دو صفت دیگری که از فروع محیط اند و ابعاد دیگری از علم خدا را روشن می سازند، صفات «الظاهر و الباطن» هستند. از این گذشته، صفات دیگری نیز بر دانایی خداوند متعال دلالت دارند که یکی از آنها صفت خبیر است. صفت «خبیر (آگاه)»، در لغت به معنای فاعل از ماده «خبر» است که دلالت بر علم دارد. پس خبیر، به معنای داناست. ابن اثیر بر این باور است که خبیر، به معنای کسی است که به آنچه بوده و آنچه خواهد بود، داناست و آگاه به حقیقت اشیاست. در پرتو این سخن، ملاحظه می‌شود که در نام خبیر، عنایت به مطلق بودن علم است.
 
قرآن کریم، صفت «خبیر» را در کنار صفت «لطیف»، پنج بار، در کنار صفت «حکیم»، چهار بار، با صفت «علیم» نیز چهار بار، و با صفت «بصیر»، یک بار ذکر کرده است. این کتاب آسمانی، آگاه بودن خداوند عزوجل به انسان و به اعمال او و گناهانش را در سی موضع، بیان کرده است؛ لیکن صفت خبیر، بدون همراهی با صفتی دیگر، تنها در یک مورد (سوره فاطر، آیه ۱۴)، آمده است. صفت خبیر در احادیث به معنای «کسی که چیزی از چنگ [دانش] او در نمی‌رود و از او فوت نمی‌گردد» و «کسی که رازتر و پنهان تر از آن را می‌داند» آمده که بر دانش مطلق و ژرف، دلالت دارد.
 
صفت دیگر در این باره بصیر است. صفت «بصیر (بینا)»، بر وزن فعیل، به معنای فاعل، برگرفته از ماده «بصر» است که در اصل معنایی دارد: یکی، آگاهی به یک چیز و دیگری، خشونت (درشتی). بصیر، برگرفته از اصل نخست به معنای عالم (آگاه) است. مضمون «إن الله بما تعملون بصیر»، نوزده بار در قرآن کریم به کار رفته، این آیات، بیانگر دو نکته اساسی اند: یکی، اثبات صفت «بصیر» برای خدا، و دیگری، مطلق بودن این صفت و تعلق آن به همه چیز، از جمله بندگان و کردارهای ایشان.
 
صفت دیگر خداوند در این باره، «حکیم» است. صفت «حکیم»، از ماده «حکم» گرفته شده و کتاب های لغت، دو معنای اصلی برای آن یاد کرده‌اند: باز داشتن و استواری. به استناد این دو معنای اصلی، حکیم در دو معنا به کار می‌رود که عبارت اند از: «دانا و صاحب حکمت (فرزانه)» و و استوار کننده کارها (محکم کار). حکیم در معنای اول، بر صفتی ذاتی دلالت دارد و در معنای دوم، بر صفتی فعلی. گفتنی است که این دو معنا با یکدیگر مرتبط اند؛ زیرا کار استوار، تنها از صاحب علم و حکمت، صادر می‌شود. جالب این که در قرآن کریم، صفت «حکیم» در کنار صفت «عزیز» ۶۷ بار، در کنار صفت «علیم» ۳۹ بار، با صفت «قوی»، هفت بار و با صفت «ذو انتقام»، چهار بار به کار رفته که نشان دهنده ارتباط میان قدرت با دانش در وجود خداوند متعال است. این صفت نشان می‌دهد که هر کاری که خداوند انجام داده، حکیمانه بوده و از منبعی حکیم و فرزانه صادر شده است.
 
بنا بر آنچه گذشت، یکی از ویژگی های خداوند متعال، دانایی و آگاهی است. او بر همه چیز و بر همه ابعاد آنها (اول و آخر، و ظاهر و باطن) احاطه دارد و از حقیقت امور، آگاه است. این، نشان می‌دهد که تدبیر و تقدیر خداوند، مبتنی بر حکمت است و از این جهت، بهترین است. یکی از شاخه های توحید افعالی، توحید در آفرینش است. بر همین اساس، یکی از نام‌ها و صفات خداوند متعال «خالق» است. صفت «خالق (آفریدگار)»، اسم فاعل از ماده «خلق» است و خلق، در اصل به معنای «اندازه کردن» و «ایجاد شیء بر پایه اندازه» به کار می‌رود. در احادیث، مباحث بسیاری در باب آفرینش و مبادی و ویژگی های ایجابی و سلبی آن، آمده است.
 
بر این اساس، هم در قرآن کریم و هم در روایات تصریح شده است که آفریدگار همه چیز، خداوند متعال است و به طور مشخص در باره روزی نیز که با بحث شادکامی ارتباط نزدیکی دارد ، بر همین مطلب تأکید می‌کند. آنچه مهم است این که می توان گفت تنظیم کننده و آفریننده شادکامی، خداوند متعال است. شاید آفریدن شادکامی که از مقوله مفاهیم است ، کمی بعید به نظر آید؛ اما این گونه نیست. همه چیز از جمله مفاهیم ذهنی (غیر عینی)، آفرینش دارند. در باب عقل و جهل نیز روایاتی هستند که برآفریده شدن این دو، دلالت دارند. در این روایات، از عقل به عنوان نخستین آفریده و دارای ماهیتی نورانی و روحانی یاد شده است. این نشان می‌دهد که مفاهیم غیر عینی، حقیقتی دارند که نخست تقدیر و تنظیم شده، سپس آفریده می‌شوند. شادکامی نیز از همین مفاهیم است که نخست تقدیر و سپس آفریده شده است.
 
این حقیقت در معارف دین، با ادبیات «خیر و شر» بیان شده اند. بر اساس بررسی های انجام شده در متون دینی خیر و شر، مخلوق و مقدر خدایند، بدین معنا که پدیده ها (اعم از حوادث طبیعی و غیر طبیعی)، همه در محدوده خلق و تقدیر خداوند هستند و اگر خداوند متعال نخواهد، هیچ پدیده‌ای، چه خیر و چه شر، تحقق نمی‌یابد. حتی کارهایی که انسان به اراده و اختیار خود انجام می‌دهد، از این قانون کلی، مستثنا نیستند، هر چند خداوند متعال، در وضع قوانین و احکام، از کارهای زشت، نهی کرده است. خداوند متعال تصریح کرده که من، خالق خیر و شر هستم و آن دو مخلوقات من هستند.
 
منبع: الگوی اسلامی شادکامی، دکتر عباس پسندیده، صص71-67، مؤسسه علمی فرهنگی دار‌الحدیث، قم، چاپ دوم، 1394