مهارت‌های مختلف مراقبه ذهن‌آگاهی را به سبک سنت بورمس ویپاسانا معرفی می‌کند. وارسی بدن به این سبک باستانی هدف بسیار مشخصی دارد: بازدید بدون تمایز تمام اعضای بدن به طور نظام مند به منظور ایجاد آگاهی حسی-تنی و تعادل فکری (ناواکنشگری به واسطه پذیرش تجربی). افراد مختلف با سرعت های مختلفی حس‌های بدنی را احساس می‌کنند، در بدن حرکت می‌کنند و یاد می‌گیرند، بنابراین سرعت ارائه دستورالعمل های این روش به گونه ای است که برای بیشتر کارورزان مناسب است. البته وقتی این مهارت‌ها آموخته شدند، می‌توانیم سریعتر وارسی کنیم و این قضیه در هفته دوم تمرین وارسی بدنی، هنگام تمرین بدون سی‌دی اتفاق می‌افتد. طی هفته دوم هنگام تمرین بدون دستورالعمل، در سکوت، تشویق می شوید با سرعت مورد نظر خودتان پیش بروید. به هر حال نظر شما نشان می‌دهد که حوصله تان سر رفته است. این قضیه در افرادی که شروع به یادگرفتن تمرین کرده اند، رایج است. روشن است که دستورالعمل باید متناسب با سرعت باشد، اما میدانیم که دستورالعمل ها روی فایل صوتی ثبت شده‌اند و سرعت و محتوای آن‌ها بر حسب پیشرفت در تمرین تغییری نمی‌کند.
 
 اگر چارچوب نظری MiCBT مخصوصا الگوی هم ظهور تقویت را به خاطر بیاورید، هر فکر ضمنی با حس‌های همایند بدن هم ظهور می‌شود. شدت و خوشایندی حس‌های بدنی تحت تأثیر اهمیت مفهوم و میزان خوشایندی فکر هستند. این رابطه دوسویه بین ذهن و بدن در جهت عکس نیز عمل می‌کند. هنگام وارسی بدن، احساس کردن بعضی حس‌های خاص موجب ایجاد افکاری می‌شود که در زمان کدگذاری اولیه آن‌ها در حافظه (به منظور هم ظهور شدن خودکار) به این حس‌ها متصل شده‌اند. به همین ترتیب بسیاری (اگر نگوییم اکثر) از تجارب شناختی و هیجانی خودجوش ما بر پایه خاطرات، یعنی زمان گذشته، هستند که ما در زمان حال یادآوری شان می‌کنیم . در این فرایند گرایش داریم تجارب را به عوامل بیرونی مانند یک راه انداز خاص منتسب کنیم تا برایمان قابل فهم باشند. بنابراین لازم است کسی ترمز شما را بکشد. رویکرد ذهن‌آگاهی دلیل تداوم طرحواره های جاافتاده در برابر روش‌های درمانی را که از همایندیهای حسی-تنی غافل می‌شوند، به این ترتیب توضیح می‌دهد. علت اینکه آموزش ذهن‌آگاهی جزء محوری MiCBT است نیز در اصل همین است. ممکن است ارتباط دادن تجربه بی حوصلگی به عقاید (به جای تأکید محض بر علاقه) برایتان جذاب تر باشد. همان اندازه که بر تمرین تأکید می‌شود، ادراک بی صبری به طور ملموس تر برحسب تفکرات مربوط به اینکه چیزها باید چطور باشند و چطور نباشند)، نیز میتواند مفید باشد. دقت داشته باشید که نحوه احساس کردن حس‌های ناخوشایند در بدن می‌توانند افکار نامطبوع را راه اندازی کنند. بعد از این میفهمید که فقط به تجربه خود (حس‌های بدن) واکنش نشان میدهید نه عامل راه انداز دستورالعمل سی‌دی). اگر از بی صبری به عنوان ابزاری در رشد تعادل فکری نسبت به حس‌های بدنی مرتبط با تجربه بی صبری استفاده کنید، یاد می گیرید که در آینده با تجربه بی حوصلگی مواجه شوید. آن را به عنوان شکلی از مواجهه و بازداری پاسخ در نظر بگیرید. با توجه به اینکه به زودی بدون سی دی تمرین خواهید کرد و ضرورتی برای پرداختن به این چالش نخواهید یافت، پس این فرصت را از دست ندهید. روی ناراحتیتان سرمایه گذاری کنید وگرنه این فرصت را از دست میدهید.
 
روش و سرعت ارائه نیز بر حسب سرعت پیشرفت هزاران نفری که طی سال‌ها به آن‌ها درس داده ام، استاندارد شده است. بنابراین این سرعت برای همه مناسب نیست. سرعت پیشنهادی وارسی نیز با توجه به مهارت‌های فعلی و نحوه پیشرفت آن‌ها از فردی به فرد دیگر متفاوت است. گاهی نیاز داریم به کندی وارسی کنیم و گاهی سریع. از آنجا که حالا عناصر اصلی این تمرین را میدانید، می‌توانید تمرین را هر بار با سرعت وارسی مناسب خود وفق دهید.
 
