عوامل مشکل آفرین در عملیات ذهنآگاهی
لانگر ذهنآگاهی را به منزله «حالت آگاهی مداومی که در آن فرد به طور تلویحی از بافت و محتوای اطلاعات آگاه است» مفهوم سازی میکند.
ذهن ناآگاهی را می توان به عنوان یک حالت شناختی تعریف کرد که در آن افراد به شدت بر طبقات و تمایزات ایجادشده در گذشته تکیه میکنند. ذهن ناآگاهی شامل عمل مبتنی بر مجموعهای شکیل از قوانین و نگرشهاست. هر رویداد یا موقعیت جدیدی در یک طبقه از پیش تعیین شده گنجانده میشود و رفتارها و پاسخهای نگرشی بر حسب آن طبقه تجویز میشوند. در مقابل ذهنآگاهی را میتوان به عنوان حالت مداومی از طبقه سازی تعریف کرد. فرد ذهن آگاه رویکردهای نوینی را برای رویدادها و موقعیتها خلق میکند. او در قالب نگرشهای انعطاف ناپذیر از پیش تعیین شده محبوس نشده است، بلکه با زندگی در لحظه حال یک رخداد را از زوایای مختلف کاوش میکند.
لانگر ذهنآگاهی را به منزله «حالت آگاهی مداومی که در آن فرد به طور تلویحی از بافت و محتوای اطلاعات آگاه است» مفهوم سازی میکند. با این حال لانگر اشاره کرده است که مفهوم ذهنآگاهی وی نباید به طور مستقیم با رویکرد ذهنآگاهی مشتق شده از توصیف غیردوگانه نگر سنت بودایی ثراوادا مقایسه شود. اغلب نقش مواجهه با رویدادهای فیزیولوژیک و خاموش سازی در مقایسه با مواجهه با رویدادهای شناختی ثانویه در نظر گرفته میشود یا حتی در بعضی موارد از تعاریف عملیاتی کنار گذاشته شده است. ولز هدف ذهنآگاهی را «فارغ بودن از ارزیابی های محرک یا شناخت به منظور متوقف کردن افکار نشخوارگونه مرتبط با موقعیت فرد» در نظر گرفته است. این تعریف عملیاتی از ذهنآگاهی مزایای زیادی دارد (تیسدیل و دیگران، ۲۰۰۰)، اما در عین حال اغلب بر سطوح بالاتر پردازش شناختی تمرکز دارد و الحاق پردازش هم ظهور حسی حرکتی را از نظر دور داشته است. به همین ترتیب تعدادی از تعاریف عملیاتی از مهارتهای ذهنآگاهی بر ذهنآگاهی نسبت به افکار تأکید داشته و حسهای رایج بدنی هم ظهور را مدنظر دارند. ذهنآگاهی تنفس ممکن است برای تنظیم جهت توجه و پرداختن به افکار منفی کفایت کند.
در مقابل، این تمرین به تنهایی ممکن است از افکار افسرده ساز و احتمال عود ممانعت کند. این تمرین همچنین می تواند به فاصله گرفتن از هجوم هیجانات کمک کند. به هر حال وقتی پردازش اطلاعات به صورت زیر قشری (هیجانی) است و افکار در دسترس آگاهی هشیار قرار ندارند (خودکارند)، اغلب تمرکز بر تنفس ممکن است در مواجهه کارامد با هیجانات زیاد کارامد نباشد. این تمرین حتی ممکن است نوعی حواس پرتی از هیجانات باشد. از آنجا که حسهای بدن همیشه با تجارب هیجانی مرتبطند، این قضیه جایی اتفاق میافتد که فنون وارسی بدنی حیاتی شوند. هرچه فرد در بازشناسی زودهنگام حسهای بدن و پذیرش آنها به همان صورتی که هستند ماهرتر باشد، در تنظیم هیجانات کارامدتر خواهد بود.
سوگیری به نفع ترجیح آگاهی فراشناختی به آگاهی احشایی احتمال دارد کارامدی این مداخله را به دامنه محدودتری از گروههای بالینی یا علائم در هر گروه بالینی محدود کند. پایه و اساس این ادعا عبارت است از تغییر آشکار خلق و توانایی کنار آمدن هنگام تغییر از ذهنآگاهی تنفس به تکلیف منزل وارسی بدنی. مراجعان اغلب با شروع فن وارسی بدنی، تسکین عمیق تری را احساس میکنند. الگوهای جدید ارائه و اصلاحات نسل سوم و حتی چهارم، با توجه به ویژگی درمانجویان مورد نظر مؤلفهها را رقیق تر میکنند. برای مثال بررسی اثر ذهنآگاهی بر اختلالها یا علائم شناختی که ظاهرا شامل حسهای بدنی آزارنده نمیشوند، مانند بیخوابی، نشخوار، یا فقدان توانایی حل مسئله، ممکن است شکل تعدیل یافتهای از درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی (MBCT) سیگال و دیگران را به کار گیرند.
خود درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی نیز شکل تعدیل شده الگوی کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی کابات-زین (۱۹۸۲، ۱۹۹۰) است که شکل تعدیل شده ای از مراقبه ذهنآگاهی سنتی نیز به شمار می رود « که با نام ساتی پاتانا ویپاسانا یا مراقبه درون بینی شناخته میشود» توصیف کابات-زین (۱۹۹۰، ۲۰۰۵) از فنون وارسی بدنی، بر اهمیت بذل توجه خاص و نظام مند بر حسهای بدنی تأکید دارد. این تأکید با ارائه سنتی مراقبه ذهنآگاهی همخوان است. ارائه فن وارسی بدنی در ذهنآگاهی مبتنی بر کاهش استرس (MBSR5) یا چارچوب دوره ویپاسانا (ویتکویتز و مارلات، ۲۰۰۶) به طور معمول مزایای زیادی برای درمانجویان درگیر در بحران ها و همین طور کسانی که در حین بهبود تلاش میکنند از مهارتهای پیشگیری از عود بهره گیرند، به دست میدهد (سیگال و دیگران، ۲۰۰۲). با وجود این وارسی کردن بدن برای ارزشیابی مجدد و آزاد گذاشتن پاسخهای ناسازگارانه به حسهای بدنی آزارنده اغلب در بخش روش شناسی مقالات منتشر شده که تصور میشود اشکال تغییر شکل یافته مستقیم یا غیرمستقیم ذهنآگاهی مبتنی بر کاهش استرس باشند یافت نمیشوند.
منبع: شناخت رفتار درمانگری یکپارچه شده باذهن آگاهی، برنو ای کایون، مترجمان: دکتر محمد خدایاریفرد، کوروش محمدی حاصل و مریم دیدهدار، صص91-88، مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، تهران، چاپ اول، 1393
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}