پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) طبیبی بود که خود به سراغ بیمار می‌رفت.
اگر بخواهیم از پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) سخنی به میان بیاوریم، حرف‌های ناتمامی برای گفتن وجود دارد که کلمات، سطور، صفحات و کتاب‌ها ظرفیت گنجاندن همه را در خود ندارد اما به قول مولانا:
آب دریا را اگر نتوان کشید             هم به قدر تشنگی باید چشید

به‌راستی اگر تمامی شخصیت، سیره و روش پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) را نتوانیم فهم و درک کنیم اما می‌توانیم بر سفره کریمانه وجود نازنینش خوشه‌چین باشیم که خودشان نیز برای این استفاده رساند خود را در معرض قرار می‌داد و از این حیث بخلی نداشتند و به همین خاطر است که امام علی (علیه‌السلام) در توصیف وجود نازنین حضرت می‌فرمودند: «طَبِیبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ، قَدْ أَحْکَمَ مَرَاهِمَهُ وَ أَحْمَى مَوَاسِمَهُ، یَضَعُ ذَلِکَ حَیْثُ الْحَاجَةُ إِلَیْهِ مِنْ قُلُوبٍ عُمْیٍ وَ آذَانٍ صُمٍّ وَ أَلْسِنَةٍ بُکْمٍ؛[1] [ایشان] طبیبى است که در میان بیماران مى‌گردد تا دردشان را درمان کند. داروها و مرهم‌هاى خود را مهیا کرده است و ابزار جراحى خویش گداخته است تا هر زمان که نیاز افتد آن را بر دل‌هاى نابینا و گوش‌هاى ناشنوا و زبان‌هاى ناگویا برنهد.»

ویژگی بارز پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) همین در معرض و در دسترس بودن ایشان بوده است تا ما بتوانیم از سیره علمی و عملی ایشان برای هر دوره از زندگی انسان نمونه، مدل و الگویی تام و کامل داشته باشیم و چه زیبا قرآن کریم برای کسانی که به دنبال سعادت حقیقی هستند ایشان را بهترین الگو معرفی می‌فرمایند و بیان می‌دارند: «لَقَد کانَ لَکُم فی رَسولِ اللَّهِ أُسوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَن کانَ یَرجُو اللَّهَ وَالیَومَ الآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثیرًا؛[2] مسلّماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود، برای آن‌ها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد می‌کنند.»
 

تأمین نیازهای اساسی زمینه‌ساز هدایت الهی

اسلام دینی است که در آن توجه ویژه‌ای به تأمین نیازهای اساسی بشر داشته است و اساساً خداوند تبارک‌وتعالی از مسیر پیامبر اسلام و امامان معصوم علیهم‌السلام تعالیمی را در اختیار ما قرار داده است که از آن مسیر ما برآورده شدن حاجات خود را از درگاه حق‌تعالی مطالبه کنیم. در نماز غفیله که یکی از مهم‌ترین نمازهای مستحبی توصیه شده در ابتدای هر شب است امام صادق (علیه‌السلام) این‌گونه به ما یاد می‌دهد که دست‌ها را به قنوت برداریم و به خدای متعال عرضه کنیم: «اَللَّهُمَّ أَنْتَ وَلِیُّ نِعْمَتِی وَ [أَنْتَ] اَلْقَادِرُ عَلَى طَلِبَتِی تَعْلَمُ حَاجَتِی فَأَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ لَمَّا قَضَیْتَهَا لِی وَ یَسْأَلُ حَاجَتَهُ فَإِنَّهُ یُعْطَى مَا سَأَلَ؛[3] خدایا تو ولی‌نعمت من هستى و قادر بر انجام مقصود من، حاجتم را مى‌دانى پس درخواستم از تو این است که قسم به‌حق محمد و آل او علیهم‌السلام که حاجتم را برآوری.»

همان‌طور که پیش‌تر هم گذشت از عبارت «یَضَعُ ذَلِکَ حَیْثُ الْحَاجَةُ إِلَیْهِ؛ تا هر زمان که نیاز افتد...» فهمیده می‌شود که در سیره پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) توجه به نیازهای مردم در هر رده سنی از اهمیت بالایی برخوردار بوده است که در اینجا به دو حدیث نورانی از وجود نازنین پیامبر اعظم اشاره می‌کنیم: «مَنْ اَصْبَحَ لایَهْتَمُّ بِاُمُورِ الْمُسْلِمینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ؛[4] کسى که صبح کند و به مسائل مسلمانان همّت نگمارد، مسلمان نیست.» و همچنین می‌فرمایند: «مَن قضى لأخیهِ المؤمنِ حاجَةً کانَ  کمَنْ عَبدَ اللّه َ دَهرَهُ؛[5] هر کس براى برادر مؤمن خود حاجتى برآورد، چنان است که همه عمرش را به عبادت خدا سر کرده باشد.»
 

