قانون معماری کلاسیک یونان ماهیتی ریاضی داشت. ویتروویوس رومی (Vitruvius) که سنت معماران کلاسیک یونان را ادامه می داد، مینویسد: ترکیب تابع تقارن است، که معماران بایستی قواعد آن را دقیقا رعایت کنند. تقارن ناشی از نسبتها است. نسبتهای یک ساختمان که محاسبات آن نامیده میشود، مطابق با یک واحد، هم به اجزاء و هم به کل ساختمان مربوط است». (باستان شناسان در اینکه آیا بخشی از یک معبد دریسی، سه ترکی «triglyph» بود یا نصف پهنای زیرین یک ستون اختلاف داشتند، اما هر دو پیشفرض، بازسازی تمام معبد را ممکن می ساخت.)
 
در یک معبد یونانی هر یک از اجزاء نسبت خاص خود را دارد. اگر نصف پهنای یک ستون را به عنوان یک واحد بپذیریم، در این صورت معبد ثساییوم (Thesaeum) از یک نمای شش ستونی که اندازه آن ۲۷ واحد است می‌باشد، ساخته شده است: ستون‌های ششگانه ۱۲ واحد، سه راهروی میان ستون‌ها فاصله میان ستون‌ها) 3.2 واحد، در فاصله جانبی هر کدام 2.7 واحد که مجموعة ۲۷ واحد می‌باشد. نسبت ستون به فاصله میانی 2.3 ، یا 5:8 واحد است. سه ترکی معادل با یک واحد و چهارگوش تزیینی (Metope) برابر است با ۱ / ۶ واحد که بدین ترتیب نسبت آنها 5:8 میباشد. چنین اعدادی در برخی از معابد دریسی نیز یافته میشود.
 
ویتروویوس مینویسد: واحد (Module ) اساس تمام محاسبات است. قطر یک ستون ۲ واحد و بلندی آن با احتساب سرستون بایستی ۱۴ واحد باشد. بلندی سرستون بایستی یک واحد و پهنای آن ۲ واحد باشد. در بالای فترسب بایستی سه ترکی‌ها و چهارگوش‌های تزیینی قرار داده شوند: سه ترکیها بایستی در واحد بلندی و یک واحد پهنا داشته باشند. او عناصر دیگر قانون را به روشی مشابه توصیف و تشریح می کند. برای مورخ زیباشناسی أشکال جزئی در مقایسه با این حقیقت بسیار مهم که تمام عناصر از لحاظ عددی مقید و محدود شده بودند، از اهمیت کمتری برخوردار است. در دوره باستان به طور عمده قانون در معابد به کار گرفته می شد، اما برای ساخت سالن‌های تئاتر نیز از آن استفاده می شد. ویتروویوس مینویسد: شکل یک سالن تئاتر بایستی این گونه طراحی شود: نقطه پرگار بایستی در مرکز محیط بخش پایین تر سالن تئاتر قرار گیرد و دایره ای رسم شود. در داخل دایره بایستی چهار مثلث متساوی الاضلاع محاط وجود داشته باشد که گوشه های آنها با فاصله‌های مساوی بر محیط دایره مماس باشند. این نظم هندسی سالن‌های تئاتر در یونان از دوران کلاسیک به این سو اعمال میشد که آن را در سالن تئاتر دیونوسیوس که در آتن قرار دارد، می یابیم، قدیمی ترین سالن تئاتر شناخته شده ای که از سنگ ساخته شده است. (معمارانی که سالن تئاتر را طراحی میکردند نسبتی ثابت و معین را میان بلندی صحنه و فاصله آن از مخاطب همواره به کار می گرفتند. نسبتی که بعدها بلندی صحنه در آن کاهش یافت و جایگاه مخاطب به تناسب نزدیکتر به صحنه شد.)
 

[معماری ستون‌های معابد]

قانون معماری همچنین شامل اجزائی همچون ستون‌ها ، پیشانی (Entablature) و حتی مارپیچ‌های دور سر ستون‌ها و شیارهای درون ستون‌ها نیز می شد. با استفاده از روشهای ریاضی، معماران این قانون را برای تمام این اجزاء به طور دقیق و با وسواس به کار گرفتند. قانون، استفاده از مارپیچ‌ها را در سرستون‌های آیونی توصیه میکرد و معماران بایستی به صورت هندسی خط منحنی این مارپیچ را طراحی میکردند. قانون نه تنها تعداد قاشقیها (Flutes) را در ستون، (در ستون‌های دریسی ۲۰ و در ستون‌های آیونی ۲۴ قاشقی وجود داشت) بلکه عمق آنها را نیز معین میکرد.. در قانون دریسی عمق با کشیدن شعاع دایره از تقاطع قطر مربع که بر روی وتر شیار است، تعیین می شد. در حالی که در قانون آیونی عمق به کمک مثلث فیثاغورثی که یونانیان معتقد بودند یک شکل هندسی کامل و ویژه است، بدست می آمد. البته دایره نیز به عنوان یک شکل کامل شناخته شده بود .
 
در مواردی خاص، قانون معماری دوران باستان بر آن بود که نه تنها بر چشم بلکه بر گوش مخاطبانش نیز تاثیر بگذارد. قانون تئاتری نه تنها شکل ساختمان را مشخص میکرد بلکه روشهایی را که به واسطه آنها صدای مناسبی حاصل می شد، مورد توجه قرار میداد. لوله های برنجین آکوستیک در سالن های تئاتر به روشی خاص به کار گرفته می شدند. آنها نه تنها برای افزودن قدرت صدا، بلکه برای داشتن طنین لازم طراحی می شدند.
 
مجسمه سازان یونانی نیز جهت وضع قانون برای خودشان تلاش می کردند. معروف است که پولوکلیتوس (Polyclitus) در این زمینه موفق ترین شان بود. قانون مجسمه سازی نیز ماهیتی عددی داشت و بر یک نسبت ثابت وابسته بود. بنابه گفته جالینوس (Galen) زیبایی در نسبت‌های... میان اجزاء قرار دارد، به عبارت دیگر، زیبایی در نسبت میان یک انگشت با انگشت دیگر وجود دارد و تمام انگشتان با کف دست و مچ، و آنها با ساعد و ساعد با بازو و تمام اجزاء با اجزاء دیگر. همانگونه که در قانون پولوکلیتوس مطرح شده است». ویتروویوس نیز به همین منوال تاکید میکند که «طبیعت بدن انسان را به گونه ای طرح ریخته است که جمجمه، از چانه تا قسمت بالایی پیشانی و ریشه های مو، بایستی از درازای بدن باشد» و او نسبت میان اجزای بدن را به صورت عددی تعریف میکند. مجسمه سازان دوره کلاسیک این قانون را به طور جدی مراعات میکردند. تنها قطعه بازمانده از پولو کلیتوس رساله ای است که می گوید، در یک اثر هنری «کمال (To eu , to eu) به بسیاری از نسبتهای عددی بستگی دارد، و تغییرات کوچک تعیین کننده اند».
 
منبع: تاریخ زیباشناسی، جلد اول، ووادیسواف تاتارکیوچ، ترجمه: سید جواد فندرسکی، صص 119-116، نشر علم، تهران، چاپ أول، 1392