دوران یونانی گرایی و رومی فاقد هر نوع فن شعر مفصلی نظیر فن شعر ارسطو است. هنر شعر هوراس در رساله‌ای برای پیسوس، که در سالهای ۲۰-۱۹ میلادی تألیف شد تا حدودی اثری کامل است، اما یک «eclogue» به شمار می‌آید، به عبارت دقیق‌تر، گزیده‌ای از موضوعات است. به جای اینکه رساله‌ای ادیبانه باشد، شعری درباره شعر است و بنابراین پر از تشبیه های شعری و ضرورت های بیانی. قوانین هوراس دقیق نبود، اما می توانست برای چندین قرن باقی بماند.
 
اثر از بین رفته نئوپتلموس (Neoptolemus) که آن را بر اساس گواه و شهادت پورفوریوس (Porphyry) هوراس الگوی خود قرار داد، مطمئنأ کامل‌تر و دقیق‌تر بود. این نئوپتلموس، که بهار زندگی‌اش در قرن سوم بود، کمی جوان تر از ارسطو بود و احتمالا مشائی. او مسائل شعر را در درون یک سیستم، نظام مند کرد، که این سیستم مبنای شعر یونانی گرا شد.
 
از کتابچه دستی تئوفراستوس (Theophrastus) یعنی درباره سبک (on Style) نقل قول‌هایی باقی مانده است. دو رساله درباره سبک، نوشته دیونوسیوس (متولد هالیکارناسوس) و دمتریوس به طور کامل به دست ما رسیده است. اولی که در قرن اول پیش از میلاد (۵-۶۰) زندگی می‌کرد و نویسنده رساله درباره واژه سازی (On the Arrangement of Words) بود، نویسنده‌ای پرکار و حامی پرنفوذ گرایش آتنی (Atticist) به شمار می‌رفت. دمتریوس، که کمابیش هم عصر با او بود، مؤلف اثری دیگر درباره سبک، به نام درباره پیان (on Expression) بود.
 
کتاب نسبتأ قطوری به نام درباره امر والا (On the Sublime) نیز سالم باقی مانده است. در یونان این اثر به عنوان زیباترین کتاب درباره سبک دانسته شد. در مشاجره میان نحله‌های یونانی و آسیایی (Asianist) که به ترتیب به سبک‌های ساده و پر زرق و برق توصیه می‌کردند، کتاب درباره امر والا مروج سبک ساده بود و بنا بر روح حاکم بر زمان، بر امر والا و الهام شعری تأکید می‌کرد. رساله‌ای نیز از نویسنده‌ای ناشناس وجود دارد که قبلا به لونگپنوس (longinus) نسبت داده شده بود. وقتی که ثابت شد این نسبت درست نیست، نویسنده رساله شبه لونگینوس نامیده شد. پژوهشگر لهستانی سینکو گفته است، او بایستی ضد کایکیلیوس ( Anti - Caecilius ) نامیده شود زیرا بحثی است بر ضد یک رساله مشهور و حالا مفقود به نام درباره امر والا نوشته کایکیلیوس.
 
بخش‌های قابل توجهی از رساله درباره آثار شعری On Poetical Works نوشته فیلودموس، متولد گادارا (Gadara) که یک اپیکوری متعلق به قرن اول پیش از میلاد بود، در پاپیروس‌های هرکولانئوم (Herculeneum) نگهداری می‌شد. این بخش‌ها اطلاعاتی را در اختیار ما می‌گذارند که نه تنها درباره اپیکوریان است، بلکه درباره مخالفان آن‌ها نیز می‌باشد.
 
مباحثات مربوط به نظریه شعری، در آثار کهن مربوط به علم خطابه نوشته سیسرو، کوئینتیلیان، هرموگنس و شبه سیریانوس معروف، یافت می شود. این مباحثات گاهی در آثار فلسفی نظیر نوشته‌های سیسرو، نامه های سنکا (Letters) رساله های پلوتارک، استرابو (Strabo) ماکسیموس تیروسی (صوری) (Maximus) سکستوس امپیریکوس و هرموگنس، در گفتارهای دیون (Dion)، اهل پروسا و مقالات لوکیان (Lucian) پیدا می‌شوند.
 
ما بخش‌هایی از آثار مربوط به قرن سوم را که نوشته فراستوس و نئوپتلموس هستند، در اختیار داریم که مبانی فن شعر یونانی گرایی را فراهم آوردند. با وجود این، اغلب آثار در این مورد، به قرن اول پیش از میلاد برمی‌گردند. اینها شامل آثار دیونوسیوس اهل هالیکارناسوس، دمتریوس، هوراس و فیلودموس می‌باشند. رساله درباره امر والا حتی به دوره های بعدی مربوط است. برخی از نظریه‌های شعری به زبان یونانی و برخی به زبان لاتینی می‌باشند. پرطرفدارترین این نظریه‌ها به زبان لاتینی است (نظریه هوراس)، اما آثار یونانی قدیمی‌تر و بیشترند.
 

تعریف شعر

در دوره یونانی گرایی نثر ادبی جایگاهی برابر با شعر پیدا کرده بود. هر دو جزو ادبیات به حساب می آمدند و «نظریه ادبی» هم مربوط به آثار شعرا و هم مربوط به نثرنویسان می‌شد و با شعر و نثر ارتباط داشت.
 
مدت‌های طولانی در دوران باستان مفهوم شعر، به عنوان چیزی متمایز از نثر، مبهم ماند؛ گرگیاس آن را به عنوان سخن ریتمیک و ارسطو به عنوان سخن تقلیدی تعریف کردند. این دوگانگی تا دوره یونانی گرایی باقی ماند. شعر به زبان ارسطویی اغلب به عنوان «تقلید زندگی با واژه‌ها» تعریف می‌شد، تعریفی که از آن تقسیم ادبیات به ادبیات تقلیدی (البته شعر در مفهوم دقیقش) و ادبیات غیرتقلیدی (یعنی نثر) حاصل آمد. شعر بر این اساس که دارای ساختاری موزون بود، از خطابه جدا می شد و با تاریخ نیز از این لحاظ که ادبیاتی با موضوعات داستانی به شمار می‌آمد، در تقابل بود. بنابراین هم بر اساس فرم و هم بر اساس محتوا متمایز شد.
 
هر دو این نقطه نظرها، یعنی نقطه نظری که بر فرم تأکید دارد و دیگری که بر محتوا تأکید می‌کند، در تعریف پوسیدونیوس، یکی شده‌اند. این تعریف مسلم میانگارد که شعر یک گفتار موزون و ریتمیک است و به خاطر آرایه هایش از نثر متمایز می‌شود.
 
بنابراین در تعریف شعر معیار فرمی را جای داد، به عبارت دیگر فرم موزون را. اما تعریف پوسیدونیوس همچنین افزود که «شعر کلامی است منظوم و پرمعنا، که اشیا و پدیده‌های الوهی و انسانی را باز می‌نمایاند». بنابراین این تعریف میان شعر (poetry) و کلام منظوم (poem) تمایز قائل است، کلام منظوم به واسطه فرمش از شعر متمایز است، در حالی که شعر بایستی علاوه بر آن دارای معنای با اهمیتی نیز باشد. بنابراین بایستی شعر واجد دو شرط باشد. یعنی هم فرم موزون داشته باشد و هم معنایی با اهمیت.
 
منبع: تاریخ زیباشناسی، جلد اول، ووادیسواف تاتارکیوچ، ترجمه: سید جواد فندرسکی، صص489-485، نشر علم، تهران، چاپ أول، 1392