با افزایش آگاهی‌های ما درباره اختلال‌های زبان، امید است که شاهد تاثیرات مثبت و عمیق آن بر کیفیت، تداوم، و انعطاف پذیری خدماتی باشیم که برای مبتلایان به اختلال‌های زبانی ارائه می‌شود. در همین حال لازم است مجریان و مدیران دست اندرکار بدانند که این خدمات را تنها به تشخیص‌های بخصوص با نتایج آزمایش‌های خاص محدود نکنند چرا که آگاهی‌ها و تجربه کارکنان و درمانگران با تجربه می‌تواند راهنمای بهتری برای اختصاص دادن این خدمات به مبتلایان باشد. مسئولیت مهم دیگر متخصصان در قبال درمانجویان، این است که باید در حد امکان مطمئن باشند خدمات ارائه شده بیشترین تاثیر و کارایی را برای آنان داشته باشد.
 

[ماهیت اختلال‌های زبان]

دیدگاه‌هایی که درباره ماهیت اختلال‌های زبان ارائه شده است با این احتمال همراه است که نمی‌توان به رشد چشمگیر منابع مختلف و خدمات اثربخش در آینده نزدیک امیدوار بود، و بدین ترتیب چنین می‌نماید که لازم است، ولو در حد فکر و نظر، در مورد سمت و سوی درمان اختلال‌های زبان و گفتار در آینده تأمل بیشتری شود. ما شاهد تحرک تازه و فاصله گرفتن از الگوی قدیمی و منسوخ جلسه‌های هفتگی بوده‌ایم که در مدل‌های مختلف ارائه خدمات، درمانگر بصورت انفرادی با کودک در مانجو کار می‌کرد. برای تغییرات بیشتر در این زمینه باید منتظر نتایج بررسی‌ها و فواید رویکردهای خدماتی جایگزین بود. برای مثال مطالعاتی همچون پژوهش کات Kot و لا Low (۱۹۹۵) که اثرات دو نوع مختلف درمان (درمان گروهی با و بدون حضور و کمک والدین) را مقایسه می‌کند، بویژه ارزشمند است. در مرکز چنین تغییراتی، نیاز به بازنگری جدی در معیارهای گزینش رویکرد درمانی احساس می‌شود.
 
در همین راستا، درمانگران زبان و گفتار نیاز دارند تا ماهیت و آگاهی‌ها و مهارت‌های خاص خود را محک بزنند، بدین معنی که ببینند کدام مهارت و آگاهی استثنایی است که آنان در مقایسه با دیگر همتایان خود دراین حرفه از آن برخوردارند. ون درگاگ Van der Gaag و دیویس Davies اطلاعات ارزنده‌ای در مورد مهارت‌های ویژه مورد نیاز درمانگران زبان و گفتار که بصورت گروهی با درمانجویان کار می‌کنند فراهم آورده‌اند.
 
با این حال، هنوز گروهی از کودکان را می‌بینیم که دچار آسیب دیدگی نامشخص رام نشدنی هستند و برای درمان به کمک‌های تخصصی متمرکز نیاز دارند. در این موارد، لازم است درمانگر برای درمان برنامه ریزی دقیق کند که لازمه این کار همکاری ویژه با تیمی از متخصصان دیگر و بهره گیری از دانش روانشناسی رشد، زیست شناسی رشد اعصاب، و زبان شناسی کاربردی است. در مورد چنین کودکانی گمان می‌رود بهره گیری از یک برنامه از پیش تعیین شده کارساز نباشد زیرا مداخله درمان باید بصورت انفرادی تدوین شود. مزیت عمده چنین برنامه هایی، چنانچه بیش از حد تجویزی نباشد، این است که زمینه برگزاری جلسه و ملاقات بین درمانگران و دیگر متخصصان را فراهم می‌آورد و برای همکاری میان آن‌ها راهنمایی‌هایی ارائه می‌دهد. طی دهه گذشته در مورد آن جنبه‌هایی از زبان که بویژه به مسائل ارتباطی مربوط می‌شود تغییرات زیادی پدید آمده است که بسیار نیکوست. اما اشتیاق ما برای دستیابی به مهارت‌های کابردی نباید ما را از این واقعیت غافل کند که کودکان مبتلا به اختلال‌های جدی زبان برای نشان دادن توانایی استفاده از زبان نیاز به ابزار دارند. برای این کودکان کار باید در سطح آغازین ساختار و معانی زبان آغاز شود. در چنین حالتی است که ما درمانگران زبان و گفتار را دارای دانش و تخصص خاص می‌دانیم. به نظر می‌آید که در مورد اختلال‌های رشد زبان سه زمینه عمده وجود دارد که درمانگران زبان و گفتار همچنان در تلاش برای رشد و گسترش آن هستند.
 
• در مورد اول، به دلیل فواید مهارت‌های درمانی برای مبتلایان به آسیب‌های جدی زبان، توجه کردن و به کارگیری این مهارت‌ها ضروری است.
 
• همکاری پدر و مادر، هر دو، در طرح و نظارت بر کار درمانگر با کودک مبتلا باید مورد تشویق قرار گیرد. برنامه هانن Hunen فرآیند آموزش و کار والدین را در مورد مدیریت تعاملات کودک - والدین، شتاب بخشیده و این مساله بصورت فزاینده‌ای در آثار و مقاله‌های منتشر شده به چشم می‌خورد (کلمان Keleman و شنایدر Schneider).
 
• ما باید از نقش کمکی ویژه معلمان، بخصوص در مواردی که دشواری‌های یادگیری و مسائل زبانی توام می‌شوند آگاه باشیم. برای رسیدن به این منظور باید به معلمان فرصت داد تا درباره ماهیت اختلال زبان دانش لازم را کسب کند و همچنین از درمانگران بخواهیم در مورد چگونگی تلاش معلمان برای شناخت و کمک به مبتلایان به ناتوانی های یادگیری اطلاعات بیشتری کسب کنند. در حال حاضر تلاش براین است تا این دو حرفه از طریق آموزش و همکاری در مدرسه، به یکدیگر نزدیک شوند. اما به دلیل این که در حال حاضر هنوز بسیاری از مسائل اختلال‌های زبانی روشن نشده و در آینده باید کارهای بیشتری در این باره صورت گیرد، ما از رویکرد انعطاف پذیر بشدت پشتیبانی می‌کنیم. بدیهی است در آینده با انجام مطالعات بیشتر آگاهی‌های فزونتری حاصل خواهد شد.
 
در مقام درمانگران هزاره سوم، ما باید گزینش‌های آگاهانه‌ای صورت دهیم چرا که شیوه‌های درمانی بسیار متنوع‌تری خواهیم داشت که درباره همه آن‌ها مطالعه‌های گسترده‌ای صورت گرفته است. استفاده از شیوه‌های درمانی روز بدون آن که در مورد کارآیی آن‌ها شکی به خود راه دهیم گامی به عقب خواهد بود. بدون تردید درمانگر موفق و راضی کسی است که هنگام پرداختن به تعاملات پیچیده و عوامل مختلف با توجه به گوناگونی افراد، در درمان اختلال‌های رشد زبان به ضرورت بهگزینی شیوه درمانی از میان روش های موجود توجه کافی بنماید.
 
منبع: اختلال‌های رشد زبان (ویرایش دوّم)، کاترین آدمز، بتی بایرز براون و مارگات ادواردز، ترجمه: دکتر محمدتقی منشی طوسی، دانشگاه امام رضا (علیه السلام)، صص270-268، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد، 1385