سنت و برنامه الهی مبتنی است بر اینکه به دنبال هر سختی، آسانی است (إن مع العسر یسرا) و سختی‌ها و مشکلات زوال پذیرند و به آسانی تبدیل می شوند (سیجعل الله بعد عسر یسرا). در این عرصه، کسانی که از آموزه های دینی بیشتر بهره می گیرند، زندگی شان معنادارتر، آرام تر و زیباتر است. مثلا وقتی به رفتار على در زمینه های گوناگون، از جمله بخشش و توصیه به مراعات حق قاتلش می نگریم، با تصور و دریافت چنین روح پر از حشمت و جلالی، عالی ترین شهود و ذوق زیبایابی ما نیز تحریک می شود و سر می کشد، و حتی جهان هستی نیز که چنین روحی در آن پرورده شده، برای ما زیبا می نماید.
 
در این فرهنگ زیبا، انسان به جایی می رسد که حتی نازیبایی‌های ظاهری و مادی گونه از منظر او زیبا میشود و در برابر طعن دشمن، پاسخ شگفت میدهد: سراسر زیبا بود، بسیار زیبا و پرشکوه! کمی به این صحنه زیبا و بی نظیر دقت کنیم کاخ است و غروری مکدر. قاتل پیروز، نعره می کشد: «ای دختر علی، دیدی خدا با برادرت حسین و خاندانش چه کرد؟!» آیا زینب نه پس از این همه داغ و بلا به زانو در می آید؟! آیا با شیون، مظلومیت خویش را به اثبات می رساند؟! آیا ..... اینک صدای حماسه آفرین بانو، تاریخ را به سرور وامیدارد: به خدا سوگند، جز زیبایی چیزی ندیدم؛ (ما رأیت إلا جمیلا )
 
مرگ اندیشی؛ نشانه زیبا اندیشی: کنون اندیشی، جای نهایت اندیشی را در جهان معاصر گرفته است. پرسش از علت‌های فاعلی، مادی و صوری، بیشتر از علتهای غایی است! علتهای غایی در حال حذف شدن از زندگی فکری و جهان اندیشگی بشر است؛ زیرا به کار او در ساخت وساز دنیای مدرن نمی آید. «چرا انسان هست؟»، چندان اهمیت ندارد، ولی اینکه چگونه باید باشد، در نظر انسان سرگشته امروز مهم تر مینماید؛ در حالی که غایت نیکو و زیبا، کنون را به نیکویی و زیبایی دعوت می کند! سمت و سوی آموزه های دینی، یادآوری مرگ و پیش دید آوردن آن است.
 
مرگ اندیشی، عامل مؤثری در تربیت اخلاقی و تنظیم روابط سالم و زیبا میان انسانهاست. بیشترین فایده «مرگ اندیشی» برای «زندگی» است. بر این اساس، مسلمانان و شهرها و روستاهای اسلامی همیشه در کنار گورستان ها بوده، قبور برای ایشان محترم بود؛ ولی اکنون به پیروی از فرهنگها و اقوام غربی که از مرگ میهراسند، برخی گورستان ها را دور از شهرها و روستاها قرار میدهند. برگزاری مراسم های پی در پی و متناوب برای مردگان، از تشییع پیکر تا شب سوم، هفتم، چهلم، سال، یادبود و...، برای احترام و ارتباط با این زندگی ابدی بود، ولی اکنون برخی با پررنگ کردن جشن‌های تولد، در پی تأسی از فرهنگ ها و سنت های به اصطلاح مدرن هستند. در حالی که وقتی در زندگانی افرادی که به پیروی از فرهنگ بیگانه تغییر ذائقه داده اند نظر می افکنیم، با اینکه شادی و مجالس نشاط زیادی دارند، چیزی که برایشان لذتی ندارد، زندگی است. اینان کسانی اند که حتی دوست ندارند نام مرگ پیششان برده شود؛ غافل از اینکه هرچه بیشتر به مرگ می اندیشیم، لذت بیشتری از زندگی میبریم!
 
نقش مرگ اندیشی در زندگی دین میخواهد به ما بباوراند: گل نفس ذائقة الموت. در این صورت، به جای نگرانی در پی چگونگی استفاده از این باور خواهیم بود. شخصی همه شب بر سر بیمار گریست چون روز شد او بمرد و بیمار بزیست سعدی به سبب تأثیر بسیار مرگ اندیشی در زندگی است که رسول خدا می فرماید: کفى بالموت واعظ؛ «مرگ برای پند دادن (آدمی) کافی است. خداوند در آیت شگفت قرآنی، دقیق ترین تصویر را از مرگ و زندگی ارائه میدهد. آیه ۴۲ سوره زمر، آیه ای است که مرگ را زنده تر از زندگی عاریتی میشمرد. با توجه به آن، از زندگی به سوی مرگ و عالم پس از آن، دو راه وجود می یابد: یکی موقت اما متناوب، و دیگری راه بی بازگشتی است که از آمیختن آن دو با هم، به دست می آید. راه نخست، خواب، و راه دوم، مرگ است.
 
خاستگاه مرگ اندیشی به ترس برمی گردد. ترس از مرگ باعث می شود آدمی همواره نیم نگاهی به پایان زندگی داشته باشد؛ ولی با نگاهی دقیق در می یابیم که بسیاری از عرفا اظهار می کردند از مرگ نمی ترسند، بلکه آن را معشوق خود میدانستند. امام علی علیه السلام نیز می فرمود: (والله لابن ابی طالب آنس بالموت من الطفل بثدی أمه.)
 
به نظر می آید ترس از مرگ، معلول علت دیگری است، و آن، جاودانگی دوستی است. ما چون جاودانگی دوستیم گمان می کنیم مرگ یعنی ناجاودانگی؛ از این رو، از مرگ میترسیم ، از سوی دیگر، بسیاری با اینکه میدانند مرگ پایان زندگی نیست و زندگی پس از آن ادامه می یابد، باز از مرگ میترسند؛ یعنی با تأمین جاودانگی، باز ترس از مرگ هست؛ ترس از اینکه با وجود زندگی دنیایی، چگونه زندگی ای در آخرت و پس از مرگ خواهد بود؟ اینکه می گویند «گناه نکنید تا ترستان از مرگ بریزد»، همین قسمت را تأمین می کند. بنابراین، ترس از عواقب کار نیز می تواند خاستگاه مرگ اندیشی و ترس از آن باشد، زیرا در گروه به یقین از مرگ میترسند: گروهی که آن را نیستی و نابودی پنداشته، با جاودانگی دوستی خود در تعارض می بینند، و گروهی که از عواقب کارهای نامطلوب خویش می ترسند.
 
منبع: اسلام و زیبایی‌های زندگی: رویکردی تحلیلی و تربیتی به سبک زندگی ، دکتر داود رجبی‌نیا، صص 256-253، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، قم، چاپ اول، 1391