خواندیم که تربیت ده قدم دارد که هفت قدم آن یک‌طرفه است و کودکان رفتاری اختیاری در قبال آن‌ها انجام نمی‌دهند. این هفت قدم از پیش از ازدواج تا دوران نوزادی است و عبارت‌اند از: 1. آموزش دیدن 2. انتخاب همسر 3. انتخاب زمان مناسب برای انعقاد نطفه 4. دوران بارداری 5. لحظه زایمان 6. نام‌گذاری 7. دوران شیرخوارگی.
 
اما سه قدم بعدی که قدم‌های اساسی تربیت‌اند در دورانی است که فرزندان رفتارهای اختیاری دارند و در برابر کنش‌های ما واکنش نشان می‌دهند. این سه قدم عبارت‌اند از: 8. هفت سال اول 9. هفت سال دوم 10. هفت سال سوم. سخن در مورد قدم هشتم یعنی هفت سال اول زندگی فرزندان بود. در قطعه قبلی یک نکته مهم پیرامون روش تربیت صحیح در این دوره را خواندیم و اکنون نکته دوم و سوم را می‌خوانیم.
 
دومین نکته استفاده بجا از بازی، در تربیت کودک است. همان‌طور که خواندیم، در آموزه‌های دینی محور اصلی زندگی کودکان در هفت سال اول بازی است. به همین دلیل در سفارش‌های معصومین علیهم‌السلام هم به این نکته توجه زیادی داده شده است.
 
امام صادق علیه‌السلام در حدیثی فرموده‌اند:
دَعِ ابْنَکَ یَلْعَبْ سَبْعَ سِنینَ؛ فرزندت را آزاد بگذار که تا هفت سال بازی کند[1].
 
همچنین امام کاظم علیه‌السلام فرموده‌اند:
تُسْتَحَبُّ عَرَامَةُ الصَّبِیِّ فِی صِغَرِهِ لِیَکُونَ حَلِیماً فِی کِبَرِهِ ثُمَّ قَالَ مَا یَنْبَغِی أَنْ یَکُونَ إِلَّا هَکَذَا؛ خوب است بچه در کودکی بازیگوش باشد تا در بزرگ‌سالی بردبار شود و شایسته نیست که جز این باشد[2].
 

بازی بازوی تربیت

حالا که نقش بازی در این مرحله را فهمیدیم، سؤالی که مطرح می‌شود این است: آیا در این مرحله و این بازه سنی، فرزندان نباید هیچ چیزی آموزش ببینند؟ از آموزش‌های ساده مانند آشنایی با اعداد و مفاهیمی مانند چپ و راست گرفته، تا آداب معاشرت اولیه مانند سلام کردن و تشکر کردن، تا آموزه‌های اخلاقی مثل صبر کردن، عجله نکردن و مهربان بودن، تا آموزه‌های دینی مثل یادگیری سوره‌های کوچک قرآن یا احادیث؟ آیا فقط و فقط باید وقتشان را با بازی‌های مختلف پر کنند بدون اینکه چیزی یاد بگیرند؟
 
پاسخ این است که خیر! قرار نیست فرزندان چیزی یاد نگیرند. حتی در قطعه‌های قبلی خواندید که خود اهل‌بیت علیهم‌السلام پیرامون آموزش برخی مسائل دینی در این مرحله، دستوراتی فرموده‌اند. پس باید در این دوره، آموزش را هم در نظر داشت. حالا سؤال بعدی پیش می‌آید: چگونه آموزش دادن با آزاد گذاشتن برای بازی قابل‌جمع است؟
 
پاسخ کوتاه این است: بازی بازوی تربیت[3] است. همان‌طور که در مورد روحیه الگوپذیری کودکان و روش حسن استفاده از آن گفتیم، در مورد روحیه بازی‌دوستی کودکان هم مسئله همان‌طور است. والدین هوشمند کسانی هستند که از این روحیه حسن استفاده را می‌کنند و آموزش‌هایی که متناسب با سن کودک است و برای دنیا و آخرت او مفید است، در قالب بازی به او آموزش می‌دهند.
 
