نام های دخترانه با حرف پ
نامگذاری یکی از بزرگترین دغدغه پدران و مادران قبل از تولد فرزندشان است. راحت تلفظ شدن، با مفهوم و معنا بودن، هماهنگی با دیگر اسامی اعضای خانواده، سازگار با عرف جامعه و محل زندگی، از جمله عوامل تاثیر گذار در انتخاب اسامی دخترانه است. با توجه به این موضوع و علاقه والدین به انتخاب اسمی شایسته برای فرزندان، گلچینی از زیباترین اسامی دخترانه که با حرف پ آغاز میشوند را جمع آوری کردهایم.
معرفی اسمهای زیبای دخترانه با حرف پ
اسم همانطور که میدانید، قراردادی متعارف بین انسان ها برای صدا کردن است و هویت ساز نیست.چه اسم شما معنی خاصی داشته باشد و چه نداشته باشد، تاثیری روی هویت و معرفت و شعور و دانش و درامد شما نخواهد داشت.
اینکه در روزگاری به دلایل فرهنگی و اجتماعی، نام یا نام هایی بیشتر مورد اقبال عمومی قرار می گیرد و پس از مدتی، آن نام ها با رغبت کمتر مواجه می شود، موضوع با اهمیتی در جوامع مترقی نیست که برای تحلیل آن، نیاز به جامعه شناسی خاصی باشد.
اسمهای دخترانه با حرف پ
لطیف چون پرردیف | اسم | معنی |
1 | پاکرخ | پاکیزه رو، زیبا رو |
2 | پاکروی | پاکیزه روی، زیبا روی |
3 | پاکفر | باشکوه پاک |
4 | پاکدخت | دختر پاک و عفیف |
5 | پاکنوش | پاک نوشنده |
6 | پاکناز | دارای ناز خوش |
7 | پاکیزه | بدون آلودگی، پاک |
8 | پالیز | باغ |
9 | پامچال | گلی زینتی به رنگهای سفید، صورتی، یا نارنجی |
10 | پانتی | نام همسر آریاسب از سرداران کوروش پادشاه هخامنشی |
11 | پانیا | محافظ نگهدارنده |
12 | پانیک | کسی که قدمش نیک است، خوش قدم |
13 | پایون | پیرایه، زیور، آرایش |
14 | پاییز | هنگام پاییز، برگ ریزان، مجازا دختر زیبا رو |
15 | پاییزان | هنگام پاییز |
16 | پارمین | تکه یا قطعهای از بلور؛ نام زنِ داریوش |
17 | پانتهآ | زن زیبایی از اهالی شوش که زیباترین زن آسیا به شمار میرفت؛ از اسامی باستانی |
18 | پانیذ | پانید، قند مکرر، شکر، شکر برگ، شکر قلم، نوعی از حلوا که از شکر و روغن بادام تلخ و خمیر میساختند |
19 | پدیده | آنچه اتفاق میافتد یا وجود دارد و میتوان آن را تجربه کرد؛ پدیدار؛ شخص، چیز یا حادثهی چشمگیر |
20 | پرارین | خوب و نیکو |
21 | پرارین دخت | دختر نیکو و خوب |
22 | پربها | با ارزش، قیمتی، ارزشمند |
23 | پرتو | شعاعی که از منبع نورانی یا گرما ساطع میشود، درخشش، تلألؤ، روشنایی؛ اثر، تأثیر |
24 | پَردیس | بهشت؛ فضای سبز و گل کاری شدهی اطراف ساختمان |
25 | پرسا | نرم و لطیف مانند پر |
26 | پرستش | نیایش، عبادت |
27 | پرستو | پرندهای سیاه و سفید با بال های باریک که مهاجر است |
28 | پرستوک | پرستو، نام اصیل پارسی |
29 | پرسون | برهون هاله، خرمن ماه |
30 | پرشاد | نام خواهر داریوش دوم پادشاه هخامنشی |
31 | پرک | ستاره سهیل، تاج |
32 | پرگشا | پرگشاینده، پرواز کننده |
33 | پرگل | (به فتح پ) هر یک از گلبرگهای گل |
34 | پرگون | لطیف چون پر |
35 | پرمون | زینت و آرایش |
36 | پادمیرا | جاویدان، نگهبان مهر، نگهدارنده عشق |
37 | پادنا | اسم یکی از بخشهای تابعه شهرستان سمیرم، نام منطقهای در شمال کوه دنا و نیز رودخانه ای در همین منطقه که گوارایی آب آن معروف میباشد |
38 | پادینا | در گویش همدانی به گل پونه یا پودینه گفته میشود |
