سیزده بدر

درباره خشایارشا (خشایارشاه) همه چیز گفته اند . مثلاً گفته اند پادشاهی سفاک و خونریز و  یا بزرگ منشی دادگر بوده و یا ...  نمی خواهم پیرامون او سخن بگویم که سخن پیرامون او ورق زدن تاریخ پانصد سال پیش از میلاد را می طلبد.درباره این پادشاه از سه طریق اطلاعاتی به دست ما رسیده است.اولین راه کتاب تاریخ هرودوت است که جریان جنگهای یونان وایران را به تفصیل بیان می دارد.

دومین منبع یافته های باستان شناسی است و سومین منبع اطلاعات مندرج در عهد عتیق کتاب مقدس یهودیان درباره این شاه ایرانی است.منبعی که کمتر به آن در ایران توجه شده است.در سفر استر این کتاب به تفصیل وقایع سیاسی دوران این پادشاه بیان شده است.

بر طبق اطلاعات مندرج در عهد عتیق خشایارشاه را ملکه ای و شهربانویی بود عفیف و باحیا، به نام وشتی که در زیبایی نیز شهره بلاد بود.

شاه ایران زمین که در پایان جشن 180 روزه از باده نوشی بدمست گردیده بود، در هنگام بدمستی ، شهربانو را می طلبد تا او را به اغیار بنمایاند. ملکه از این دستور گستاخانه شاه سر باز می زند و شاه خشمگین، او را از شهربانویی ساقط می نماید. یهودیان که در سراسر ایران ، نفوذ فراوان داشتند، جسارتشان به جایی رسیده بود که از دادن مالیات و خراج استنکاف می نمودند و این استنکاف باعث شده بود که هامان صدراعظم خشایارشاه بر علیه آنان بشورد و آنان را در تنگنا قرار دهد و یا حتی دستور قتل برخی از آنان را صادر نماید، البته یهودیان در برخی کتاب های خود می گویند: مردخای که پیشوای دینی یهودیان در عصر خشایارشاه بوده، وقتی حاضر به تعظیم در مقابل هامان نمی گردد، او و اتباعش مورد غضب هامان قرار گرفته و تهدید به مرگ می شوند.

یهودیان به شکرانه این هولوکاست بزرگ و قتل عام فجیع، جشنی را برافراشتند و اسم آن جشن را عید پوریم و یا عید ایرانی کشان نام گذاری کردند.
 
الکلام ؛ یهودیان که به صورت غیررسمی در دربار شاه نفوذ داشتند چاره می اندیشند و از این فرصت استفاده کرده و دخترکی یهودی به نام "استر"  را به عنوان ملکه و شهربانوی کشور به پادشاه معرفی می کنند .
 
شاه سست عنصر نیز، وقتی زیبایی و صباحت وجه او را می بیند، شیفته او شده و او را به عنوان ملکه تمام ایرانیان برمی گزیند، بدون آنکه بداند او یهودی است و یا خواهرزاده و یا پسرعموی مردخای  رهبر مذهبی یهودیان ایران است.

اِستِر ملکه ایران می شود و با نقشه های مردخای دایی و یا عموی خود هامان صدراعظم خشایارشاه را از تخت صدر اعظمی به زیر می کشد و ساقط می نماید و به همراه 10 پسرش به مرگ محکوم می کند و این تراژدی غمبار قتل امیرکبیر در زمان ناصرقاجاری را تداعی می کند.

یهودیان؛ حاکم بلامنازع دربار هخامنشی می گردند و البته آنان در برخی کتب خود آورده اند که هامان در نزد مردخای توبه نموده است که تواریخ دیگر گواهی قتل وی توسط یهودیان را می دهند.

یهودیان چون بر بلاد ایران حاکم گشتند از پادشاه، سه روز مهلت خواستند تا مخالفان پارسی و ایرانی یهودیان را بکشند و در این سه روز بیش از هفتاد و پنج هزار ایرانی توسط یهودیان قتل عام گشتند و در برخی نقل ها این تعداد تا پانصد هزار نفر نیز نقل شده است.1

یهودیان از آن تاریخ، به یاد این رویداد که به موجب آن از یک یهودی کشی،  رهایی یافتند، هر سال در ماه عبری آدار جشن می‌گیرند و آن وقایع را «پوریم» می‌نامند.

