دست بر سینه گذاشتن هنگام نماز

دست بر سینه گذاشتن هنگام نماز یا تکفیر و تکتف معنای لغوی هر دو کلمه را اجمالاً بررسی می‌کنیم و سپس به معنای اصطلاحی آن می‌پردازیم.
 

معنای تکفیر

کفر چند معنی دارد که اولین آن ناسپاسی است، بی ایمانی هم معنی می‌دهد و همانگونه که در ادبیات عرب خوانده اید؛ برخی کلمات عربی وقتی به باب های مزید فیه مانند باب افعال و یا تفعیل می روند متعدی می شوند مانند خروج (خارج شدن) و اخراج (خارج کردن) که متعدی است و مفعول می خواهد؛ به هر حال اگر کلمه ک -ف- ر به باب تفعیل برود ، علاوه بر آن با حرف با متعدی گردد، معنی انکار از آن فهمیده می‌شود کفّر بالخالق یعنی انکره، یعنی  خدای بزرگ را انکار کرد و کفر ورزید و بیزاری و دوری گزیدن هم در انکار نهفته است.

تکتف همان عملی است که سنی مذهبان در هنگام نماز انجام می‌دهند، دستها را روی هم گذاشته و هنگام نماز به سینه می‌چسبانند تا احترام و تعظیم را در نماز کامل نمایند.

اما این معنا آن چیزی نیست که در این واژه فقهی بدنبال آن بگردیم، معنی دیگری این کلمه دارد.

چنانچه این کلمه به باب تفعیل که از مصادر مزید فیه از ابواب عربی است،  رفته باشد و با لام تعدیه دیگری را همراه بیاورد معنایش این می‌شود: دستها را به سینه گذاشت و بدین وسیله بر او تعظیم کرد، که همین کلمه با همین تعدیه، معنای بخشش نیز می‌دهد، و چنانچه به باب تفعیل رفته و با حرف «عن» متعدی گردد معنای پرداخت کفاره از آن مستفاد است کفّر عن یمینه و عن اثمه یعنی کفاره قسم یا گناه را داد.
 
تبصره(1)
اگر  در حقیقت این لغت و فقه آن تامل کنیم (ک - ف - ر) شاید معنای پوشش و نهان کردن را در آن  بفهمیم.
 

اما معنی تکتُّف چیست؟

تکتف که در باب تفعل است یعنی دست را به سینه نهادن و چنانچه تکتف مجرد در کلام بیاید یعنی به آرامی راه رفتن و  یا هنگام راه رفتن کتفهایش را تکان داد.

تکتف همان عملی است که سنی مذهبان در هنگام نماز انجام می‌دهند، دستها را روی هم گذاشته و هنگام نماز به سینه می‌چسبانند تا احترام و تعظیم را در نماز کامل نمایند. 
 
تبصره (2)
گرچه فقها پیرامون آن بحثها کرده‌ اند اما حقیقت شرعیه‌ ای در فقه ندارد.

در هنگام تقیه انجام این عمل اشکالی ندارد بلکه چنانچه زمان تقیه بود و مومنی این عمل را ترک کرد در صحت نمازش اشکال است چرا که وظیفه‌اش تقیه بوده
تکتف غیر از آنکه چسباندن هر دو دست است بر روی سینه، باید دست راست را نیز بر روی دست چپ بگذارند، گرچه برخی دیگر گفته‌اند: فرقی در دست چپ و راست نیست باید دستها را روی هم و هر دو را به سینه بچسبانند.
 

نظر فقهای شیعه پیرامون تکتف

 
(1) حرمت
فقهای کرام در انجام این عمل، آرایی دارند برخی از آنان فتوا به حرمت داده‌اند چرا که این عمل در روایات اسلامی مورد نهی واقع شده و برخی علاوه بر حرمت تکلیفی قائل به حرمت وضعی نیز گردیده‌اند و گفته اند :  نمازی که با تکتف،  خوانده شود  باطل است.

بخاطر اینکه نماز، حقیقتش و تمامی اجزایش و همه شرایطش و تمامی شئونش، عبادتی توقیفی است و هر پله اش نیازمند دلیل است و چون تکتف دلیل خاص مشروع ندارد،پس اعمال آن در نماز موجب بطلان نماز است.  
 
(2) جواز
اما عده‌ای دیگر، از فقهاء قائل به عدم حرمت این عمل شده‌اند و گفته‌اند این عمل موجب بطلان نماز نمی‌شود چرا که روایات و مستندات وارده در این خصوص حرمت تکتف، از دو جهت گرفتار ضعف است هم اسناد آن قابل توجه نیست و هم در دلالت آن مشکل داریم، علاوه بر آنکه این عمل امری است خارج از نماز و ربطی به نماز ندارد تا نیازمند دلیل خاص باشد.
 

نظر فقهای اهل سنت پیرامون تکتف

اما سنیان و فقیهان آنان در این خصوص چه می‌گویند:
 
(1)استحباب
آنچه از آنان نقل شده استحباب این عمل است و همچنین عملی است مربوط به نماز و از اجزاء مستحبه نماز محسوب می‌شود، چرا که از خلیفه دوم حکایت است: هنگامی که اسیران فارس را نزد او آوردند همه آنان دست بسینه ایستادند تا احترام او را نگهدارند، خلیفه از آنان سوال کرد که دلیل این عمل چیست؟

آنان در پاسخ گفتند:  ما به جهت خضوع، تواضع و احترام بزرگان و پادشاهان این عمل را انجام می‌دهیم.
 
دلیل مشروع نبودن تکتف
در اینجا خلیفه دوم که بارها مبادرت به تشریع نموده بود بار دیگر خرقی دیگر نمود و بدعتی دوباره نهاد و با وصف آنکه در مقام تشریع نمی‌بود این عمل را برای خدای بزرگ نیکو شمرد تا مسلمانان در نماز انجام دهند. در همین خصوص شیخ محمد حسن نجفی(صاحب جواهر الکلام) به نکته لطیفی اشارت نموده و فرموده در شگفتم که خلیفه ثانی چگونه غافل بود، که این عمل تشبه به مجوس است و در شریعت محمدیه تشبّه به مجوس قبیح است و حرام.

و در عین حال چگونگی احترام مجوسیان به پادشاهان و وزیران آنان را نمی‌دانسته و بدون درایت این بدعت را داخل در شریعت محمدیه نموده است.
 
تبصره(3)
فقها در ادامه اشارت کرده‌اند که در هنگام تقیه، انجام این عمل اشکالی ندارد بلکه قائل شده‌اند چنانچه زمان تقیه بود و مومنی این عمل را ترک کرد در صحت نمازش اشکال است چرا که وظیفه اش تقیه بوده است.
 
نتیجه گیری
1- این عمل در روایات اسلامی مورد نهی قرار گرفته  است.

2- بدعتی است که چنانچه انجام شود موجب بطلان نماز است.

3- تشریعی که صورت پذیرفته است از ناحیه شارع نبوده و لذا محکوم به بطلان است.

4- انجام این عمل تشبیه به مجوسیان است و تشبه به آنان قبیح است و حرام.

5- چون نماز از عبادات توقیفیه است و هر عملش نیازمند دلیل است، تکتف چون جزئی است از نماز، دلیل می‌خواهد.

6- در زمان تقیه انجام این عمل واجب است.

7-برخی دیگر از فقهاء گفته اند : چون از افعالی است که خارج از نماز است و علاوه بر آن اسنادش نیز از حیث سند و دلالت ضعف دارد ، موجب بطلان نمی شود.