بنابراین دین با آموزش فرزندان موافق است، اما درصورتی‌که این آموزش در قالب آموزش رسمی و جدی نباشد که با روحیه کودکان مخالف است، بلکه آموزش‌ها به صورتی باشد که فرزندان احساس کنند در حال انجام یک بازی جذاب هستند. تفاوت‌های آموزش در قالب بازی با آموزش در قالب آموزش هم کاملاً واضح است و نیاز به توضیح ندارد.
 
معیار روش صحیح آموزش این است که کودک خودش را محدود نداند. تعلیم و آموزش کودک باید غیرمستقیم و همراه با بازی و تفریح باشد و کودک نباید احساس کند که چیزی به او تحمیل شده است. باید از زبان تشویق برای منع کردن کودک از کاری و یا پاسخی که نامربوط است استفاده شود. روش‌های دیگری مانند شعر، قصه، نمایش و کارتون‌های سالم می‌توانند به‌عنوان ابزارهای برای آموزش در این مرحله استفاده شوند. روش‌هایی که نه‌تنها بچه‌ها به آن واکنش منفی نشان نمی‌دهند، بلکه شما را مجبور خواهند کرد تا بیشتر و بیشتر از آن‌ها استفاده کنید. تأثیرات عمیق و ماندگار تربیتی این موارد هم نیاز به بیان و توضیح ندارد.
 

آزادهای محدود

سومین نکته مهم در مورد این مرحله تربیتی این است که باید درعین‌حالی که فرزندان در این سن احساس آزادی بدون قید و شرط می‌کنند و خودشان را امیر دیگران می‌دانند، والدین شرایط را به‌گونه‌ای مدیریت کنند که این آزادی، موجب آزار دیگران نشود و به آن‌ها آسیبی نرساند، خصوصاً در زمان‌هایی که در کنار فرزندان هم‌سن‌وسال قرار می‌گیرد.
 
آزادهای محدود، بهترین تعبیر برای فرزندان در این سن است. کودکانی که فکر می‌کنند آزادند ولی به‌صورت نامحسوس توسط والدین محدودیت‌هایی برای آن‌ها در نظر گرفته می‌شود که آن‌ها را از انجام اشتباهات در حق دیگران باز می‌دارد.
 
اکیداً به والدین توصیه می‌شود که هرگز این‌طور تصور نکنند که فرزندان آن‌ها، امیر و سرور تمامی انسان‌های دنیا هستند. آن‌ها فقط در خانه و خانواده خود امیرند. متأسفانه زیادند پدر و مادرهایی که فرزندانشان در جمع‌های خانوادگی و در مهمانی، دست به هر کار اشتباهی می‌زنند، از اذیت کردن زبانی و بدنی دیگر بچه‌ها گرفته تا خراب کردن وسایل صاحب‌خانه و سروصدا کردن در محیطی که باید آرامش در آن حاکم باشد و ایجاد مزاحمت برای دیگران خصوصاً افراد مسن و سایر اشتباهات؛ آن‌هم درحالی‌که والدین آن‌ها تنها با لبخند به فرزندانشان نگاه می‌کنند و اگر هم کسی اعتراضی بکند، سرشان را بالا می‌گیرند و می‌گویند:‌«بچه است دیگه! بچه که عقل نداره، از بچه که نمی‌شه توقع داشت». بهترین پاسخ به این پدر و مادرهای بی‌خیال این است: «آن‌ها بچه‌اند و عقل ندارند، والدینشان که عقل دارند!».
 
در ادامه به چند نکته کوتاه اشاره کنیم. یک اینکه ازجمله رفتارهایی که در این دوران زیاد تکرار می‌شود، پرسش سؤال‌های مکرر توسط کودکان است. وظیفه والدین این است که از این سؤالات با روی باز استقبال کرده و بدون خستگی و تندی، از این فرصت ارزشمند برای آموزش بیشتر آن‌ها استفاده کنند. این فرمایش زیبای امیرالمؤمنین علیه‌السلام را به یاد داشته باشید:
مَنْ‏ سَأَلَ‏ فِی‏ صِغَرِهِ‏ أَجَابَ فِی کِبَرِهِ؛ هر کس در خردسالی‌اش سؤال کند، در بزرگ‌سالی‌اش پاسخ می‌دهد[4].
 