 ایرانیان؛ پس از سه روز قتل و غارت یهودیان از دست ستم آنان به کوهها و بلندی ها و دشت ها، پناه بردند تا از آنان در امان باشند در تاریخ آورده اند که این روز رهایی، روز سیزده فروردین بوده است و یهودیان نیز به شکرانه این هولوکاست بزرگ و قتل عام فجیع، جشنی را برافراشتند و اسم آن جشن را عید پوریم و یا عید ایرانی کشان نام گذاری کردند.

اِستِر نام آخرین دفتر از کتاب تورات است این کتاب در اواخر عصر هخامشنیان نوشته شده و احکام آن شگفت آور و در خدمت تباهی و فساد در تمام دوران جهان می باشد.

قرآن کریم نیز یهودیان را بدترین مردم در قبال مومنان،برشمرده و مسیحیان را نزدیک ترین دوستان مومنان، در جزء 7 سوره مائدة آیه 82 می فرماید: لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِینَ آمَنُواْ الْیَهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُواْ وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَّوَدَّةً لِّلَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ قَالُوَاْ إِنَّا نَصَارَى ذَلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لاَ یَسْتَکْبِرُونَ

یعنی : بطور مسلّم‏، دشمن ترین مردم نسبت به مؤمنان را، یهود و مشرکان خواهى یافت‏؛ و نزدیکترین دوستان به مؤمنان را کسانى مى‏یابى که مى‏گویند: ما نصارى هستیم (مسیحیان) این به خاطر آن است که در میان آنها، افرادى عالم و تارک دنیا هستند؛ و آنها [در برابر حق‏] تکبّر نمى‏ورزند. 

و در تاریخ یهود نیز چون ملاحظه شود این عداوت و دشمنی و سرسختی و نژادپرستی آنان حتی نسبت به خویشانشان کاملاً مشهود است. مثلاً آنان حتی در نژاد یهود، فرزندان یهودا را بر سایر فرزندان یعقوب  و بنی اسرائیل مقدم می دارند.

یهودیان در جشن پوریم دو بار کتاب استر را می خوانند، در برخی شهرها مراسم هامان سوزی برپا می دارند ، آنان مجسمه های هامان را می سازند و می سوزانند و به پایکوبی مشغول می شوند طبق  نقل ها و نوشته های خودشان، آنان نانهایی به شکل گوش هامان و  یا خود هامان می پزند و سر آنرا می برند و می خورند و اینچنین این روز نحس را بزرگ می دارند.

یهودیان در عید پوریم، خمیری درست می کنند که از خون غیریهودی در فتیر آن می ریزند و این خمیر نزد خاخام ها در ایام این عید باید باشد و یهودیان  از این نان به فرخندگی معجزه بزرگ اِستِر می خورند.  آنان نجاتشان از دست ایرانیان را معجزه استر شهربانوی یهودی ایران می دانند.

قبر مردخای و استر در همدان واقع شده و متاسفانه زیارتگاه کلیمیان است و سند زنده جنایت یهودیان بر علیه پارسیان و ایرانیان است که یهودیان  در کمال امنیت و آرامش در آن رفت و شد  دارند .
 
پینوشت
1.مثلا فقط در شهر شوش که پایتخت هخامنشیان بوده است آنها 500نفر از جمله 10پسرهامان به نام‌های فرشنداتا، دلفون، اسفاتا، فوراتا، ادلیا، اریداتا، فرمشتا، اریسای، اریدای و ویزاتا را کشتند.
بعد از این کشتار استر از پادشاه خواست تا اجساد ده پسر هامان را به دار بیاویزند و از پادشاه خواست تا به یهودیان اجازه بدهد تا کارشان را فردا نیز ادامه بدهند. با موافقت پادشاه ، یهودیان 300نفر دیگر را در پایتخت کشتند.در سایر شهرها نیز یهودیان از خود دفاع کردند و آنها بیش از 75000تا پانصد هزار نفر از پارسیان را کشتند و اموالشان را غارت کردند. این کار در روز سیزدهم ماه آدار انجام گرفت و آنها روز بعد، یعنی چهاردهم آدار پیروزی خود را جشن گرفتند ونام این عید را پوریم نهادند.