تعریف عدل خداوند
در متون دینی، تصریح شده است که خداوند متعال، ذرهای ظلم نمیکند؛ بلکه این انسانها هستند که به خود ظلم میکنند.
قاضی عبد الجبار معتزلی نیز پس از این که عدل را به «کامل دادن حق دیگری، و کامل گرفتن حق از او» معنا میکند و میگوید: ما هر گاه خدای متعال را به عدالت و حکمت توصیف میکنیم، مقصود، این است که او کار قبیح انجام نمیدهد و یا آن را اختیار نمیکند و کاری نمیکند که مخل باشد به آنچه بر او واجب است، و نیز همه کارهایش خوب است. جبرگرایان، با ما در این مسئله، مخالفاند و به خداوند متعال، هر قبیحی را نسبت میدهند. بر اساس این تعریف، «عدل» و «ظلم»، به معنای عام، شامل همه صفات فعل خداوند (اعم از صفات جمال و جلال) خواهند بود و در عرض دیگر صفات قرار نمی گیرند. از این رو، فضل خداوند نیز در چارچوب عدل او (به مفهوم عام) قرار دارد، بدین معنا که خداوند متعال، بی جهت و به گزاف، کسی را مشمول فضل خود قرار نمیدهد و تنها افرادی که شایستگی لازم را داشته باشند، مشمول فضل او قرار می گیرند و این، یکی از مهم ترین و برجستهترین ویژگی های عدل خداوند است.
تعریف دوم تعریف دیگری که برای عدل خداوند شده، «رعایت حقوق و دادن هر حقی به صاحب حق»، در مقابل ظلم به معنای تجاوز به حقوق دیگران است. شیخ مفید در تبیین عدل خداوند میگوید: عدل، مجازات عمل به اندازه استحقاق است، و ستم، جلوگیری از حقوق. خداوند والا، دادگر و بزرگوار و بخشنده و بافضل و مهربان است و ضامن جزا دادن به خاطر کردارها و عوض دادن به خاطر درد و رنجهای ابتدایی (که محصول گناه نیستند،)است و پس از آن، وعده تفضل زیادتری از جانب خود داده است. بدیهی است که تعریف نخست، عام و این تعریف، خاص است. در واقع، این معنا، مصداقی از مصادیق عدل به معنای اول است.البته در مباحث عدل خداوند، عمدتا همین معنای دوم، مقصود است که بر اساس آن، عدل، در عرض دیگر صفات خداوند متعال قرار میگیرد و فضل او، چیزی جدا از عدل اوست. بنابراین، احادیثی که آثار عدل خداوند را از آثار فضل او تفکیک میکنند، ناظر به این معنا هستند.
در متون دینی، تصریح شده است که خداوند متعال، ذرهای ظلم نمیکند؛ بلکه این انسانها هستند که به خود ظلم میکنند. او همواره بر پادارنده قسط و عدل است و مردم را نیز به همین امر کرده است. بر اساس این مبنا، قضا و قدر خداوند متعال، بر پایه عدالت شکل میگیرد و ذره ای ظلم در آن نیست. باور به عدالت خداوند، به انسان اطمینان میدهد که به او ظلم نشده است. این باور، موجب میشود که انسان، تفسیر ظالمانه از رویدادها و قوانین زندگی نداشته باشد و همین امر، احساسات منفی او را از بین می برد و رضامندی از آنها را به وجود می آورد.
صفت «رحمان (رحمتگر)» بر وزن فعلان و «رحیم (مهربان)» بر وزن فعیل، هر دو، ساخت مبالغه از ماده «رحم»اند که دلالت بر رقت و مهربانی و رأفت دارد، و با وجود آن که در ساخت فعلان و فعیل، از ساخت های مبالغه اند، اما فعلان، مبالغه بیشتری نسبت به فعیل دارد. بر این پایه، دلالت «رحمان» بر رحمت، قوی تر از دلالت «رحیم» است. قرآن کریم، صفت «رحیم» را در کنار صفت «غفور»، ۷۱ بار، و با «عزیز»، سیزده بار و با «تواب»، نه بار و با «رئوف» نیز نه بار و با «رحمان»، پنج بار و با هر یک از «ودود» و «رب» و «بر»، یک بار، یاد کرده است. صفت «رحمان (رحمتگر)» در برخی احادیث، بر رحمت فراگیر خدا برای تمامی آفریدگان دلالت دارد؛ اما صفت «رحیم (مهربان)» بر رحمت ویژه خدا دلالت دارد که تنها مؤمنان را در بر میگیرد.
تفسیرهای دیگری نیز در احادیث، برای نام های «رحمان» و «رحیم» وارد شده است. نکته مهم در باب رحمت خدا، این است که رحمت، گاه در باره رقت و مهربانی به کار میرود و گاه دیگر در باره اثر رقت (مانند: آمرزش). از آن جا که رقت، دلالت بر دگرگونی و انفعال دارد و از اوصاف آفریدگان ناقص به شمار میآید و به ذات الهی راه ندارد، بنابراین، هر گاه رحمت برای خدا به کار میرود، افعالی مانند: آمرزش و پاداش دادن به بندگان و روزی رساندن به ایشان، از آن اراده میشود که از آثار رقت و رأفت هستند. در قرآن و حدیث، ویژگیهای قابل توجهی برای رحمت خداوند بیان شده که عبارتاند از: الزام خود به رحمت. دارای رحمت گسترده؛ مهربان ترین رحم کنندگان؛ بهترین رحم کنندگان؛ پیشی گرفتن رحمت بر خشم؛ رحمت کننده بر هر کسی که طلب کند؛ هر کسی که رحم کننده ای ندارد؛ رحم کننده بر هر اندوهگین؛ رحم کننده بر هر بینوا؛ رحم کننده بر ناله هر بیمار.
منبع: الگوی اسلامی شادکامی، دکتر عباس پسندیده، صص80-75، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، قم، چاپ دوم، 1394
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}