگ اول ايران و روس، به امضا رسيد، مرز بين ايران و روسيه، به درستي معين نشده بود، باعث ايجاد مشكلاتي گرديد. در مناطقي، هر دو دولت ادعاي مالكيت داشتند، همچنين مردم مسلمان قفقاز و طالش، كه از تصرف اراضي ايران به دست روسها سخت ناراضي بودند و نيز علماي دين كه كفّار را مسلّط بر مسلمانان ميديدند، همواره فتحعلي شاه را به باز پسگيري آن اراضي، تشويق و تشجيع ميكردند. اين موارد و نيز عدم همكاري دولت روسيه با ايران، موجبات شروع دورهي دوم جنگهاي ايران و روسيه را پديد آورد كه سرانجام به شكست ايران و انعقاد پيمان تركمانچاي انجاميد. |
|
|
پيِر لوئيس، اديب و نويسنده فرانسوي در دهم دسامبر 1870م در بلژيك به دنيا آمد. وي پس از طي تحصيلات متوسطه، براي ادامه تحصيل در رشته فلسفه به پاريس رفت و پس از آشنايى با ادباي آن شهر، مجله ادبي لاكونك را بنيان نهاد. لوئيس از همين زمان نخستين اشعارش را در اين مجله منتشر كرد كه مورد تحسين قرار گرفت. وي در سالهاي بعد آثار متعدد ديگري به نگارش درآورد كه با به نمايش درآمدن برخي از آنها، شهرت فراواني نصيب لوئيس نمود. پيِر لوئيس مدتي نيز به كارهاي تحقيق و تفسير متون پرداخت كه بعضي از آنها را منتشر كرد و بعضي را در نامههايي براي دوستان فرستاد. وي در اشعار خود، درخشانترين رنگ و جلاي نوشتههاي مكاتب زمان را جمع كرده و توجه به زيبايي و قالب را در درجه اول اهميت قرار داده است. پيِر لوئيس ده سال آخر عمر را در عُزلت گذراند و سرانجام در چهارم ژوئن 1925م، در 55 سالگي درگذشت. |
|
سرزمين كوبا واقع در امريكاي مركزي در 27 اكتبر 1492م توسط كريستُف كُلُمْبْ دريانورد معروف ايتاليايى كه در خدمت دربار اسپانيا بود، كشف شد و از همان زمان زير سلطه استعماري اسپانيا قرار گرفت. با اين حال، فعاليتهاي آزاديخواهي كوبا از قرن نوزدهم آغاز گرديد و در طول اين قرن ادامه يافت. اما علي رغم تمامي تلاشها و حتي جنگهاي چريكي، اسپانيا اين شورشها را سركوب كرد و حاكميت استعماري خود را بر كوبا ادامه داد. در اين ميان، امريكا بارها تمايل خود مبني بر الحاق كوبا به خاك ايالات متحده را اعلام كرد و اين درخواست در سالهاي پاياني قرن نوزدهم، با توجه به اوجگيري مبارزات مردم كوبا عليه اسپانيا، به صورت جديتري مطرح شد. اين در حالي بود كه اسپانيا نيز براي رها شدن از مشكلات پيش آمده، درصدد ارائه خودمختاري تدريجي به كوبا بود. البته اين تصميم، مورد نظر امريكا نبود چرا كه ايالات متحده به دنبال بهانهاي براي حذف اسپانيا و جايگزيني خود در اين منطقه بود. در اين ميان و به دنبال درگيري كوتاه مدتي كه در فوريه 1898م بين امريكا و اسپانيا روي داد، چون اسپانيا توانايى جنگ با امريكا را نداشت به مذاكره روي آورد و از پاپ تقاضاي ميانجيگري نمود. مذاكرات دو كشور در نهايت به معاهده پاريس انجاميد كه در تاريخ دهم دسامبر 1898م به امضا رسيد و شرايط سخت و ناگواري را بر اسپانيا تحميل نمود كه واگذاري مناطق كوبا و اطراف آن به امريكا از آن جمله بود. در اين تاريخ، هرچند حاكميت استعماري 406 ساله اسپانيا بر كوبا خاتمه يافت، اما استعمار نوين، جايگزين آن شد كه تا زمان انقلاب ضد ديكتاتوري در سال 1959م، به مدت 61 سال ادامه يافت. از آن زمان و با كوتاه شدن دست امريكا از كوبا، دشمنيهاي ايالات متحده با كوبا همچنان ادامه دارد. |
|
در جريان جنگ جهاني دوم، هنگامي كه منشور ملل متحد در دست تدوين بود، احترام به حقوق بشر و آزاديهاي سياسي مورد توجه نمايندگان كشورهاي مختلف جهان واقع شد. پس از چندي، سازمان ملل متحد تصميم گرفت كه اين حقوق، همه جا و براي همه ملتها قابل اجرا باشد. در ادامه، كميسيون حقوق بشر در ژانويه سال 1947م شروع به كار كرد و پس از مدتي مطالعه و بررسي در قوانين اساسي كشورها و بحث و گفتگو در كميسيونهاي مختلف، نتيجه مطالعات خود را به صورت لايحهاي به مجمع عمومي تقديم كرد. مجمع مزبور در دهم دسامبر 1948م (19 آذر 1327ش) با 48 رأي مثبت و 8 رأي ممتنع، اعلاميه جهاني حقوق بشر را تصويب كرد و اين روز به عنوان روز جهاني حقوق بشر