دنیا زودگذر است و تا انسان، چشم باز کند، خود را در سرایی می‌بیند که هیچ چیز از امور دنیایی در دست او نیست. از این رو، دنیا همانند یک خواب است. انسان خردمند، نه به دست آوردن در خواب را واقعی می‌داند و نه از دست دادن آن را؛ و چون چنین است، نه از به دست آوردن چیزی سرمست می‌شود و نه به خاطر از دست دادن چیزی نالان می‌گردد. توجه به این بعد از واقعیت، چنین تأثیر ژرفی در روح انسان بر جای می گذارد. به همین جهت، امام صادق (علیه السلام) به جابر می‌فرماید:« دنیا را همانند مالی قرار ده که در خواب به دست آوردهای و چون بیدار شدی، چیزی از آن نمی یابی. آیا چیزی جز لباسی است که می پوشی و کهنه می‌کنی؟ و یا غذایی که می دانی به چه تبدیل می‌شود؟! شگفتا از گروهی که آغاز و فرجام آنان بسته شده و آوای کوچ، در میان آنان بلند است، در حالی که آنان در بی خبری بازی می‌کنند.» امام صادق (علیه السلام) در کلام دیگری چنین می‌فرماید:« دنیا را همانند منزلی قرار ده که در آن فرود آمدی، سپس از آن کوچ کردی، یا همانند مالی قرار ده که در خوابت آن را یافته‌ای و چون بیدار شدی، چیزی از آن را در دست خود ندیدی. چه بسا کسی که نسبت به چیزی حریص بوده و چون آن را یافته، بدبخت شده و چه بسا کسی که چیزی را ترک کرده و چون به آن رسیده، خوش بخت شده است.»
 
 امام باقر(علیه السلام) نیز به جابر می‌فرماید:« دنیا را همانند منزلی قرار ده که در آن فرود آمدی، سپس از آن کوچ کردی، یا همانند مالی قرار ده که در خوابت آن را یافته‌ای و چون بیدار شدی، چیزی از آن را با خود ندیدی. همانا من این را به عنوان مثل برایت نقل کردم؛ چون دنیا نزد اهل خرد و آگاه از خدا همانند سایه است.» جالب این که در این حدیث تصریح شده که موضع اتخاذ شده در باره دنیا، معلول شناخت خدامحور است. این همان چیزی است که مبنای اصلی شادکامی را تشکیل می‌دهد. کسی که برای رفتن به یک سفر سیاحتی یا زیارتی باید از رودخانه ای گذر کند، همه حواسش را به پل متوجه نمی‌سازد. نه ناملایمات پل، او را رنج می‌دهد و نسه بنای ماندن روی پل را دارد. واقعیت این است که دنیا همانند پلی برای گذر به آخرت است. امام صادق (علیه السلام) یکی از پندهای لقمان به فرزندش را این چنین نقل می‌کند:« دنیا را همانند پلی بر نهری بدانید که از آن می گذرید و آن را ترک می کنید و تا پایان روزگار، دیگر به آن برنمی گردید.» کسی که به این واقعیت واقف شود، چگونگی وضع ظاهری دنیا برای او خیلی مهم نخواهد بود. این، یک اصل است. برای او مهم این نیست که پل چگونه است و در روی پل، چه بر او می گذرد؛ مهم این است که بتواند از آن بگذرد و به مقصد برسد. اساسا به ظواهر و تزیینات امور موقتی و یک بار مصرف، آن قدر اهمیت داده نمی‌شود. لذا نه نبود آن مشکل ساز می‌شود و نه از دست دادن آن مسئله ساز.
 
