«غفور» از اسماء حسنای الهی است که در قرآن بیشتر به معنی محو آثار گناهان و معاصی استفاده شده است.[2] غفار صیغه مبالغه از همین اصل و به این معنا است که خداوند گناهان بندگان پیشمان را میپوشاند و آثار گناهانشان را محو میکند. در نتیجه آنان از کیفر و عذاب الهی نجات مییابند. در آیات فراوانی خداوند خود را «غفور» و «غفار» معرفی کرده است که نشانه لطف خداوند نسبت به بندگانی است که به او توجه نمایند و از گناهان خود عذرخواهی کنند.
عصمت و استغفار
همه انبیاء دارای مقام عصمت هستند، با این وجود در قرآن و روایات شاهد استغفار آنان هستیم. حضرت نوح با آن همه تلاشی که کرد و همه خون دلهایی که خورد، دست به دعا برداشته از خداوند چنین درخواست کرد: «رَبِّ اغْفِرْ لی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِنات...؛[3] پروردگارا! مرا، و پدر و مادرم و تمام کسانى را که با ایمان وارد خانه من شدند، و جمیع مردان و زنان باایمان را بیامرز.» ابراهیم (علیه السلام) نیز با آن همه مبارزات طاقتفرسا با بتپرستان در کنار بیتالله طلب مغفرت میکند: «رَبِّ اغْفِرْ لی...» رسول خدا (صلیالله علیه و آله) هر شب هفتاد مرتبه استغفار میکرد. در مناجاتها و ادعیه اهلبیت نیز بارها استغفار تکرار شده است. آیا این استغفارها با مقام عصمت سازگاری دارد؟برخی میگویند معصومین (علیهم السلام) در مقام تعلیم به دیگران اینچنین استغفار کردهاند. آیا واقعاً چنین است یا حدیث نفس کرده واقعاً خود را گناهکار میدانستند؟
مفسران و علمای اخلاق در جواب گفتهاند معصومین (علیهم السلام) گرچه دارای مقام عصمت هستند، اما وقتی به عظمت خالق نگاه میکنند و تلاشهای خود را کوچک میبینند و احساس فقر میکنند. این ادب بندگی است که عملکرد خود را در محضر مولی ناچیز دیده، احساس کوتاهی کند.
آیتالله جوادی آملی میفرماید: «احساس استغنا و درخواست نکردن از محضر خدا مایه احتجاب است. از این رو قبل از دعا برای دیگران خود را مقدم کردن اظهار عجز خویش بوده، زمینه هرگونه توهم باطل و خودبزرگبینی را از بین میبرد.»[4]
امام خمینی میفرماید: «این امام سجاد است که مناجاتهایش را شما مىبینید و مىبینید چطور از معاصى مىترسد. مسئله، مسئله بزرگتر از این مسائلى است که ما فکر مىکنیم. مسئله غیر از این مسائلى است که در فکر ما یا در عقل عقلا یا در عرفان عرفا بیاید. مسئلهاى است که اولیا مىدانند چى است قضیه. آنها فهمیدهاند تا آن اندازهاى که بشر باید بفهمد که قضیه چه بزرگ است و در مقابل چه عظمتى ما هستیم و سر [و] کار ما با کیست. اینها به ما تعلیم مىدهند، و این طور نیست که دعا براى تعلیم ما باشد. دعا براى خودشان بوده است؛ خودشان مىترسیدند، از گناهان خودشان گریه مىکردند تا صبح.»[5]
بنابراین استغفار معصومین (علیهم السلام) با عصمت آنان منافات ندارد، بلکه نشانه ادب و تواضع آنان در محضر معبود است و به ما میآموزد که وقتی پیامبران و معصومان (علیهمالسلام) در برابر خداوند چنین حالتی دارند ما نیز باید چنین باشیم و گرفتار عُجب و خودبزرگبینی نشویم.
ابراهیم و درخواست تسلیم
در بین مقامات معنوی بالاترین مقام، مقام تسلیم و رضا است. البته گفتهاند مقام تسلیم برتر از مقام رضا است و ابراهیم (علیهالسلام) در بهترین مکانها یعنی کنار بیتالله و بعد از برترین کارها یعنی ساخت کعبه از خدا برای خود و اسماعیل و فرزندانشان مقام تسلیم درخواست کرد؛ اما آنها باید ظرفیت خود را برای این درخواست نشان دهند، لذا با امتحانی سختتر روبهرو میشوند و آن ذبح جوان رعنا به دست پدر پیر است.وقتی ابراهیم (علیهالسلام) مأمور به ذبح شد، پدر و پسر هر دو به این فرمان گردن نهادند: «یا بُنَیَّ إِنِّی أَرى فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ ما ذا تَرى قالَ یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنی إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرینَ؛[6] پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح مىکنم، نظر تو چیست؟» گفت «پدرم! هر چه دستور دارى اجرا کن، به خواست خدا مرا از صابران خواهى یافت!» چون هنگامه عمل رسید، پسر خود را به تیغ سپرد و پدر بدون ناراحتی کارد بر حلقوم پسر نهاد تا هر دو قابلیت خود را به درگاه الهی نشان دهند.