39 | پارامیدا | پارامیس، نام دختر بردیا و نوه کوروش پادشاه هخامنشی، پارمیدا تغییر یافته نام اوستایی پرومیثه یا پرومیزد و به معنی بانوی دانا و دانشمند و نیز بانوی پرمهر است |
40 | پاردیس | پردیس |
41 | پارمیدا | پارامیدا، پارامیس، پرمیس |
42 | پارمیس | پرمیس، نام دختر بردیا و نوه کوروش بزرگ پادشاه هخامنشی، پارمیدا تغییر یافته نام اوستایی پرومیثه یا پرومیزد و به معنی بانوی دانشمند یا بانوی پرمهر است |
43 | پارنا | نام قلهای در نزدیکی پل دختر |
44 | پارند | نیک بختی و فرارونی؛ نگهبان گنج و خواسته |
45 | پاشنگ | خوشهی انگور |
46 | پاکسیما | دارای صورتی پاک و زیبا |
47 | پاکچهر | خوش صورت |
48 | پاکدل | پاکیزه دل، دلپاک، خوش قلب |
49 | پرمیس | پارمیس، نام دختر بردیا ونوه کوروش کبیر، پارمیدا تغییر یافته نام اوستایی پرومیثه یا پرومیزد و به معنی بانوی دانا دانشمند یا بانوی پرمهر است |
50 | پَرنا | پرنیان، پارچه ابریشمی دارای نقش و نگار |
51 | پرندخت | دختر لطیف چون پرند (پرند = پارچه از جنس ابریشم) |
52 | پرنددخت | پرندخت |
53 | پرندک | پشته، کوه کوچک |
54 | پرندوش | پس پریشب |
55 | پرندین | نرم و لطیف چون پرند |
56 | پرنسا | (پرن= پروین (ستاره)، دیبای منقش و لطیف، پرنیان، پارچه ابریشمی + سا (پسوند شباهت))، شبیه ستاره پروین؛ همانند ابریشم و دیبا؛ زیبا و لطیف |
57 | پُرنوش | شیرین؛ زیبا؛ دوست داشتنی |
58 | پَرنیا | هم معنی پرنیان |
59 | پَرنیان | پارچهای ابریشمی دارای نقش و نگار؛ نوعی پارچهی حریر که برای نوشتن به کار میبردند؛ پردهی نقاشی |
60 | پرناز | مرکب از پر + ناز (زیبا، قشنگ) |
61 | پرنون | پرنیان |
62 | پرنین | مانند پر |
63 | پروا | ملاحظه، فرصت و زمان پرداختن به کاری، فراغت و آسایش، توجه |
64 | پروانه | حشرهای با بدن کشیده و باریک و بالهای پهن پوشیده از پولکهای رنگارنگ، حکم، فرمان، جواز و نشان؛ (در موسیقی ایرانی) گوشهای در دستگاه راست پنجگاه و نوعی تحریر |
65 | پرور | ریشه پروردن، دارای پر |
66 | پروش | |
67 | پری | موجودی لطیف و بسیار زیبا و نیکوکار و نامرئی که گاه خود را نشان دهد و با جمالش انسان را فریفتهی خود میکند، زیبارو و دارای اندام ظریف؛ در ادب فارسی پری گاه به معنای اَهرِمن، به معنای شیطان به کار رفته است |
68 | پری بانو | همچون فرشته، بانوی زیبا مانند پری |
69 | پری پیکر | آنکه اندامی زیبا چون پری دارد |
70 | پری تاج | پری (موجود افسانه ای بسیار زیبا) + تاج، سرآمد پریان |
71 | پری جان | مرکب از پری + جان (اژه محبت آمیز در خطاب به اشخاص، به معنی عزیز) |
72 | پریچه | پری کوچک |
73 | پریچهر | فرشته رو، زیبا مثل پری؛ زیبارو |
74 | پریچهره | برابر با پریچهر |
75 | پری دخت | دختر پری، نام دختر پادشاه چین که سام پسر نریمان عاشق او شد و زال پدر رستم از او زاده شد، زیبارو |
76 | پریرخ | پریچهره، زیبا رو |
77 | پریرو | پری چهره، زیبا رو |
78 | پریزاد | زاده پری، زیبا، نام همسر داریوش دوم پادشاه هخامنشی |
79 | پریزاده | پریزاد |
80 | پریژه | پری کوچک |
81 | پریسا | زیبا چون پری |
82 | پریسان | مانند پری، دختری که مثل پری زیبا است، بانویی زیبا چون پری |
83 | پری سیما | پری (فارسی) + سیما (عربی) پریچهره، زیبارو |