نامگذاري گرديد. اين اعلاميه، شامل يك مقدمه و سي ماده ميباشد و در ماده اول آن به برابري افراد بشر و حاكميت روح برادري در ميان آنها اشاره شده است. علي رغم تصويب اعلاميه جهاني حقوق بشر، واقعيت در عمل به گونهاي ديگر شكل گرفت. نگاهي گذرا به رويدادهاي سياسي و نظامي جهان پس از پايان جنگ دوم جهاني، تصويري از وقايع اسفبار را نشان ميدهد كه دقيقاً بيانگر فاصله زياد ميان اهداف و عملكرد جامعه بينالمللي در دفاع از حقوق بشر است. به علاوه بر خلاف تصور اوليه، شعارِ دفاع از حقوق بشر، عملاً به ابزاري در جهت اِعمال فشارهاي سياسي و اقتصاديِ دولتهاي غربي بر كشورهاي مستقل جهان براي پيشبرد منافع استعماري اين دولتها، مبدّل شده است. هم اكنون بسياري از كشورهاي جهان، با توجه به اين واقعيت تلخ و همچنين به دليل ناهمخواني برخي بندهاي اعلاميه حقوق بشر با اعتقادات، فرهنگ و رسوم آنان، خواستار تغيير در اين بندها و جلوگيري از استفاده ابزاري از اين اعلاميه هستند. به دنبال تصويب اعلاميه جهاني حقوق بشر در دهم دسامبر 1948م توسط مجمع عمومي سازمان ملل متحد و تأييد حقوق طبيعي و اجتماعي افراد بشر توسط اين سازمان بينالمللي، روز دهم دسامبر (برابر با 19 آذر 1327ش) به عنوان روز جهاني حقوق بشر نام گذاري شده است. |
سازمان ملل متحد پس از تأسيس در سال 1945م، تا چهار سال يعني تا 1949م مقرّ مشخصي نداشت. ابتدا قرار بود همچون جامعه ملل، ژِنو به عنوان مقرر سازمان ملل باشد و جلسات آن، در آن شهر و يا به تناوب در پايتختهاي هر يك از كشورهاي عضو تشكيل شود. در همين زمان، در دهم دسامبر 1945م كنگره امريكا به اتفاق آرا تصميم گرفت از سازمان ملل متحد دعوت كند كه مقرّ دائمي خود را در امريكا بنا سازد. مجمع عمومي سازمان ملل كه اولين جلسه رسمي خود را پس از تأسيس اين سازمان در فوريه 1946م در لندن برگزار كرده بود، در چهاردهم فوريه موافقت خود را براي انتقال تشكيلات سازمان ملل به امريكا اعلام نمود. سازمان ملل پس از اعلام موافقت خود با تأسيس مقر اين سازمان در امريكا، تصميم گرفت زميني به مساحت 180 كيلومتر مربع را از دولت امريكا خريداري كند. در نهايتْ اولين سنگ بناي تأسيس ساختمان 110 طبقه سازمان ملل همزمان با روز ملل متحد، در 24 اكتبر 1949م، در يك محوطه وسيع، توسط هاري ترومن رئيس جمهور وقت امريكا و در حضور اعضاي مجمع عمومي بر زمين زده شد. به تدريج كه كار ساختماني اين بنا به پايان رسيد، مدارك و اسناد و دفاتر اداري و تشكيلات سازمان ملل از ژنو و لندن و پاريس و... به نيويورك انتقال يافت. پس از سه سال، عمليات احداث ساختمان سازمان ملل به پايان رسيد و در اكتبر 1952م اولين جلسه مجمع عمومي سازمان ملل متحد در محل ساختمان نوساز اين سازمان در نيويورك تشكيل شد. مصون ماندن امريكا از خسارات جنگ جهاني دوم، دارا بودن امنيت سياسي و نيز كمكهاي مالي فراوان امريكا براي خريد زمين و احداث ساختمان سازمان ملل از دلايل اصلي موافقت سازمان ملل براي انتقال ساختمان مركزي خود به نيويورك بود. كمكهاي مالي و تسهيلات اقتصادي امريكا براي ساخت مقر سازمان ملل به حدي بود كه به تعبيري بايد گفت امريكا تشكيلات ساختماني سازمان ملل را مجاني در اختيار اين سازمان قرار داد. ضمن اينكه اساساً طرح تأسيس سازمان ملل متحد در ابتدا از سوي فرانْكلين دِلانو روزْوِلْتْ، سي و دومين رئيس جمهورارائه شده بود. در كنار اين موارد بايد يك نكته را نيز اضافه كرد و آن اينكه اصولاً تلاش امريكا براي انتقال سازمان ملل به آن كشور، چه به صورت هديه وام بدون بهره و چه به بهانه ثبات و امنيت و چه به صورت تبليغ در مورد وضع مطلوب اقتصادي و... در حقيقت تلاش به منظور ايجاد سلطه امريكا بر اين سازمان بوده است. چنانكه تلاشهاي بعدي ايالات متحده نيز مانند تقبّل بيشترين حق السهم در سازمان، اِعمال نفوذ در آراء نمايندگان سازمان، فشار سياسي بر شوراي امنيت و مجمع عمومي و... در دستيابي به منافع بيشتر دولت امريكا، همه در جهت همين سياست بوده است. |
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}