طبقهبندی کودکان پیشدبستانی
طبقهبندی یعنی دستیابی به شیوهای ساده برای شناسایی صحیح کودکانی که به خدمات ویژه نیاز دارند.
طبقه بندی یعنی دست یابی به شیوهای ساده برای شناسایی صحیح کودکانی که به خدمات ویژه نیاز دارند. بدین ترتیب کودکانی که نیاز به توجه و بررسی بیشتری دارند از آنهایی که دارای رشد و پیشرفت بهنجار هستند یا آنهایی که در معرض خطر گرفتار شدن به اختلال موردنظر نیستند، جدا میشوند. روش کار طبقه بندی باید در برگیرنده موارد زیر باشد: 1- از نظر مواد مصرفی و زمان اقتصادی باشد. ۲- آسان باشد تا دیگر افراد متخصص هم بتوانند آن را به کار گیرند. ۳- در زمینه موردنظر کامل و جامع باشد. ۴- به اندازه کافی درست و صحیح انجام گیرد تا در مورد خطای مثبت و خطای منفی با کمترین اشتباه همراه باشد. بدین معنی که بتواند کودکان مبتلا به اختلال را از کودکان غیر مبتلا بخوبی بازشناسد. ۵- مقرون به صرفه باشد. یعنی اختلالی که قرار است شناسایی شود کودکان بسیاری به آن دچار شده باشند تا تشخیص، و در نتیجه شناسایی زودهنگام سبب شود در مخارج ویژه درمان و آموزش آنان صرفه جویی شود و بدین ترتیب با مخارج طبقه بندی و شناسایی متعادل گردد.
هرگونه شیوه شناسایی کودکان مبتلا به اختلال اضطراب زاست. افرادی که مایلند اختلالشان مورد طبقه بندی و شناسایی پزشکی قرار گیرد باید از مراحل بعد از شناسایی و تشخیص اختلال خود آگاه باشند. از این رو دسترسی فوری آنان به خدمات تخصصی و مشاوره بسیار اهمیت دارد. با این حال، لازم است آنان، پیش از شروع کار شناسایی در حد امکان از پیامدهای آن آگاه شوند و سپس خود را برای طبقه بندی و شناسایی آماده کنند و همچنین اطمینان یابند که توان تحمل نتایج ناگوار آن را دارند. اگر اختلال به حدی جدی باشد که نیازمند شناسایی و بررسی زودهنگام باشد به اندازه کافی موجب پریشانی و نگرانی میشود. در صورتی که شناسایی موجب پریشانی و ناراحتی شود، افراد را باید برای آن آماده کرد. از جایی که طبقه بندی کودکان پیش دبستانی مسائلی را موجب خواهد شد که در طبقه بندی کودکان مدرسهای دیده نمیشود، لذا بهتر است این دو گروه بطور جداگانه در طبقه بندی و مراحل شناسایی شرکت داده شوند.
از آنجا که نقاط عطف رشد زبان اطلاعات ارزشمندی درباره توانایی های حسی، حرکتی و شناختی کودک به دست می دهد، مراحل مختلف رشد زبان در طبقه بندی با بررسیهای رشد کودک مورد توجه قرار گرفته است. از سوی دیگر در نگرش افراد دست اندرکار در این زمینه تغییری پدید آمده است. بدین معنی که در حال حاضر از پزشکان خواسته میشود بجای آن که آسیبهای زبانی را تنها نشانهای از دیگر معلولیت ها (ناشنوایی، آسیبهای جدی یادگیری) بدانند، از آنان می خواهند این آسیب ها را بطور جداگانه و در جای خود در حکم شرایطی معلولیت را طبقه بندی کنند. پذیرش چنین دیدگاهی موجب شده است تا برخی متخصصان کودک در ایالات متحده امریکا برای خود ابزارهای طبقه بندی زبان تدارک ببینند (کاپیوت Capute و همکاران، ۱۹۸۶). این عده در تلاشند تا متداول ترین آزمون طبقه بندی رشدی یعنی مقیاس رشدی دنور (فرانکن برگ Frankerburg و همکاران، ۱۹۸۱) را که فاقد نکات لازم در مورد رشد زبان در مراحل اولیه است گسترش دهند و کامل کنند. در بریتانیا طبقه بندی شنیداری تمام نوزادان توسط متخصصان بهداشت به شناسایی آسیبهای بالقوه زبان در مراحل اولیه کمک بسیار بزرگی کرده است، اما بواسطه تغییر سیاست دولت، در حال حاضر به کارگیری منظم شیوه های طبقه بندی رشدی شکلی نامشخص و نامتعادل بخود گرفته است. ارشد زبان در نوزادی و اوائل کودکی اکنون بخوبی ترسیم شده و عوامل موثر در آن نیز شناسایی شده است. رفتارهایی که نشان می دهد کودک در حال فراگیری زبان است بخوبی قابل ثبت است و میتوان از آنها در مراحل طبقه بندی زبان سود جست. در خلال سال دوم و سوم زندگی میتوان از یک شیوه طبقه بندی؛ برای مثال، نامیدن چیزی به منظور ارائه نشانه ای از توانایی گفتار و شنیدار بهره گرفت.
