اگر شما مخاطب گرامی مجلّه‌ی باران واقعاً نواجوان باشید، احتمالاً با این اصطلاح زیاد آشنا نیستید؛ ولی حتماً خوانندگان پا به سن گذاشته‌ی ما آن را می شناسند. اگر توضیحاتی که ما در این‌جا به شما می دهیم، جواب سؤال های‌تان را نداد بروید یک آدم پا به سن گذاشته، ترجیحاً آقا یا خانم پیدا کنید و او را تشویق کنید تا مخاطب باران بشود. بعد تنها کاری که لازم است بکنید این است که این مطلب را بدهید بخواند و سپس سؤال های‌تان را از او بپرسید. کدام اصطلاح؟

حق با شماست، هنوز آن را نگفته ایم! «خاک خوردن!» دانشمندان معتقدند ریشه‌ی این اصطلاح برمی گردد به زمان هایی که انسان های غارنشینِ جوان، تازه می خواستند وارد جامعه شوند؛ ولی چون نه کشاورزی بلد بودند و نه شکار کردن، مجبور بودند مدّتی با خوردن خاک خود را سیر کنند تا بالاخره بتوانند مهارتی یاد بگیرند؛ امّا امروز دیگر خاک خوردن معنای این‌که شما یک بیل خاک بریزید توی بشقاب و با چنگال و قاشق آن را میل کنید نمی دهد. وقتی شما کاری را تازه شروع کنید و مهارت یا سابقه‌ی کافی در آن نداشته باشید و در اصل نتوانید پول دربیاورید در این حالت گفته می شود شما دارید خاک می خورید. مثل یک بطری خالی که در گوشه ای از آشپزخانه خاک می خورد و تا وقتی چیزی داخلش ریخته نشود همان جا خواهد ماند. بعضی وقت ها این خاک خوری دورانی دارد که طی می شود و بعد از آن شما می توانید کم کم به جای خاک، سیب زمینی آب پز یا نیمرو بخورید و اگر کارها خوب پیش برود، ممکن است تا مرحله‌ی قیمه یا حتّی کباب هم پیشرفت کنید؛ امّا اگر تلاش نکنید احتمال خاک خوری دائم شما وجود دارد.

امّا چه کنیم که به خاک خوری نیفتیم؟ یکی از بهترین راه حل ها این است که ذهنیّت خود را نسبت به شغل آینده‌ی تان تغییر دهید! چه کسی گفته یک شغل خوب این است که شما پشت یک میز، تر و تمیز بنشینید و صبح تا غروب نامه و کاغذ امضا کنید؟ یا چرا بیش‌تر ما فکر می کنیم کار یعنی این‌که جایی ما را استخدام کنند؟ تا همین چندسال قبل وقتی در مدرسه می خواستند کسی را تنبیه کنند به او می گفتند برو سرجایت توی نیمکتت بنشین، تکان هم نخور! حالا چه شده است که آدم خودش می رود خودش را تنبیه می کند و دنبال کاری می گردد که تا آخر عمر پشت یک میز بنشیند؟ پس تکلیف شغل های جذّابی مثل: خلبانی، خیّاطی، فضانوردی، فروشندگی، نویسندگی، فوتبال حرفه ای، نقشه کشی، لوله کشی، گل فروشی و تراشکاری چه می شود؟ چه اشکالی دارد کسی که می خواهد پزشک شود، مکانیکی هم بلد باشد؟ شباهت های زیادی هم به هم دارند، موتور مثل قلب است، لوله ها مثل رگ، رادیاتور شاید کلیه باشد یا اگزوز یک چیز دیگر. اگر مکانیک بتواند آمپول بزند و ماساژ قلبی- ریوی بدهد به کجا برمی خورد؟

راه دیگر خاک نخوردن عادت به کسب درآمد هرچند ناچیز و کار کردن هرچند پاره وقت در دوران نوجوانی است. کارهایی مانند: فعّالیّت های هنری و صنایع دستی، نقّاشی البتّه نه از آن‌هایی که هنری است، هنری را که گفتیم، بلکه نقّاشی در و پنجره و دیوار، ساخت جواهر دست ساز که این‌جا هم منظور از جواهر، طلا و برلیان و الماس نیست، همین خِنزر پِنزرهایی که با بندهای نخی و چرمی و مهره های چوبی می سازند، گرفتن سفارش آشپزی یا فروش اقلام غذایی، مثل: کلوچه و بلال! انجام کارهای فرهنگی، مدّاحی یا کسب مهارت های ورزشی به صورت حرفه ای! همه‌ی این‌ها می تواند مقدّمه‌ی شغل آینده‌ی شما باشد و از آن مهم‌تر شما را با مفهوم شیرین و شاید کمی دشوار پول درآوردن آشنا کند؛ امّا بد نیست بدانید بهتر است پول هایی را که درمی آورید خرج نکنید و به والدین‌تان بدهید تا برای تان نگهداری کنند. این کار کمک می کند تا متعادل‌تر باشید و حتماً باعث تعادل پدر و مادر گرامی تان هم خواهد شد.

و نکته‌ی آخر این‌که اگر قرار باشد برای شغل آینده ‌ی‌تان سابقه یا مهارتی داشته باشید، قرار نیست برای آموختن آن به شما پولی پرداخت شود و شاید حتّی مجبور شوید برای آن هزینه هم پرداخت کنید که این همان خاک خوری خودمان است که گفتیم. پس چه بهتر تا خاک ها را همین الآن که باانرژی هستید و سیستم گوارش تان برای هضم خاک قوی تر است، بخورید. بسم ا...!

منبع: مجله باران