پیغمبری بااین‌همه دقت

اگر بخواهیم یکی از اصلی‌ترین زمینه‌های هدایت الهی را همین توجه به نیازهای اساسی و ضروری مردم بدانیم و بیان کنیم کسی که نیازهای اساسی‌اش به شکلی درست، قابل‌قبول و در حد متعادل تأمین شود، زمینه هدایتش فراهم‌تر است. حال اگر آرامشی که به سبب تأمین نیازهای اساسی انسان ایجاد شده است زمینه‌ساز هدایت اوست، پس لازم است برای جذب بیشتر انسان به مسیر هدایت زمینه‌های تأمین این نیازها نیز فراهم شود. وقتی به فرمایشات و سیره نبی مکرم اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) رجوع می‌کنیم به‌وضوح مشاهده می‌شود که در شیوه‌های جذب ایشان توجه به نیازهای هر رده سنی موردتوجه قرارگرفته است؛ ایشان در مورد کودکان می‌فرمودند: «مَنْ کَانَ عِنْدَهُ صَبِیٌّ فَلْیَتَصَابَ لَهُ؛[6] هر کس را کودکى در کنار است باید با وى چون کودکان همبازى شود.» شاید برخی فکر کنند که فقط بازی برای یک کودک به‌عنوان نیاز اصلی مطرح است اما باید توجه داشت که بازی کردن بزرگ‌ترها با کودکان چیزی غیر از اجازه دادن به آن‌ها برای بازی کردن است چراکه بازی کردن با آن‌ها به‌نوعی احترام گذاشتن و اهمیت دادن به دنیایی است که کودکان در آن سیر می‌کنند.

وقتی به نیازهای کودک از همان سنین ابتدایی به‌درستی توجه شود و این توجه از جانب فردی باشد که سکان‌دار اسلام و جامعه اسلامی است حتماً مسیر هدایت و جذب آن کودک به اسلام هموارتر خواهد شد و پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) به این مهم توجه ویژه داشته‌اند.
 

سیره پیامبر اعظم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در برخورد با کودکان

بر مبنای نیازهای اساسی کودکان اگر زندگی مبارک پیامبر گران‌قدر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) را ورق بزنیم به نمونه‌های بی‌بدیلی دست پیدا خواهیم کرد که می‌تواند چراغ راهی برای تمامی انسان‌ها در برخورد با کودکان باشد.
 

نیاز کودک به محبت

دین اسلام به‌عنوان دینی که پر است از دستورات و آموزه‌های محبتی، وقتی به کودکان می‌رسد بر این امر تأکید ویژه‌تری دارد. محبت کردن به کودک به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین نیازهای پایه‌ای که بسیاری از نیازهای دیگر را نیز تأمین و اشباع می‌کند در سیره پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) جایگاه ویژه‌ای داشت تا آنجا که امام علی (علیه‌السلام) به‌عنوان اولین حامی ایشان و اولین کسی که به او ایمان آورده‌اند دراین‌باره می‌فرمایند: «پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مرا در اتاق خویش می‌نشاند، درحالی‌که کودک بودم مرا در آغوش خود می‌گرفت و در بستر مخصوص خود می‌خوابانید، بدنش را به بدن من می‌چسباند و بوی پاکیزه خود را به من می‌بویاند و گاهی غذایی را لقمه‌لقمه در دهانم می‌گذارد.»[7]
 

