با رسیدن کودک به سن مدرسه، گروه بندی کودکان از نظر تاخیر یا اختلال‌های زبان آسان تر خواهد شد چرا که در این سال ها نشانه های بیشتری در کودک یافت می‌شود. کودک ۴ ساله عادی با استفاده از کلمات قابل درک سخن می گوید و با دیگران ارتباط برقرار می کند. با بهره گیری از سخنان و کلمات این کودکان و مطالعات انجام شده روی آن‌ها، در مورد صداها و ساختارهای دستوری مورد استفاده کودکان در این سال‌ها رهنمودهای قابل اعتمادی برای شناسایی و طبقه بندی آنان فراهم آمده است. باید مشخص شود برای درمان زبان و گفتار، و خدمات آموزشی چه نوع نظام شناسایی به کار گرفته شود. هیچ شیوه سریع طبقه بندی و شناسایی نمی‌تواند مسائل پیچیده و ظریف درک زبان یا تعامل زبانی را که نشان دهنده اختلال‌های زبانی از نوع معنا شناختی - کاربردی باشد بخوبی بشناسد. هر اندازه به کارگیری این شیوه ها سریعتر باشد، فرد نحوه تولید صدا را معیار شناسایی اختلال می داند و بر آن متمرکز خواهد شد و در نتیجه از بقیه جنبه های به کارگیری زبان غافل می ماند.
 
از این رو، ممکن است افراد دست اندرکار بخواهند بجای استفاده از یک شیوه مشخص و یک باره، از شیوه های دراز مدت معلم - محور شناسایی بهره گیرند. در این مورد ملاحظات اخلاقی همچنان جای خود را خواهد داشت. زمانی که تشخیص داده شد کودکی در معرض خطر اختلال است باید بلافاصله خدمات تشخیصی و درمانی در اختیار وی قرار گیرد. در صورتی که چنین خدماتی در دسترس نباشد، مسولان آموزشی رغبتی به شناسایی این گونه خدمات نخواهند داشت. از سوی دیگر بدون بهره گیری از نوعی برنامه شناسایی کودکان مدرسه ای در معرض خطر اختلال زبان، برآورد میزان نیاز به برنامه ریزی و تدارک خدمات درمانی و آموزشی میسر نخواهد بود. انجمن کودکان مبتلا به آسیب‌های گفتار برای آسیب‌های زبانی، بویژه برای استفاده معلمان، آزمونی غربالی تدارک دیده است. این آزمون دو هدف را دنبال میکند. شناسایی کودکان آسیب دیده زبانی و آموزش معلمان در این زمینه پیچیده. دستورالعمل این آزمون می گوید قبل از به کارگیری آزمون باید کودک تا حد معقولی شناخته شده باشد. ممکن است برای این کار یک دوره مشاهده لازم باشد. علت این درخواست با مطالعه آزمون روشن می‌شود. در این آزمون درباره تمامی زمینه های اصلی مربوط به اختلال زبان رفتارهای حرکتی، شناختی، و بازی و نیز اندازه های زبانی پرسش هایی مطرح می‌شود. بدین ترتیب شرح حالی از کودک به دست می‌آید که نمایانگر تمامی نقاط قوت و ضعف اوست. تهیه این آزمون و به کارگیری آن به زمان زیادی نیاز دارد. با این حال، در صورتی که تشخیص داده شود کودکی در معرض خطر است، نباید از نیاز به ارزیابی کامل وی غفلت کرد. معلمانی که در پی کسب تجربه و یافتن تخصص در زمینه اختلال‌های زبان هستند چنین شرح حالی را برای کار با کودکان، با توجه به وقتی که صرف آن می‌شود، مفید خواهند یافت. سایر معلمانی که امکان دسترسی ساده تر به خدمات دیگر را دارند ممکن است فهرست کوتاهی متشکل از چند پرسش ساده را ترجیح دهند. چند نمونه از این پرسش ها به قرار زیر است: آیا دانش آموز اغلب دستورالعمل های ساده را به غلط متوجه می‌شود؟ آیا به نظر می‌آید در درک مسائل منطقی اصلاحی عاجز است؟ آیا از کارها و شرایطی که نیاز به استفاده زبان دارد می گریزد؟ بر اساس پاسخ‌های دریافتی ممکن است معلم در مورد کودکی درخواست بررسی بیشتر کند.
 