پرسش: این هفته زیاد روش وارسی بدنی را تمرین نکرده‌ام .. این تمرین خیلی کسل کننده است، به همین علت حوصله اش را ندارم. با بیمارانی که تا این حد بی انگیزه اند، چه کار می‌کنید تا تمرین کنند؟
 
پاسخ: تجربه شما رایج است. ما نمی‌توانیم کاری انجام ندهیم، فقط بنشینیم و گذر لحظه‌ها را مشاهده کنیم. در این حالت احساس کمبود تحریک حسی می‌کنیم و طبق عادت معمول کسل می‌شویم. اما کسل شدن چیست؟ چگونه آن را تجربه می‌کنیم ؟ اول باید فکر یا قضاوت کنیم که تجربه ما کسالت است و سپس آن را به واقعیت خود تبدیل کنیم. بنابراین کسالت شامل یک فکر داورانه درباره یک تجربه به طور معمول ناخوشایند است. وقتی از افراد سؤال می‌شود، گزارش می‌کنند که برخلاف میلشان یک تجربه داشته اند یا اینکه تجربه ای که میخواسته اند، نداشته اند. به طور خلاصه وقتی انتظارات ما برآورده نمی‌شوند، احساس کسالت می‌کنیم . این تجربه در مورد مراقبه ذهن‌آگاهی، به عدم توانایی در تمرکز بر حس‌های بدن (چه تنفس یا وارسی) یا داشتن افکار زیاد با وجود تلاش در عطف توجه به بدن تفسیر می‌شود. من کسل شدن را به عنوان سوء تفسیر یک تجربه ناخوشایند یا واکنش به آن در نظر می گیرم. این ممکن است شامل بی صبری و خشم نیز شود. فقدان بینش و مهارت‌های تمرین گاهی ممکن است موجب شود دشواری های تمرین را به صورت کسل شدن تفسیر کنیم. ما اساسا تلاش می‌کنیم با اسنادهای بیرونی به تجارب خود معنا دهیم و فکر کنیم تمرین خسته کننده است. وقتی احساس خودارزشی درمانجو پایین باشد، این مشکلات را به عوامل درونی یا قصور اسناد می‌دهد. ابتدا ادراک کسل شدن را بهنجار کرده و تمرین هایی را که با آن‌ها مشکل دارند، بررسی می‌کنیم . ما توضیح می‌دهیم که افکار کسل شدن نیز فقط فکر هستند و باید به رسمیت شناخته شوند و اینکه می بایست با پذیرش بیشتر و بدون قضاوت، بر بدن تمرکز کرد تا برطرف شوند. ما به آن‌ها یادآور می‌شویم که می توان از این تجربه ناخوشایند به عنوان ابزاری برای ایجاد تعادل فکری بیشتر بهره گرفت.
 
اگر این برای کمک به پیشرفت آن‌ها کافی نباشد، از گفت و گوی سقراطی استفاده می‌کنیم تا نشان دهیم تجربه مراقبهای آن‌ها چیزی جز بازتاب یا گسترش زندگی روزمره آن‌ها نیست و اینکه کسل شدن میتواند در زندگی آن‌ها یک مشکل به حساب آید، چه مراقبه بکنند چه نکنند. آیا اگر ذهنشان را مشغول نکنند، به سادگی حوصله شان سر می رود؟ آیا اوقات فراغتشان را با فعالیت‌های ذهنی و غیرذهنی پر می‌کنند؟ آیا می خواهند بدون وابستگی به این قضیه، در تنهایی یا در کنار دیگران احساس راحتی داشته باشند؟ این‌ها سؤالات مفیدی هستند که می توان پرسید و به تمرین ارتباط داد. این واقعیت که بدون گوش دادن به سی‌دی اغلب احساس می‌کنید حوصله تان سر می رود، نشان می‌دهد که هنگام استفاده از این سی دی زیاد از حد به صدای من تمرکز می‌کنید، به طوری که موجب وابستگی به آن می‌شود. توصیه می‌کنم شما ده دقیقه از وقت تمرین را به ذهن‌آگاهی تنفس و بیست دقیقه آن را به وارسی بدنی اختصاص دهید. این کار به شما کمک خواهد کرد قبل از وارسی، تمرکز خود را تجدید کنید. لطفا به خاطر داشته باشید که این تمرین مستلزم کوشش ذهنی واقعی است که طی آن با تمام وجود تلاش کنید توجه را در تجربه حال متمرکز کنید، در غیر این صورت ملالت ادامه خواهد یافت.
 
منبع: شناخت رفتار درمانگری یکپارچه شده باذهن آگاهی، برنو ای کایون، مترجمان: دکتر محمد خدایاری‌فرد، کوروش محمدی حاصل و مریم دیده‌دار،صص262-260، مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، تهران، چاپ اول، 1393