84 | پریشا | پری شاه، شاه پریها |
85 | پریشا | زیبا روی شاد و خرم |
86 | پری گل | زیبا چون گل و پری |
87 | پری ویس | نام زنی در ویس و رامین |
88 | پریا | زیبا چون پری |
89 | پریاس | گلبرگ یاس، زیبا و با طراوت، شاداب و جذاب |
90 | پریان | منسوب به پری؛ فرشتگان؛ زیبا |
91 | پریفام | زیبا چون پری |
92 | پریفر | دختر زیبا و با وقار، دختری که مانند پریان زیباست و با شکوه و وقار است، مرکب از پری و فر |
93 | پریگون | مانند پری |
94 | پریماه | زیبا چون ماه و پری |
95 | پرین | نرم و لطیف چون پر، نام بانوی دانشمند ایرانی، دختر گبادشاه که یک نسخه از اوستا را به زبان پهلوی برای دستوران و موبدان هندی رونویسی کرد |
96 | پریناز | دارای ناز و کرشمهای چون پری |
97 | پرینام | دارای نامی زیبا |
98 | پریوش | زیبا چون پری |
99 | پرینوش | (پری = موجود زیبا و نیکوکار نامرئی؛ (به مجاز) زیبارو و دارای اندام ظریف + نوش = بی مرگی، جاوید)، پری روی جاوید و بی مرگ؛ زیباروی و پری پیکر همیشگی |
100 | پگاه | صبح زود، سحر |
101 | پندار | فکر، اندیشه |
102 | پوپک | هدهد، پوپوک |
103 | پوپه | پوپک |
104 | پودینه | پونه |
105 | پولک | دایرههایی کوچک و نازک به رنگهای مختلف که برای تزیین لباس به کار میرود، فلس ماهی که روی بدن ماهی را پوشانده است |
106 | پونا | پودنه و پونه، گیاهی علفی، یک ساله و معطر از خانوادهی نعناع که برگها و گلهای آن مصرف دارویی دارد |
107 | پوروچیستا | نام کوچکترین دختر زرتشت، پر بینش |
108 | پونه | گیاهی علفی، یک ساله و معطر از خانوادهی نعناع که برگها وگلهای آن مصرف دارویی دارد؛ پودنه |
109 | پیچک | گیاهی زینتی که ساقه ای بالا رونده دارد |
110 | پیدرا | رودی در امریکا |
111 | پیراسته | با نظم، با آرایش |
112 | پیرایه | آراسته، آرایش |
113 | پیروزدخت | مرکب از پیروز (فاتح یا فرخنده یا خوشحال) + دخت (دختر)، نام دختر فیروز پسر قباد پادشاه ساسانی |
114 | پیروزه | فیروزه |
115 | پیمانه | هر ظرف یا مقیاسی دیگر از آن برای اندازهگیری مقدار معینی از هر چیز استفاده شود؛ جام شراب |
116 | پویه | 1- فرایند؛ 2- (در قدیم) حرکت یا رفتن نه به تندی نه به آهستگی، دویدن |
117 | پیوند | پیوستن؛ پیوسته بودن دو یا چند کس؛ ازدواج؛ خویشی، بستگی |
اسم دختر اوستایی – پهلوی با حرف پ
ردیف | اسم | معنی |
1 | پروین | دستهای از شش ستارهی درخشان در صورت فلکیِ ثور؛ ثریا، هفت خواهران، خوشهی پروین |
2 | پرویندخت | هم معنی با پروین |
3 | پُروشات | پروشاتو، در پارسی باستان به معنی پُرشاد، ملکهی ایران، زن داریوش دوم و دختر اردشیر اول هخامنشی |
4 | پوران | سرخ، گلگون؛ نام یکی از دختران خسرو پرویز شاه ساسانی |
5 | پوراندخت | (پوران + دخت = دختر)، دختر سرخ و گلگون؛ زیبارو؛ دختر خسروپرویز |
اسم دختر کردی با حرف پ
ردیف | اسم | معنی |
1 | پرژین | پرچین، حصار، پرچینی از گلهای ریز به دور باغات |
2 | پژال | به معنی جوانه نازک، شاخههای ریز درختان، جوانه نازک، شاخههای تازه روییده و ریز درختان |
اسم دختر ترکی با حرف پ
ردیف | اسم | معنی |
1 | پینار | به معنی چشمه، سرچشمه |
2 | پارلا | درخشنده و نورانی |
3 | پیناز | سرچشمه |
منبع: سایت آکا
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}