رشد زبان نمایانگر پیوستار تغییر و تحولی آهسته و تدریجی است. در این فرایند دوره های شتاب و نیز دوره هایی که به نظر می‌آید هیچ اتفاقی مشخصی روی نمی‌دهد وجود دارد. این دوره ها ممکن است نشانگر سازماندهی دوباره ساختار زیانی برای دوره های بعدی رشد باشد. ممکن است کودکان طی دوره مدرسه با چالش های آموزشی و تقاضاهای شناختی سطح بالا روبرو شوند. احتمال می رود برخی کودکان که توانایی های اولیه زبانی آن‌ها کافی و خوب به نظر می‌آید نتوانند به این تقاضاها پاسخ دهند. دلایل این مساله پیشتر هنگام بحث درباره پس افتادگی بالندگی نشان داده شد. لازم است معلمان درباره تاثیرات تقاضاهای زبانی جدید روی کودکانی که ممکن است در هر زمانی، به دلیل تفاوت مقیاس زمانی رشد آن‌ها با دیگر همسالانشان، دچار تاخیر گفتار باشند آگاهانه و اندیشمندانه عمل کنند. ممکن است آنان دوره های سکون یا تغییر ناپذیری طولانی تری داشته باشند؛ یا در میان این دوره ها، در مقایسه با بقیه، از خود شتاب کمتری نشان دهند. کودکانی که در اوائل زندگی، در کنار دشواری های حرکتی اندک، از تاخیر زبان نیز در رنج بوده اند، در دوره های بعد هنگام تقاضا برای نوشتن نیز با گرفتاری های مواجهه می‌شوند.
 
دیگر تظاهرات نارسایی‌های زبان ممکن است غیرقابل کنترل و برهم زننده نظم کلاس باشد و مانع شرکت کودکان در بحث‌های کلاسی شود. کودکانی که در می یابند از اجرای دستورالعمل‌های گروهی ناتوانند ممکن است در چنین شرایطی واکنش نشان دهند. کودکانی که از تفاوت‌های میان توانایی‌های خود و دیگر همسالانشان در جذب و تولید اطلاعات از طریق زبان آگاهی دارند، ممکن است خودسر یا گوشه گیر شوند. مدرسه گریزی راهی است که برای عده‌ای گریز از شرایط مدرسه، و برای عده‌ای دیگر بیماری است. بی تردید طغیان کودکان و نوجوانانی که در برابر معلمان و نظام مدرسه می ایستند و شورش میکنند دلایل دیگری نیز دارد. با این حال، زمانی که چنین رفتاری به دنبال یک سابقه تاخیر گفتار بروز می کند، اختلال زبان را نیز باید در حکم عاملی برای این رفتار به حساب آورد. موثرترین کمک آسیب شناسان زبان و گفتار درمان‌ها برای شناسایی دشواری های زبان در مراحل بعد این است که اطمینان یابد تمامی مشکلات اولیه زبان گفتاری بخوبی مشخص شده است. استولینگ Snowling (۱۹۸۵6) میگوید آسیب شناسان زبان و گفتار درمان ها که در جایگاهی میان دو رشته پزشکی و آموزش کار میکنند در سطح پیش دبستانی و دبستان تاثیر بسزایی در پیشگیری، ردیابی اولیه، سنجش، و اداره دشواری های زبان نوشتاری کودکان دارند.
 
 وی بر این باور است که آسیب شناسان زبان و گفتار درمان‌ها باید در هر حال به شناسایی، نظارت، و در هنگام نیاز، پاسخگویی به نیازهای آموزشی افرادی بپردازند که گرچه ممکن است در آن لحظه زیرنظر و مراقبت آن‌ها نباشند، اما زمانی چنین بوده اند. استاک هاوس Stackhouse (۱۹۸۵) در مورد رابطه میان دشواری‌های موجود در جنبه آوایی گفتار و مسایل بعدی کودک در هجی کردن کلمات مینویسد، بهتر است آسیب شناسان زبان و گفتاردرمان‌ها کودکانی را که در مهارت تبدیل واجها به علائم نویسهای ضعیف هستند زیر نظر بگیرند، زیرا گرچه ممکن است رشد گفتاری این عده خوب باشد، نوشتن کلمات برای آنان ساده نخواهد بود. بی تردید امکان انجام چنین کاری به شمار کودکان مبتلا به این دشواری، و نیز میزان خدمات موجود زبان و گفتار درمانی بستگی خواهد داشت. بخوبی می‌توان دید که شناسایی اختلال‌های زبان، خواه پنهان یا آشکار، فعالیتی چند رشته ای است و به تخصص ها و افراد مختلف نیاز دارد. با این حال، ممکن است هشدار نخست از جانب والدین یا افراد دیگری باشد که با کودک در تماس هستند.
 
منبع: اختلال‌های رشد زبان (ویرایش دوّم)، کاترین آدمز، بتی بایرز براون و مارگات ادواردز، ترجمه: دکتر محمدتقی منشی طوسی، دانشگاه امام رضا (علیه السلام)، صص79-76، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد، 1385