سفر، وسیله است نه هدف و زمان آن، کوتاه است نه دائمی. از این رو با این که سفر، ناملایماتی دارد، اما برای رسیدن به مقصد و به جهت موقتی بودن آن، تحمل می‌شود. اگر انسان، دنیا را یک «سفر» و خود را «مسافر» آن بداند، سختی‌های آن، او را بی تاب و رنجور نمی‌سازد.امام على (علیه السلام) کلام زیبایی در این باره دارد:« بندگان خدا! شما را به دل کندن از این دنیا سفارش می‌کنم، که شما را رها خواهد کرد، هر چند شما مایل به ترک آن نباشید.همانا مثل شما و متل دنیا همانند مسافرانی است که تا مقداری راه رفته‌اند، گویا تمام آن را پیمودهاند و تا قصد رسیدن به نشانه ای در میان راه را دارند، گویا به آن رسیده‌اند.» همچنین در سفارش ایشان به فرزندشان امام حسن (علیه السلام) نیز آمده است:« ای فرزندم! همانا من تو را از دنیا و حالات آن و زوالش و دگرگونی‌اش آگاه ساختم، و از آخرت و آنچه برای اهلش در آن مهیا شده، با خبر نمودم و در باره این دو، برایت مثال هایی زدم تا از آن‌ها عبرت بگیری و در راه صحیح، گام نهی. مثل کسانی که دنیا را خوب آزموده اند، همانند مسافرانی است که در سر منزلی بی آب و آبادی و پرمشقت که قابل ماندن نیست قرار گرفته‌اند و قصد دارند تا به منزلی پرنعمت و به ناحیه‌ای که در آن آسایش و راحتی است کوچ نمایند. پس سختی‌های راه و دوری دوستان و دشواری سفر و ناگواری غذاها را تحمل کردند تا به خانه وسیع خویش و سرمنزل قرار و آسایش خویش در آیند و از هیچ یک از این مشکلات، احساس درد نمی‌کنند و هزینه های مصرف شده را خسارت نمی شمرند و هیچ چیز برایشان محبوب تر از آن چیزی نیست که آنان را به منزلشان نزدیک تر سازد و به محلشان برساند.»
 
 در این بخش از کلام، به خوبی روشن است که شناخت واقعیت دنیا چه نقشی در به حرکت در آوردن انسان به سوی آخرت دارد. همچنین مشخص می‌شود که شناخت مقصد و مقصود، و عشق به آن، چه نقش مهمی در افزایش توان تحمل و مقاومت در برابر سختی ها و مشکلات دارد؛ به اندازه ای که گویا هیچ درد و رنجی را ندیده و هر چیزی که او را به مقصدش برساند، دوست داشتنی و شیرین است، هر چند سخت و تلخ باشد. ناملایمات خانه غیر دائمی و خانه ای که ملک شخصی انسان نباشد نیز چندان بی تاب کننده نیست. خانه دائمی و ملکی، باید بی عیب و نقص و همراه با شادی و سرور باشد. کسانی از ناملایمات دنیا رنجور می‌شوند که آن را خانه خود و منزلگاه همیشگی‌شان پنداشته‌اند و از این واقعیت، غافل اند که خانه دنیا موقتی است و ما هیچ مالکیتی نسبت به آن نداریم. کسانی که به این واقعیت توجه دارند، در برابر سختی‌های آن، بردبار و مقاوم می‌شوند. به همین جهت، امام کاظم (علیه السلام) می‌فرماید:« در دنیا همانند ساکن خانه‌ای باش که مال او نبوده، همانا منتظر کوچ است.» خلاصه سخن، این که اگر انسان به واقعیت ناپایداری دنیا باور داشته باشد و دنیا را آن گونه که هست بشناسد، در برابر ناملایمات آن، بی تابی نمی‌کند و فشارهای روانی، او را آزار نمی‌دهد. نارضایتی‌ها و ناله‌های ما به خاطر آن است که به واقعیت دنیا واقف نیستیم.
 
منبع: الگوی اسلامی شادکامی، دکتر عباس پسندیده، صص241-236، مؤسسه علمی فرهنگی دار‌الحدیث، قم، چاپ دوم، 1394