از جمله خواسته­‌های ابراهیم (علیه‌السلام) در کنار بیت‌الله درخواست آمرزش برای خود، پدر و مادرش و همه مؤمنان است او در مناجاتش باخدای خود عرضه می‌دارد: «رَبَّنَا اغْفِرْ لی‏ وَ لِوالِدَیَّ وَ لِلْمُؤْمِنینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسابُ؛[1]پروردگارا! من و پدر و مادرم و همه مؤمنان را، در آن روز که حساب برپا مى‏‌شود، بیامرز!»
 
«غفور» از اسماء حسنای الهی است که در قرآن بیشتر به معنی محو آثار گناهان و معاصی استفاده شده است.[2] غفار صیغه مبالغه از همین اصل و به این معنا است که خداوند گناهان بندگان پیشمان را می­‌پوشاند و آثار گناهانشان را محو می­‌کند. در نتیجه آنان از کیفر و عذاب الهی نجات می­‌یابند. در آیات فراوانی خداوند خود را «غفور» و «غفار» معرفی کرده است که نشانه لطف خداوند نسبت به بندگانی است که به او توجه نمایند و از گناهان خود عذرخواهی کنند.
 

عصمت و استغفار

همه انبیاء دارای مقام عصمت هستند، با این وجود در قرآن و روایات شاهد استغفار آنان هستیم. حضرت نوح با آن همه تلاشی که کرد و همه خون دل­‌هایی که خورد، دست به دعا برداشته از خداوند چنین درخواست کرد: «رَبِّ اغْفِرْ لی‏ وَ لِوالِدَیَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِنات...؛[3] پروردگارا! مرا، و پدر و مادرم و تمام کسانى را که با ایمان وارد خانه من شدند، و جمیع مردان و زنان باایمان را بیامرز.» ابراهیم (علیه السلام) نیز با آن همه مبارزات طاقت‌­فرسا با بت‌پرستان در کنار بیت‌الله طلب مغفرت می­‌کند: «رَبِّ اغْفِرْ لی...» رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) هر شب هفتاد مرتبه استغفار می­‌کرد. در مناجات­‌ها و ادعیه اهل‌بیت نیز بارها استغفار تکرار شده است. آیا این استغفارها با مقام عصمت سازگاری دارد؟
 
برخی می‌­گویند معصومین (علیهم السلام) در مقام تعلیم به دیگران این‌چنین استغفار کرده­اند. آیا واقعاً چنین است یا حدیث نفس کرده واقعاً خود را گناهکار می‌دانستند؟
 
مفسران و علمای اخلاق در جواب گفته­‌اند معصومین (علیهم السلام) گرچه دارای مقام عصمت هستند، اما وقتی به عظمت خالق نگاه می­‌کنند و تلاش­‌های خود را کوچک می‌­بینند و احساس فقر می­‌کنند. این ادب بندگی است که عملکرد خود را در محضر مولی ناچیز دیده، احساس کوتاهی کند.
 
آیت‌الله جوادی آملی می­‌فرماید: «احساس استغنا و درخواست نکردن از محضر خدا مایه احتجاب است. از این رو قبل از دعا برای دیگران خود را مقدم کردن اظهار عجز خویش بوده، زمینه هرگونه توهم باطل و خودبزرگ­بینی را از بین می­برد.»[4]
 
امام خمینی می­فرماید: «این امام سجاد است که مناجات‌هایش را شما مى‏‌بینید و مى‌‏بینید چطور از معاصى مى‏‌ترسد. مسئله، مسئله بزرگتر از این مسائلى است که ما فکر مى‏‌کنیم. مسئله غیر از این مسائلى است که در فکر ما یا در عقل عقلا یا در عرفان عرفا بیاید. مسئله‌‏اى است که اولیا مى‏‌دانند چى است قضیه. آن‌ها فهمیده‏‌اند تا آن اندازه‌‏اى که بشر باید بفهمد که قضیه چه بزرگ است و در مقابل چه عظمتى ما هستیم و سر [و] کار ما با کیست. این‌ها به ما تعلیم مى‏‌دهند، و این طور نیست که دعا براى تعلیم ما باشد. دعا براى خودشان بوده است؛ خودشان مى‏‌ترسیدند، از گناهان خودشان گریه مى‏‌کردند تا صبح.»[5]
 