نیاز کودک به امنیت

از دیگر نیازهای حیاتی کودک خصوصاً در سال‌های آغازین زندگی، نیاز او به امنیت خاطر است. وقتی کودک احساس امنیت داشته باشد، توانمندی‌ها و استعدادهایش را می‌تواند شکوفا کند و با خاطری آسوده مراحل رشدی خود را طی نماید. بهترین نمونه‌ها از اهمیت دادن و توجه کردن این پاره از نیاز کودک را می‌توان از زندگی پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مثال زد و الگو گرفت. «روزی‌ رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با مردم‌ نماز می‌گزاردند که‌ دو رکعت‌ آخر را سبک‌تر کردند (سریع‌تر خواندند). پس‌ از اتمام‌ نماز، مردم‌ گفتند: یا رسول‌الله، متوجه‌ سبک‌ کردن‌ نماز شدیم‌ آیا اتفاقی‌ در نماز روی‌ داد؟ فرمودند: چطور مگر؟ گفتند: دو رکعت‌ آخر را سبک‌ برگزار کردید ایشان فرمودند: آیا صدای‌ گریه‌ بچه‌ را نشنیدید؟»[8]

این توجهات ویژه به برآورده کردن نیاز روانی یک کودک خردسال از جانب شخصیت اول نظام اسلامی در آن جایگاه بزرگ می‌تواند درس بزرگی برای جوامع بشری باشد.
 

نیاز کودک به بها دادن و عزت‌نفس

عزت‌نفس به‌عنوان یکی از نیازهای شخصیتی و روانی کودک در همان سال‌های ابتدایی می‎‌تواند در وجود او ریشه دوانده و او را برای رویارویی باسیل ناملایمات زندگی و فراز و نشیب‌های آن مهیا سازد. برخوردهای کریمانه با فرزندان موجبات سعادت آن‌ها را فراهم می‌سازد. دراین‌باره بهترین بیان‌ها را می‌توان از زبان نبی خاتم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مطرح نمود آنجا که می‌فرمایند: «أَکرِمُوا أَوْلَادَکمْ وَ أَحْسِنُوا أَدَبَهُمْ یغْفَرْ لَکم؛[9] فرزندان خود را گرامى بدارید و خوب تربیتشان کنید تا گناهان شما آمرزیده شود.»
 

نیاز کودک به تحسین و تشویق

تشویق محرک خوشایندی است که رفتار کودک را تقویت می‌کند و او را برای انجام کارهای بزرگ‌تر آماده می‌سازد و از درون حس خوبی به او می‌دهد. در سیره پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز تشویق و تحسین کودکان جایگاه ویژه‌ای دارد. «از امام حسن (علیه‌السلام) یا جابر بن عبدالله نقل شده است که نماز را در محضر رسول اللّه (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خواندم همین‌که آن حضرت سلام داد، به ما فرمود: «صبر کنید، کوزه‌ای با مقداری حلواست.» آنگاه برای تقسیم آن از جا بلند شد و به هر کس مقداری حلوا می‌داد تا اینکه به من رسید من کودک بودم آن حضرت انگشتی حلوا به من خوراند، سپس فرمود: «باز هم بدهم؟» گفتم: آری! آن حضرت انگشتی دیگر به خاطر خردسال بودنم به من خوراند.»[10]

 

پی‌نوشت

[1]. نهج‌البلاغه با ترجمه فارسی روان، محمد بن حسین شریف الرضی، ص 288، زیر نظر آیت الله مکارم شیرازی، مترجم: محمد جعفر امامی و محمدرضا آشتیانی، انتشارات مدرسه امام علی بن ابی طالب، قم، 1385.
[2]. سوره الأحزاب آیه ۲۱
[3]. المصباح، ابراهیم بن علی الکفعمی، جلد 1، ص 398، انتشارات دار الکتب العلمیه، نجف اشراف، 1349
[4]. الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، جلد 2، ص 164، مصحح: علی اکبر غفاری، انتشارات دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1407.
[5]. الأمالی، محمد بن حسن، طوسی، جلد 1،  ص 481، انتشارات دار الثقافه، قم، 1414.
[6]. من لا یحضره الفقیه، محمدبن علی، ابن بابویه، جلد 5، ص 161، مترجم: محمد جواد غفاری و صدرالدین بلاغی، شارح علی اکبر غفاری، انتشارات صدوق، تهران، 1368.
[7]. نهج البلاغه، خطبه 192.
[8]. الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، جلد 6، ص 48، مصحح: علی اکبر غفاری، انتشارات دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1407.
[9]. مکارم الأخلاق، حسن بن فضل طبرسی، ج 1، ص 426، مترجم: ابراهیم میرباقری، انتشارات فراهانی، تهران، 1365.
[10]. اخلاق نبوی (رفتار پیامبر صلی الله علیه و آله با کودکان); نکات تربیتی در سیره رسول خدا، مجله طوبی مهر 1385، شماره 10