عاقبتاندیشی در اسلام
درک خیر بودن قضای الهی، متوقف بر نظام ارزیابی خیرگراست و نظام ارزیابی خیرگرا، متوقف بر فضیلت حزم و عاقبتاندیشی. بنابراین، برای شناخت و درک خیر بودن قضای الهی باید عاقبتاندیشی را پرورش داد.
ارزیابی خیر گرا، عاقبتاندیش است، نه حالاندیش. توضیح این که امور زندگی، یک حال دارد و یک آینده که در آن، پیامد امور نمایان میشود. ارزیابی خواستگرا، تنها به حال پدیده ها می نگرد و هر آنچه را که در زمان حال، خوشایند باشد، خیر معرفی میکند و هر آنچه را که در زمان حال، ناخوشایند باشد، شر میداند. در حالی که خیر و شر واقعی پدیده ها، بر اساس آینده آنها رقم میخورد. از این رو، ارزیابی خیر گرا، آینده اندیش است نه حال اندیش. آن احساس گذرا و ناپایداری که برای انسان پیش میآید و از چیزی خوشش میآید و با آن خو میگیرد، یا از چیزی بیزار و گریزان میشود، نشانه خیر و یا شر بودن آن نیست؛ بلکه ملاک خیر و شر بودن یک چیز، در نقش آن در آسایش ابدی و خوشبختی دراز مدت انسان نهفته است. بنابراین، ملاک خیر و شر انسان، آینده است. به همین جهت، پیامبر(صلی الله علیه و اله) خدا میفرماید: بهترین کارها، خوش فرجاترین آنهاست.
امام صادق (علیه السلام) نیز در بخشی از وصیت خود به عبد الله بن جندب میفرماید: ای پسر جندب! همه نیکی، پیش روی تو، و همه بدی، در برابر توست. تو نیکی و بدی را نخواهی دید، مگر پس از فرا رسیدن آخرت؛ چرا که خداوند، همه نیکی را در بهشت و همه بدی را در دوزخ قرار داده است. بنابراین، اگر حال زودگذر امری، خوشایند و آینده پایدار آن، شر و ناخوشایند باشد، نمیتوان آن را خیر دانست. این خیر زودگذر، موجب نارضایتی و در نتیجه، ناشادکامی پایدار را در آینده فراهم میآورد. این یک اصل اساسی است. از این رو، امام على (علیه السلام) تأکید میفرماید که: هر نعمتی در برابر بهشت، ناچیز است و هر گرفتاری ای در مقابل آتش، ایمنی است. همچنین پیامبر خدا (صلی الله علیه و اله) نقل میکند که: روز قیامت، برخوردارترین مردم دنیا را از میان کافران میآورند و می گویند: او را یک بار در آتش فرو ببرید. وی را در آتش فرو می برند و آن گاه به او می گویند: «فلانی! آیا هیچ نعمتی به تو رسیده است؟». میگوید: نه؛ از هیچ نعمتی برخوردار نبودهام. از سوی دیگر، گرفتار ترین و بینواترین مؤمن را نیز میآورند و می گویند: او را یک بار به بهشت وارد کنید. وی را به بهشت وارد میکنند و آن گاه به او می گویند: «فلانی! آیا تاکنون رنج و بلایی به تو رسیده است؟». میگوید: هرگز رنج و بلایی به من نرسیده است. بنابراین، انسان، چیزی را که در آینده، شر به ارمغان می آورد، نباید خیر بداند، حتی اگر در حال، خوشایند باشد، و چیزی را که در آینده، خیر به ارمغان می آورد، نباید شر بداند، حتی اگر در در حال، ناخوشایند باشد.
پس روشن میشود که انسان از برخی نعمتها و لذت ها نباید راضی باشد و از برخی محنتها و رنج ها نیز نباید ناراضی باشد. این جا دو زیرشاخه جدید مطرح میشود که در روایات بدان پرداخته شده است: یکی «لذت تلخ» که چیزی جز شر و بدی نیست ، و دیگری «محنت شیرین» که چیزی جز خیر و خوبی نیست. لذت تلخ نیز خود بر دو قسم است: یکی، وضعیت خوشایندی که ثروت همراه با غفلت از خداوند متعال است و در ادبیات دین، به عنوان «نعمت استدراج» از آن یاد میشود، و دیگری، انجام دادن کارهای لذت بخشی است که پیامد منفی دارد و در ادبیات دین، از آن به عنوان «حرام» یاد میشود. محنت شیرین نیز خود بر دو قسم است: یکی وضعیت ناخوشایندی که همراه با یاد خداست و در ادبیات دین، به عنوان «نعمت بلا» یاد میشود و دیگری، انجام دادن تکالیف دشواری است که پیامد مثبت دارند و در ادبیات دین، از آن به عنوان «واجب» یاد میشود.
این چهار موضوع را به تفصیل، بحث خواهیم کرد: نعمت استدراج را در رضامندی دوران خوشایند؛ نعمت بلا را در رضامندی دوران ناخوشایند؛ ترک حرام را در رضامندی از نهی خدا؛ انجام دادن واجب را در رضامندی از امر خداوند. آنچه این جا مهم است، این که پایه این مباحث چهارگانه آینده، همین معیار خیر و شر است که بر اساس سر انجام و پیامد امور استوار است. پس کسی میتواند به «رضامندی اصیل» و در نتیجه، «شادکامی پایدار» دست یابد که از نظام ارزیابی خیرگرا برخوردار باشد، نه خوشایندگرا، و این، در گرو عاقبت اندیشی است نه حال اندیشی. این همان چیزی است که در ادبیات دین، از آن به عنوان «حزم» یاد میشود. بنابراین، این بخش از رضامندی یعنی خیرشناسی، مبتنی بر فضیلت «حزم» است. حزم به معنای جمع کردن و محکم بستن چیزی است. در زبان عربی، «حزامة» به طنابی گفته میشود که دسته هیزم را با آن می بندند. ابن فارس با اشاره به معنای لغوی حزم، به تعریف آن در حوزه اندیشه میپردازد و آن را به معنای اندیشه منسجم و بدون پراکندگی و اضطراب میداند. بنابراین، حزم یعنی: استواراندیشی و اندیشه ناب و منسجم در باره چیزی.
از بررسی روایات حزم به دست میآید که نقطه محوری حزم، بررسی «آینده» و به تعبیر بهتر، «عاقبت» است و چنین بر میآید که حزم، نگاه به آینده دارد و سرانجام امور را بررسی میکند تا خیر یا شر بودن آن را به دست آورد. بنابراین، حزم یعنی دوراندیشی، پیش بینی و آینده نگری، و حازم کسی است که به جای لحظه حال، به آینده و پیامد هر امری نظر میکند و بر اساس آن، به ارزیابی خیر یا شر بودن میپردازد. از آنچه گذشت، چنین به دست آمد که درک خیر بودن قضای الهی، متوقف بر نظام ارزیابی خیر گراست و نظام ارزیابی خیر گرا، متوقف بر فضیلت حزم و عاقبت اندیشی. بنابراین، برای شناخت و درک خیر بودن قضای الهی باید عاقبت اندیشی را پرورش داد.
منبع: الگوی اسلامی شادکامی، دکتر عباس پسندیده، صص164-160، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، قم، چاپ دوم، 1394
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}