بنابراین استغفار معصومین (علیهم السلام) با عصمت آنان منافات ندارد، بلکه نشانه ادب و تواضع آنان در محضر معبود است و به ما می­‌آموزد که وقتی پیامبران و معصومان (علیهم­‌السلام) در برابر خداوند چنین حالتی دارند ما نیز باید چنین باشیم و گرفتار عُجب و خودبزرگ­‌بینی نشویم.
 

ابراهیم و درخواست تسلیم

در بین مقامات معنوی بالاترین مقام، مقام تسلیم و رضا است. البته گفته­‌اند مقام تسلیم برتر از مقام رضا است و ابراهیم (علیه­‌السلام) در بهترین مکان­‌ها یعنی کنار بیت­‌الله و بعد از برترین کارها یعنی ساخت کعبه از خدا برای خود و اسماعیل و فرزندانشان مقام تسلیم درخواست کرد؛ اما آن‌ها باید ظرفیت خود را برای این درخواست نشان دهند، لذا با امتحانی سخت­‌تر روبه­‌رو می­‌شوند و آن ذبح جوان رعنا به دست پدر پیر است.
 
 وقتی ابراهیم (علیه­السلام) مأمور به ذبح شد، پدر و پسر هر دو به این فرمان گردن نهادند: «یا بُنَیَّ إِنِّی أَرى‏ فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ ما ذا تَرى‏ قالَ یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنی‏ إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرینَ؛[6] پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح مى‏کنم، نظر تو چیست؟» گفت «پدرم! هر چه دستور دارى اجرا کن، به خواست خدا مرا از صابران خواهى یافت!» چون هنگامه عمل رسید، پسر خود را به تیغ سپرد و پدر بدون ناراحتی کارد بر حلقوم پسر نهاد تا هر دو قابلیت خود را به درگاه الهی نشان دهند.
 

درسی دیگر؛ توجه به نسل­‌های آینده

انبیاء معلمان بشریت‌اند که باید همواره از کلاس درس آنان رشد و تعالی دریافت کرد تا بتوان به مقام قرب ربوبی دست یافت. از جمله درس­‌های حضرت ابراهیم (علیه­‌السلام) و سایر انبیاء توجه به آینده معنوی نسل خویش است. لذا ابراهیم (علیه­‌السلام) در دعاها به این نکته توجه دارد، هم اقامه نماز را برای ذریه­‌اش درخواست می­‌کند و هم مقام تسلیم را. برخی دیگر از بندگان خاص خدا چنین دعا می­کردند: «َ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیَّاتِنا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ إِماماً؛[7] پروردگارا! از همسران و فرزندانمان مایه روشنى چشم ما قرار ده و ما را براى پرهیزگاران پیشوا گردان!» زکریای نبی (علیه­‌السلام) نیز چنین دعا می­کند: «َ رَبِّ هَبْ لی‏ مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمیعُ الدُّعاءِ؛[8] خداوندا! از طرف خود، فرزند پاکیزه‏اى (نیز) به من عطا فرما، که تو دعا را مى‏‌شنوى!»
 
خداوند به مؤمنان دستور داده که به فکر صلاح خود و فرزندانتان باشید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ ناراً وقودها الناسُ و الحجارهُ؛[9] اى کسانى که ایمان آورده‏‌اید خود و خانواده خویش را از آتشى که هیزم آن انسان‌ها و سنگ‌هاست نگه دارید.»
 
متأسفانه این نکته­‌های تربیتی از مکتب قرآن و انبیاء در جامعه ایمانی امروز مورد غفلت است و پدران بیش از آنکه به فکر معنویت و آینده معنوی فرزندان خود باشند، به دنیای آنان می­‌پردازند و این غفلت است که جامعه را به سوی فساد می­‌کشاند. پدران توجه ندارند که اولین مربیانِ خانواده خود هستند و بر آنان ولایت دارند و باید معروف و منکر را به آنان بشناسانند، کاری که لقمان حکیم در خانه انجام می­‌داد؛ سوره لقمان سیزده نکته تربیتی از لقمان خطاب به پسرش نقل کرده است.
 
