ماده تقیه

تقیه به زبان ساده همان خودداری و خودنگهداری است.  و این کلمه از چه اجزایی اشتقاق پیدا کرده و یا آیا خود مصدری جامد است؟ بحثی نسبتاً تخصصی در لغت دارد که اجمالاً به آن اشاره می شود.

عده ای از لغویین می گویند تقوا که مصدری چون تقیه است، از ریشه وَقَیَ گرفته شده است به این نحو که وَقوی بوده و طی اعلال و تغییر بی قاعده ای، به تقوا مبدل گردیده، دلیل این مطلب را کلمات مشابهی می شمرند که در زبان عربی بر سر زبانها رواج دارد و در قرآن نیز یاد شده، مانند کلمه «قنا» که متشکل از دو کلمه ق به معنای «نگه دار» صیغه امر است از ماده وقی یقی و نا که مفعول آن است یعنی ما را نگه دار و مصدرهایی چون وقایه و وقی می توانند ریشه کلمه تقیه را معلوم سازند.
 
«نکته»
اما مطلب در جایی گرفتار خدشه می گردد، جریان از این قرار است که، در کتابهای لغت، مانند المنجد تقی یتقی از باب ضرب یضرب و همچنین تقی یتقی از باب علم یعلم که مطابق نقل مرحوم آیه الله مشکینی با چنین وزنی آمده است، تقیه را مصدر باب تقی یتقی معرفی می نماید ، اما صاحب لسان العرب مسئله را حل کرده و از قول ابن بری گفته است تاء در تمام این باب عوض و بدل از واو است یعنی همه کلماتی که ریشه تقی دارند از مصدر وقایه و یا وقی مشتق شده اند ، پس ریشه تقیه وقی است .
 
نتیجه بحث لغوی
تقیه، تقوی و اتقاء به معنای خودداری و خودنگهداری است مانند کلمه تحفظ و توقی که آنان نیز معنای خودنگهداری را به همراه دارند .
 

بحثی خارج از موضوع پیرامون تقوی!

راجع به ریشه و معنای لغوی تقوا بحث شد، شایان ذکر است؛ محور معنای اصطلاحی  تقوا، باطن و سرشت  افراد است که آنان را از نافرمانی اوامر و فرامین الهی باز می دارد. تقوا در اثر مراقبت انسان از سرکشی های نفس، به ملکه ای تبدیل می شود که او را از هر نافرمانی الهی باز می دارد. نتیجه تقوا در دنیا و آخرت و در خلق و خوی افراد ظاهر می شود.

قرآن بهترین توشه را تقوا می داند و در سوره بقره آیه 197 می فرماید "وَ تَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَىِ " (برای راه سختی که در پیش دارید) توشه برچینید ؛ پس بدرستی که بهترین توشه تقوای (الهی) است.

امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیهماالسلام؛ نیز با تاسی به قرآن کریم ، بهترین توشه را تقوا یاد می کنند و می فرمایند: ای بندگان خدا آماده باشید، که بانگ الرحیل در میان شما طنین انداخته است و توشه برچینید ؛ پس بدرستی که بهترین توشه تقوای (الهی) است.

هر کس از یاد من سرپیچی و اعراض کند و دل بگرداند، براستی زندگی تنگ و سختی خواهد داشت و در روز رستاخیز کور محشور خواهد شد. (طه آیه 124)

قرآن کریم در سوره طلاق آیات 2و3 راه برون رفت از مشکلات دنیوی را تقوا برمی شمرد و می فرماید «وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا  وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ» یعنی : هر کس از خدا بترسد ، برای او راهی برای بیرون شدن قرار خواهد داد و از جایی که گمانش را ندارد روزی اش می دهد.

همانگونه که زندگی تنگ و نکبت بار را، نتیجه بی تقوایی برمی شمرد و می فرماید «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکًا وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَى (طه/ 124) یعنی: هر کس از یاد من سرپیچی و اعراض کند و دل بگرداند، براستی زندگی تنگ و سختی خواهد داشت و در روز رستاخیز کور محشور خواهد شد.»

و مخلص کلام آنکه: خدای بزرگ در سوره اعراف آیه 26 تقوای الهی را بهترین پوشش برشمرده و می فرماید "وَ لِبَاسُ التَّقْوَىَ ذَلِکَ خَیْرٌ". لباسی که اگر انسان خود را با آن بیاراید در دنیا و آخرت قامتی بی بدیل و جمیل خواهد داشت.
 

بازگشت به بحث اصلی یعنی تقیه

تقیه مطلق خودداری از ضرر و زیان است ؛ یک وقت خودنگهداری از زیان بزرگ یعنی همان غضب و خشم الهی است به اینکه انسان همه اهتمامش انجام اوامر الهی و ترک معاصی و گناهان باشد  و یک وقت تقیه خودنگهداری از سرما و گرما است که با پوشیدن لباس و غیره خود را از ضرر سرما نگه می دارد و یا این که خود را در مقابل بیماری مصون بدارد، خود را واکسینه نماید، یا دارو بخورد و یا مراقب سلامتی خود باشد.
 

تقیه در اصطلاح فقهی

اما تقیه در اصطلاح فقهی مراقبت از خود در مقابل خطرات مخالفان است ، که با عدم ابراز عقیده و تظاهر به همسویی و همگرایی با آنان ایجاد می شود، حال فرق نمی کند مخالف از عامه و اهل سنت باشد و یا اصلاً مسلمان نباشد و خطرات مد نظر ممکن است جان او باشد و یا مال او باشد و یا عرض و ناموس او باشد و فرقی نمی کند همسویی با آنان در مذهب شیعه حرام و باطل باشد و یا مباح، صرفاً همسویی محسوب شود گرچه اصلاً اراده انجام آن عمل را نداشته باشد. حال این همسویی زبانی باشد یا عملی عبادی باشد و یا کاری غیرعبادی.

و اگر دقت شود، معلوم می شود معنای اصطلاحی فقهی که اینک بازگو شد، بخشی از همان معنای لغوی گذشته است.
 
نتیجه
پس معنای فقهی تقیه این است: انسان ناگزیر باشد برخلاف عقیده سخنی بگوید و یا عملی را انجام دهد تا از هر گونه گزند مخالفان در امان باشد.
 

اجزاء تقیه

برای شکل یافتن تقیه، اجزایی لازم است، تا آن اجزاء کنار هم جمع آیند ، تا تقیه را تشکیل دهند، بنابراین اجزاء تقیه را یک یک باز گو می کنیم تا شما با اجزاء تقیه آشنا گردید .  
 
1- متقی
که همان شخصی است که موظف و مکلف به کتمان عقیده است.
 
2- مابه الاتقاء
که همان گفتار و کردار همسو با مخالف است.
 
3- متقی عنه به فتح قاف
همان شخص و یا اشخاصی است که تقیه کننده از آنان می ترسد.
 
4- متقی منه
نیز به فتح قاف، زیانی که به خاطر آن کتمان عقیده می نماید، که می تواند جان،مال و یا متعلقاتش باشد.