زمان بروز هر رفتار زبانی خاص، در یک محدوده زمانی دو ماهه تعیین میشود، چرا که تعیین زمان دقیق و مطلق هر یک از این رفتارها به معنی نادیده گرفتن تفاوتهای میان کودکان است و میتواند در صورت عدم بروز تولید اضطراب کند. مقایسه مقیاس های رشدی نوزادان که توسط متخصصان مختلف تهیه شده است نشان می دهد در یک دوره زمانی دو ماهه، تفاوت هایی در موارد مربوط به زبان بیان و زبان دریافت در آنها وجود دارد.دشواری طبقه بندی نوزادان از نظر تاخیر زبانی در این است که در ابزار طبقه بندی اقلامی را بگنجانیم که روایی پیش بینی بالایی نداشته باشند. رشد نوزاد نمایانگر برخی پیوستگی ها و تا پیوستگی ها هردوست. ممکن است مهارتی بر مهارت دیگر مقدم باشد، اما این مهارت الزاما زمان بروز مهارت دیگری را پیش بینی نمی کنند. این که بگوئیم چون کودکی در یازده سالگی بحد کافی از زبان بیانی خاصی استفاده نمیکند دچار تاخیر گفتار است چندان منطقی نیست. از سوی دیگر نوزادی که در طول اولین سال عمر خود هیچ غان و غون نمیکند، نیز در محدوده تفاوتهای بهنجار میان نوزادان قرار نمی گیرد.
تنها مورد استثناء آواسازی دو سویه در ۳-۲ ماهگی است. با این حال، اکثر مقیاس های اولیه رشدی و زبانی، برای اندازه گیری میزان حساسیت متقابل کلی کودک و توانایی او در بروز و ارائه واکنش و آغازگری بازی (برای مثال والی و دس دسی) چند مورد به پرسشهای خود افزودند. شواهد نشان می دهد که نوع تحریک در منزل، در رفتارهای کودک در این زمینه تاثیر بسزایی دارد. فلسفه رواج و بهره گیری از ابزارهای طبقه بندی این است که به فرد اجازه میدهد بدون نیاز به داوری شخصی فردی که ابزار را به کار می گیرد، به ناهنجاری احتمالی پی ببرد. در صورتی که از فرد مجری ابزار طبقه بندی بخواهیم در پی معرفی عوامل تخفیف دهنده اختلال برآید یا با بهره گیری از قوه تشخیص خود واکنش مناسبی را در برابر اختلال موردنظر توصیه کند، موقعیت اسفباری پدید خواهد آمد. زیرا، افرادی که اجرای برنامههای طبقه بندی و شناسایی را بر عهده دارند الزاما در تمامی زمینههای رشد کودک تخصص ندارند. در بریتانیا، کار بازرس بهداشت بسیار مفید است. او میتواند شیوههای مختلفی را به کار گیرد که در شناسایی تاخیر زبانی بسیار موثر و ارزشمند است.
منبع: اختلالهای رشد زبان (ویرایش دوّم)، کاترین آدمز، بتی بایرز براون و مارگات ادواردز، ترجمه: دکتر محمدتقی منشی طوسی، دانشگاه امام رضا (علیه السلام)، صص71-68، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد، 1385
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}