درسی دیگر؛ توجه به نسلهای آینده
انبیاء معلمان بشریتاند که باید همواره از کلاس درس آنان رشد و تعالی دریافت کرد تا بتوان به مقام قرب ربوبی دست یافت. از جمله درسهای حضرت ابراهیم (علیهالسلام) و سایر انبیاء توجه به آینده معنوی نسل خویش است. لذا ابراهیم (علیهالسلام) در دعاها به این نکته توجه دارد، هم اقامه نماز را برای ذریهاش درخواست میکند و هم مقام تسلیم را. برخی دیگر از بندگان خاص خدا چنین دعا میکردند: «َ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیَّاتِنا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ إِماماً؛[7] پروردگارا! از همسران و فرزندانمان مایه روشنى چشم ما قرار ده و ما را براى پرهیزگاران پیشوا گردان!» زکریای نبی (علیهالسلام) نیز چنین دعا میکند: «َ رَبِّ هَبْ لی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمیعُ الدُّعاءِ؛[8] خداوندا! از طرف خود، فرزند پاکیزهاى (نیز) به من عطا فرما، که تو دعا را مىشنوى!»خداوند به مؤمنان دستور داده که به فکر صلاح خود و فرزندانتان باشید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ ناراً وقودها الناسُ و الحجارهُ؛[9] اى کسانى که ایمان آوردهاید خود و خانواده خویش را از آتشى که هیزم آن انسانها و سنگهاست نگه دارید.»
متأسفانه این نکتههای تربیتی از مکتب قرآن و انبیاء در جامعه ایمانی امروز مورد غفلت است و پدران بیش از آنکه به فکر معنویت و آینده معنوی فرزندان خود باشند، به دنیای آنان میپردازند و این غفلت است که جامعه را به سوی فساد میکشاند. پدران توجه ندارند که اولین مربیانِ خانواده خود هستند و بر آنان ولایت دارند و باید معروف و منکر را به آنان بشناسانند، کاری که لقمان حکیم در خانه انجام میداد؛ سوره لقمان سیزده نکته تربیتی از لقمان خطاب به پسرش نقل کرده است.
روزی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: وای بر فرزندان آخرالزمان از پدرانشان! پرسیدند: پدران مشرک؟ فرمود: نه پدران مؤمنی که چیزی از واجبات را به آنان نمیآموزند و اگر فرزندان خودشان به یادگیری برخیزند آنان را منع میکنند. به چیز کمی از دنیا برای آنان راضی هستند. من از آنان بیزارم و آنان از من دورند.[10]
امام سجاد (علیهالسلام) در رساله حقوق حق فرزندان را بر پدران چنین مشخص میکند: «امّا حقّ فرزند تو این است که بدانى او از توست و در پسند و ناپسند دنیاى زودگذر، دنباله روى توست و به درستى که تو در تربیت نیکو و راهنمایى به سوى پروردگارش و یارى رسانى او در فرمان پذیرى از خداوند نسبت به خویشتن و حقّ فرزندت پرسیده خواهى شد پس [اگر وظیفهات را به انجام رسانى] پاداش گیرى و چون [کم کارى کنى] بازخواست شوى. پس کار فرزندت را چونان کسى که کارش را در این سراى زودگذر با نیکو ثمرى بیاراید، انجام بده و در روابط بین تو و فرزندت به سبب نگهدارى خوب و ثمر الهى که از او گرفتهاى، نزد پروردگار، عذرت پذیرفته شده باشد.»
دینشناسی درسی دیگر
پس از آنکه کار ساخت کعبه پایان یافت، ابراهیم (علیهالسلام) تکلیف خود را در برابر این مأموریت از خدا خواست، زیرا یقیناً حق تعالی از انجام این مأموریتهای دشوار هدفی داشته است، پس چنین دست به دعا بلند کرد: «رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَکَ وَ أَرِنا مَناسِکَنا؛[11] پروردگارا! ما را تسلیم فرمان خود قرار ده! و از دودمان ما، امتى که تسلیم فرمانت باشند، به وجود آور! و طرز عبادتمان را به ما نشان ده...»خداوند احکام و آداب زیارت بیتالله را به آنان آموخت و امروز هر کس حج مشرف میشود به آموزههای آن کلاس باید عمل کند. البته کلاس ابراهیم (علیهالسلام) اختصاصی به حج ندارد، بلکه خداوند دین را برای اداره ما فرستاده و سبک زندگی ما باید دینی بر اساس آموزههای وحیانی باشد.
آخرین خواسته
آخرین خواست ابراهیم (علیه السلام) در کنار کعبه توبه و بازگشت خداوند به سوی آنان است: «وَ تُبْ عَلَیْنا إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ؛ و بر ما توبه کن که تو توبهپذیر مهربانی.» اما توبه خداوند یعنی چه؟ توبه دو نوع دارد: توبه عبد به سوی مولی و توبه مولی به سوی عبد. توبه عبد به سوی مولی زمانی است که از او قصوری سر زده یا خطایی مرتکب شده باشد، ولی توبه مولی بر عبد به معنی ازدیاد لطف و رحمت است و درخواست ابراهیم (علیهالسلام) به معنی درخواست لطف و رحمت خداوند است.پینوشت:
[1]. ابراهیم، 40.
[2]. تسنیم،ج8، ص616.
[3]. نوح،28.
[4]. سیره پیامبران در قرآن، ج6، ص282.
[5]. صحیفه امام، ج20، ص269.
[6]. صافات، 102.
[7]. فرقان،74.
[8]. آل عمران، 38.
[9]. تحریم،6.
[10] . مستدرک الوسایل، ج15، ص164.
[11] . بقره،128.