تعیین اهداف یا اصول بنیادی هنجارین در فلسفه‌های تعلیم و تربیت، خود می تواند به صورت یک قیاس عملی تنظیم شود که طی آن، موجه بودن اهداف یا اصول مورد نظر نیز مشخص می گردد، به جای آنکه بیان صرف آنها گام نخست ساختار فلسفه تعلیم و تربیت محسوب شود.
 
در متون اسلامی نیز اهداف یا اصول بنیادی مورد نظر اسلام ، همراه با توجیه و تبیین معینی عرضه شده است که می توان آن را در قالب یک قیاس عملی تنظیم نمود. در این قیاس، مقام نخست، ناظر به گزاره یا گزاره هایی هنجارین است که مضمون آن، یک باید به حیاتی است که انسان چون موجودی دارای حیات، به حکم این «باید» در پی آن است که زندگی خود را حفظ کند و آن را با راحت و سعادت قرین سازد. مقام دوم، حاوی گزاره یا گزاره هایی توصیفی است که واقعیت هایی را در هستی بیان می کند، به نحوی که تحقق «باید» حیاتی مذکور، در گرو قبول این واقعیت هاست. نتیجه قیاس گزاره یا گزاره هایی هنجارین است که مضمون آنها همان اهداف یا اصول بنیادی است که آدمی باید در پی جویی آن ها بپردازد. اکنون با تکیه بر متون اسلامی، این سه گام قیاس عملی را به ترتیب توضیح خواهیم داد.
 

بایدهای حیاتی انسان

 این قسمت ناظر به مقدمه نخست قیاس است. در این مقدمه گزاره یا گزاره‌های هنجارینی وجود دارد که بیانگر حال آدمی، مبنی بر ضرورتی درونی برای حفظ حیات خود و ملازمت آن با راحت و سعادت است. شکل کلی این گزاره، به زبان اول شخص چنین است: «من باید زنده، راحت و سعادتمند باشم». این گزاره ممکن است به زبان سوم شخص نیز بیان گردد. در این حالت، گزاره به این صورت خواهد بود: «انسان می خواهد زنده، راحت و سعادتمند باشد». 
 
باید‌های حیاتی، آشکارا در زندگی انسان ها و بلکه حیوانات دیاده می‌شود. در این جا، اشاره ای کوتاه به آیاتی خواهیم کرد که به این بایان های حیاتی ناظرند. این اشاره تنها برای آن است که نشان دهیم سیر استدلال از نوع قیاس عملی مذکور در قرآن به طور ضمنی مورد نظر قرار گرفته است.
 
در آیات قرآن، گاه از آدمی یا باوی چنان سخن گفته شده که گزاره ای از نوع هنجارین، متضمن باید های حیاتی در آن مفروض است. به طور مثال، در جایی، از وضع رایج آدمی چنین سخن به میان آمده که به زندگی دنیا شاد شده اند». در مورد دیگر، در اشاره به قوم یهود آمده است: «و آنان را مسلما آزمند ترین مردم به زندگی و (حتی حریص تر) از کسانی که شرک می ورزند خواهی یافت. هریک از ایشان آرزو دارد که کاش هزار سال عمر کند...». در این آیه، در حالی که همه آدمیان، اعم از مشرک و مؤمن نسبت به زندگی حریص خوانده شده، گروهی در آن، حریص تر معرفی شده است.
 
علاوه بر موارد مذکور که حاکی از خواست انسان نسبت به زندگی و دوام آن است، در آیات دیگر، به کیفیت این خواست که طلب راحت و سعادت است نیز اشاره شده است. آدمی نه تنها می خواهد که زنده بماند بلکه می خواهد که زندگی وی به دور از رنج و درد و قرین راحت و سلامت باشد. این وضع، در آیه زیر مفروض است: «... آیا شما را بر تجارتی راه نمایم که شما را از عذابی دردناک می رهاند ؟ ...»
 
به این ترتیب، آدمی با داشتن بایدهایی حیاتی در درون خویش، خود از ابتدا وضعیتی هنجارین دارد و در پی آن است که به نحو ضرورت، حیات و سعادت خویش را فراهم آورد. قرآن نیز آدمی را به همین نحو که هست در نظر می گیرد و با مفروض داشتن این وضع، با وی سخن می گوید. این سخن برای آن است که وی با توجه به این که گام نخست را خود برداشته است، گام های بعدی را با نظر به واقعیت های هستی چنان بردارد که بتواند به باید های مورد نظر خویش پاسخ مناسب دهد و آن ها را اعیا۔ به عبارت دیگر، هر چند تصویر آدمی برحسب این باید‌های حیاتی اول است و اسلام نیز آن را به رسمیت می شناسد و سخن با وی را آغاز می کند، اما نظر بر این است که این تصویر تمام نمای او نیست بلکه او ما کسب بینش هایی آن ها را اعتلا بخشد و یا از آنها فراتر رود و آن گاه با بایده همراه گردد. سخن گفتن از این بینش ها که به صورت گزاره هایی واقع نگر وترم مطرح می گردد، آغاز قسمت دوم بحث خواهد بود که در زیر به آن خواهیم پرداخت .
 

برای نیل به هدف غایی

 پس از ملاحظه قسمت پیشین که مضمون مقدمه نخست قیاس عملی مورد بحث را تشکیل می داد، در این قسمت، مضمون گزاره یا مجموعه گزاره های مقدمه درد مورد نظر است. این مضمون، توصیفی و واقع نگرانه است و تصویری از جهان انسان به وی می‌دهد.
 
این بحث را به عنوان بخشی از مبانی تربیت در نظر گرفته ایم زیرا مقصود از میان تربیت، مجموعه گزاره‌های توصیفی و تبیینی است که شناخت امور معینی را برای ما فراهم می آورد که جریان تربیت، با تکیه بر آن ها می تواند صورت پذیرد. در این قسمت از بحث، گزاره های هستی شناختی، انسان شناختی و ارزش شناختی به طور متناسب مطرح می گردد. قابل ذکر است که بحث از مبانی در چند قسمت از نوشته حاضر به تناسب مقام بحث مطرح خواهد شد. مبانی معرفت شناختی و بخش‌های دیگری از مبانی ارزش شناختی و انسان شناختی، در قسمت بعدی توضیح داده خواهد شد.
ادامه دارد..
 
منبع: درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران، جلد أول، خسرو باقری، صص 76-74، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، چاپ دوم، 1389