روزی رسول خدا (صلی­‌الله­‌علیه­‌و‌آله) فرمود: وای بر فرزندان آخرالزمان از پدرانشان! پرسیدند: پدران مشرک؟ فرمود: نه پدران مؤمنی که چیزی از واجبات را به آنان نمی­‌آموزند و اگر فرزندان خودشان به یادگیری برخیزند آنان را منع می­‌کنند. به چیز کمی از دنیا برای آنان راضی هستند. من از آنان بیزارم و آنان از من دورند.[10]
 
امام سجاد (علیه­‌السلام) در رساله حقوق حق فرزندان را بر پدران چنین مشخص می­کند: «امّا حقّ فرزند تو این است که بدانى او از توست و در پسند و ناپسند دنیاى زودگذر، دنباله روى توست و به درستى که تو در تربیت نیکو و راهنمایى به سوى پروردگارش و یارى رسانى او در فرمان پذیرى از خداوند نسبت به خویشتن و حقّ فرزندت پرسیده خواهى شد پس [اگر وظیفه‌‏ات را به انجام رسانى‏] پاداش گیرى و چون [کم کارى کنى‏] بازخواست شوى. پس کار فرزندت را چونان کسى که کارش را در این سراى زودگذر با نیکو ثمرى بیاراید، انجام بده و در روابط بین تو و فرزندت به سبب نگهدارى خوب و ثمر الهى که از او گرفته‏‌اى، نزد پروردگار، عذرت پذیرفته شده باشد.»
 

دین­‌شناسی درسی دیگر

پس از آن­که کار ساخت کعبه پایان یافت، ابراهیم (علیه­‌السلام) تکلیف خود را در برابر این مأموریت از خدا خواست، زیرا یقیناً حق تعالی از انجام این مأموریت‌‌های دشوار هدفی داشته است، پس چنین دست به دعا بلند کرد: «رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَکَ وَ أَرِنا مَناسِکَنا؛[11] پروردگارا! ما را تسلیم فرمان خود قرار ده! و از دودمان ما، امتى که تسلیم فرمانت باشند، به وجود آور! و طرز عبادتمان را به ما نشان ده...»
 
خداوند احکام و آداب زیارت بیت­‌الله را به آنان آموخت و امروز هر کس حج مشرف می­‌شود به آموزه­‌های آن کلاس باید عمل کند. البته کلاس ابراهیم (علیه­‌السلام) اختصاصی به حج ندارد، بلکه خداوند دین را برای اداره ما فرستاده و سبک زندگی ما باید دینی بر اساس آموزه­‌های وحیانی باشد.
 

آخرین خواسته

آخرین خواست ابراهیم (علیه ­السلام) در کنار کعبه توبه و بازگشت خداوند به سوی آنان است: «وَ تُبْ عَلَیْنا إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ؛ و بر ما توبه کن که تو توبه‌پذیر مهربانی.» اما توبه خداوند یعنی چه؟ توبه دو نوع دارد: توبه عبد به سوی مولی و توبه مولی به سوی عبد. توبه عبد به سوی مولی زمانی است که از او قصوری سر زده یا خطایی مرتکب شده باشد، ولی توبه مولی بر عبد به معنی ازدیاد لطف و رحمت است و درخواست ابراهیم (علیه­‌السلام) به معنی درخواست لطف و رحمت خداوند است.


پی‌نوشت:
[1]. ابراهیم، 40.
[2]. تسنیم،ج8، ص616.
[3]. نوح،28.
[4]. سیره پیامبران در قرآن، ج6، ص282.
[5]. صحیفه امام، ج20، ص269.
[6]. صافات، 102.
[7]. فرقان،74.
[8]. آل عمران، 38.
[9]. تحریم،6.
[10] . مستدرک الوسایل، ج15، ص164.
[11] . بقره،128.