عمل به بایدها و ترک نبایدها
از علل مهم و اساسی نارضایی از دستورهای شریعت، تصور نادرست از علت تشریع و ناآگاهی از حکمتهای آن است.
همچنین در این سخن تصریح شده که نپذیرفتن موقعیت، نتیجهای جز افزایش درد و رنج ندارد. از دیگر ابعاد زندگی، بعد تکلیف است. گفتیم که عمل به بایدها و ترک نبایدها، پیش شرط تحقق خیر در زندگی است. بایدها و نبایدها، برنامهای از جانب خداوند برای تأمین سعادت و شادکامیاند. آنچه اکنون مهم است، این که عوامل تحقق بخش تکلیف کداماند؟ مبنای تکلیف، خیر و مصلحت انسان است. هر تکلیفی در درون خود خیری نهفته دارد؛ اما اثربخشی خیر نهفته در تقدیرهای تشریعی، متوقف بر رغبت به طاعت و کراهت از معصیت است. زمانی آثار طاعت کسب میشود که به آن عمل شود و وقتی ایمنی از زبانهای معصیت حاصل میشود که ترک شود. لذا درست است که خیر، مبنای تکلیف است، با این حال، ثمربخشی آن، متوقف بر عمل به تکلیف است. بنابراین، باید به طاعت عمل کرد و از معصیت دوری جست تا خیر آنها در زندگی انسان تحقق یابد. واکنش منفی به دستورهای خداوند متعال، «معصیت» نامیده میشود. معمولا طاعت خداوند متعال در مراحل نخست تکامل، با لذت های انسان در تضاد قرار میگیرد. از این رو، اگر فرد نتواند در برابر لذت مقاومت کند، بدان سو کشیده میشود و طاعت خداوند را رها میکند. این حالت، معصیت یا نافرمانی خداوند متعال نامیده میشود و طبیعی است که پیامدهای ناگواری را برای فرد به دنبال خواهد داشت. امام علی (علیه السلام) با نقل این سخن و مبتنی بر این اصل، تأکید میکند که طاعت خداوند، همراه با دشواری و معصیتش، با راحتی همراه است:« بدانید که چیزی از طاعت خدا نیست، مگر آن که با کراهت انجام میگیرد و چیزی از معصیت خدا نیست، مگر آن که با میل صورت میپذیرد. پس، خدای بیامرزد آن کسی را که از شهوت خویش دل برکند و هوای نفس خود را سرکوب کند.» پرسش این است که اگر وضعیت این گونه است، رضامندی تشریعی، چه توجیهی میتواند داشته باشد؟
از علل مهم و اساسی نارضایی از دستورهای شریعت، تصور نادرست از علت تشریع و ناآگاهی از حکمت های آن است. از آن جا که انسان، موجودی هدفمند است، از اموری که فایده ای برای وی ندارند، گریزان است. اگر فرد تصور کند، که کاری را دوست ندارد و بر خلاف میلش باید آن را انجام دهد و یا کاری را که دوست دارد و باید آن را ترک کند، فایده ای برای وی ندارد، از آن ناراضی خواهد شد. یکی از باورهای نادرستی که در باره شریعت وجود دارد، این است که دستورهای شریعت برای تأمین منافع دین تنظیم شدهاند و فایده آنها به خداوند متعال میرسد. این باور - که آن را «خدا - سودی» مینامیم هر چند ممکن است پنهان باشد، اما موجبات نارضایتی از شریعت را به وجود میآورد. نخستین گام برای رضامندی تشریعی، زدودن این تصور نادرست است. تصور درست: تفکر «انسان - سودی» در تشریع واقعیت این است که نه خداوند، و نه دین او نیازی به رفتار عبادی بشر ندارند. این بشر است که به شریعت، به عنوان برنامه شادکامی اصیل، نیازمند است. در متون دینی، سود بردن خداوند متعال از طاعت بندگان و زیان او از معصیتشان، نفی شده و بر بینیازی اش از عبادت بندگان تأکید شده است. قرآن کریم در این باره میفرماید:« اگر کفر بورزید، همانا خداوند از شما بی نیاز است و برای بندگان خود، کفر را خوش نمیدارد». موسی (علیه السلام) به قوم خود همین امر را یادآور میشود. قرآن کریم آن را چنین گزارش میکند: و موسی گفت: اگر شما و هر که در روی زمین است، همگی کافر شوید، بی گمان، خدا بی نیاز ستوده است. در روایات نیز این حقیقت اشاره شده است. بیان امام على (علیه السلام) در این باره این گونه است:« آفریدگان را در حالی بیافرید که به طاعت آنان نیازی ندارد و از معصیت آنان در امان است؛ زیرا نافرمانی نافرمانان، به او زیان نمیزند و فرمانبری فرمانبرداران، به او سودی نمیرساند.»
بر اساس این واقعیت، خطاب به خداوند متعال میفرماید:« به خاطر تنهایی خود، آفریدگان را نیافریدی و برای سود، به کارشان نگرفتی... عصیان عاصیان، از قدرت تو نمیکاهد و اطاعت فرمانبرداران، بر پادشاهی تو نمیافزاید.» از سوی دیگر در برخی متون دینی، زیان معصیت، به خود انسان نسبت داده شده است، نه خداوند. قرآن کریم در این باره میفرماید: و هر که به خدا و فرشتگان او و کتابها و فرستادگانش و روز واپسین کافر شود، هر آینه، سخت گمراه شده است.
منبع: الگوی اسلامی شادکامی، دکتر عباس پسندیده، صص425-420، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، قم، چاپ دوم، 1394
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}