دومین نکته این است که در ابراز محبت و شاد کردن فرزندان خود کوتاهی نکنید که علاوه بر آثار فراوان و شگفت‌انگیزی که در تربیت دارد، ثواب بسیاری نصیب شما می‌کند. ثوابی که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله آن را بیان فرموده‌اند:
مَنْ قَبَّلَ وَلَدَهُ کَتَبَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ حَسَنَةً وَ مَنْ فَرَّحَهُ فَرَّحَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ؛ هر کس فرزند خود را ببوسد خدا برای او حسنه‌ای می‌نویسد و هر کس فرزندش را خوشحال کند خدا او را در روز رستاخیز شاد می‌گرداند[5].
 
همچنین امام صادق علیه‌السلام فرموده‌اند:
إِنَّ اللَّهَ لَیَرْحَمُ الْعَبْدَ لِشِدَّةِ حُبِّهِ لِوَلَدِهِ؛ همانا پروردگار بنده‌اش را به دلیل زیادی مهرورزی نسبت به کودک خود می‌بخشاید[6].
و سومین نکته توجه ویژه به وفای به عهد نسبت به قول‌هایی است که به فرزندان خود می‌دهید. دلیلش را در حدیث زیبای پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله بخوانید: أَحِبُّوا الصِّبْیَانَ وَ ارْحَمُوهُمْ وَ إِذَا وَعَدْتُمُوهُمْ شَیْئاً فَفُوا لَهُمْ فَإِنَّهُمْ لَا یَدْرُونَ إِلَّا أَنَّکُمْ تَرْزُقُونَهُمْ؛ کودکان را دوست بدارید و با آنان مهربان باشید و هرگاه به آنان وعده دادید، به آن وفا کنید، زیرا آنان، روزی دهنده خود را کسی غیر از شما نمی‌دانند[7].
 
و نکته پایانی اینکه: مبانی تربیت اسلامی بیشتر از آن است که در چند قطعه بشود به تمامی آن‌ها اشاره کرد. حالا که بهانه مطالعه دعای 25 صحیفه سجادیه، این فرصت برای خواندن پیرامون این مسئله مهم و سرنوشت‌ساز نصیب ما شده، خوب است که قدر این فرصت را بدانیم و دانش‌مان را در این زمینه بالاتر ببریم. بنابراین به تمامی شما توصیه می‌کنیم که علاوه بر مرور 15 قطعه قبلی این بخش، قطعات بعدی را نیز با دقت بخوانید تا به برکت آموزه‌های دینی معصومین علیهم‌السلام، توفیق پیدا کنیم وظیفه‌مان در قبال تربیت امانت‌هایی که خداوند در اختیار ما قرار می‌دهد، درست انجام بدهیم. البته مطالعه کتاب‌های تخصصی در این زمینه را هم جزء وظایف خودمان بدانیم، تا بتوانیم حق فرزندان را درست ادا کنیم. از باب یادآوری خوب است که این حدیث امام کاظم علیه‌السلام را بخوانیم: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِیِّ ص فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا حَقُّ ابْنِی هَذَا قَالَ تُحْسِنُ اسْمَهُ وَ أَدَبَهُ وَ ضَعْهُ مَوْضِعاً حَسَناً؛ مردی خدمت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله رسید و پرسید حق فرزند من چیست؟ ایشان فرمود: نام نیکو بر او بگذاری، درست تربیتش کنی و او را در جایگاه خوب قرار بدهی[8].

 

پی‌نوشت

[1]. کافی، جلد ۶، صفحه 46، حدیث 1.
[2]. کافی، جلد ۶، صفحه ۵۱، حدیث ۲.
[3]. این تعبیر برگرفته از نام کتاب استاد محسن عباسی ولدی در مورد نقش بازی در تربیت کودکان است که خواندن آن به والدین توصیه می‌شود.
[4]. غرر الحکم و درر الکلم، صفحه 606، حدیث 625.
[5]. کافی، جلد ‌6، صفحه 49، حدیث 1.
[6]. کافی، جلد ‌6، صفحه 50، حدیث 5.
[7]. کافی، جلد ‌6، صفحه 49، حدیث 3.
[8]. کافی، جلد ‌6، صفحه 48، حدیث 1.