کمی بیش از 40 سال پیش از این و درست در اوج مبارزات انقلاب اسلامی در ایران نام «یاسرعرفات» به عنوان رهبری بزرگ و مبارز و شخصیتی آرمانی برای بسیاری از مبارزین در ایران و سایر بلاد شناخته می شد و عکس او در کنار عکس سایر رهبران آزادی خواه دنیا به خصوص امام خمینی (ره) در راهپیمایی ها روی دست می رفت.


آن روزها بسیاری از جوانان مبارز به نحوی دوست داشتند خود را به یاسرعرفات بچسبانند و انقلابی ها در ایران و بعضی از کشورهای دیگر ملاقات با او را برای خود امتیاز و افتخاری قلمداد می کردند؛ حتی شخصیتهای برجسته ای مانند امام موسی صدر بارها با او دیدار کرده و تلاش نمود تا رابطه بین شیعیان لبنان و مجاهدان فلسطینی را بهبود بخشیده و از این طریق جبهه واحدی را در مقابل  صهیونیست ها تشکیل دهد؛ یاسرعرفات که پیروزی انقلاب در ایران را درست تحلیل  کرده بود این حرکت را به عنوان پشتوانه حرکت های آزادی بخش قلمداد کرد و به  همین دلیل تنها شش روز بعد از پیروزی انقلاب و در 29 بهمن 1357 وارد تهران شد  و  با رهبران و افراد موثر در انقلاب دیدار کرد. درواقع می توان گفت اولین کسی که  در فضای بین المللی انقلاب ایران و تغییر رژیم را به رسمیت شناخت یاسرعرفات بود.  نکته جالب این است که هواپیمای یاسرعرفات در حالی در فرودگاه مهر آباد به زمین  نشست که مسئولان دولت سرنگون شده شاه و نیز افراد موثر در انقلاب از این سفر  اطلاع نداشتند و جالب تر اینکه او در بدو ورد به ایران در پاسخ به سوالی مبنی بر  چرایی عدم اطلاع در مورد سفرش گفت : آدم برای رفتن به خانه‌اش اجازه نمی‌گیرد،  ایران خانه ماست و من هم اجازه نگرفتم.[1]

 
 

یاسرعرفات که با پیروزی انقلاب اسلامی احساس قدرت می‌ کرد در سخنرانی های مختلف به پشتوانه  انقلاب اسلامی به رجز خوانی در مقابل سردمداران رژیم صهیونیستی می پرداخت او بعد از دیدار با  امام خمینی در مدرسه عالی رفاه به بهشت زهرا رفت و در آنجا خطاب به رهبران صهیونیست گفت: به موشه دایان گفتم آمریکا مال تو، من به ایران تکیه می‌کنم.[2]
 

فعالیت های دیپلماتیک عرفات

در آن زمان جایگاه یاسرعرفات به گونه ای بود که با وجود درگیری با صهیونیست ها به عنوان یک رهبر انقلابی و فعال به میانجی گری میان برخی از کشورهای اسلامی می پرداخت و تلاش می کرد تا جبهه امت اسلامی روز به روز منسجم تر شود؛ به عنوان نمونه در جریان جنگ تحمیلی درست چند روز بعد از تجاوز عراق به میهن اسلامیمان او به همراه محمد ضیاء الحق در قالب هیات سازمان کنفرانس اسلامی راهی تهران شد تا ایران را به سازش با عراق متقاعد سازد و به گونه ای به این جنگ خاتمه دهد؛ اما پیشنهاد او در حالی که هنوز بخشهایی از کشور در اشغال عراق بود مورد قبول رهبری عالی ایران قرار نگرفت ولی او تا سال 1365 به این رایزنی ها ادامه داد و حتی در اجلاس سران کشورهای عضو جنبش عدم تعهد در هزاره زیمباوه به صورت رسمی طرحی را مطرح کرد که این طرح نیز به خاطر نادیده گرفتن منافع ایران از طرف جمهوری اسلامی رد شد. خلاصه آنکه عرفات در آن روزها اسطوره ای بود که آنان که پس پرده را نمی دیدند حتی برای او جایگاه رهبری آینده جهان اسلام را  تصور می کردند چیزی که او هیچ گاه از آن تبری نجست و شاید در ذهن خود چنین خیالی را می پروراند.
 

کارنامه عرفات 

یاسرعرفات کارنامه پرکاری را از خود به جای گذاشته است؛ او از ابتدای تشکیل حکومت خودگردان فلسطین در 1996 با اتفاق نظر تمام جریان های مبارز فلسطینی به عنوان رئیس تشکیلات خود گردان فلسطین انتخاب شد، اما قبل از آن در 1959 جنبش فتح را پایه گذاری نمود و بعد از آن در 1969 به ریاست سازمان آزادی بخش فلسطین منصوب شد؛ علاوه بر این ها او از جمله مبارزینی بود که به حرکت های دیپلماتیک اعتقاد داشت و به صورت مستمر به رای زنی با شخصیت ها، جریان ها و کشورهای مختلف می پرداخت؛ البته این رابطه های نزدیک در مواردی او را بر سر دوراهی قرار می داد مثلا در جریان نزاع ایران و عراق او دو متحد نزدیک خود یعنی صدام حسین دیکتاتور بغداد و ایران را مقابل هم می دید و از آنجا که از هر دو طرف به منافعی می رسید حاضر به محکوم کردن هیچ کدام از طرفین ماجرا نشد.
 

یک خطای محاسباتی

این مبارز کهنه کار اما در سال های پایانی عمر خود دچار یک اشتباه استراتیژیک و یک خطای مهم محاسباتی شد؛ خطایی که بسیاری از افراد را در تاریخ ایران وجهان به جایی رساند که کسی فکراش را هم نمی کرد و آن خطای اعتماد به گرگ بود؛ عرفات که شاید از مبارزه طولای مدت خسته شده بود در سال 1988 قطعنامه 242 شورای امنیت را پذیرفت و در ابتدای سال 1990 دولت اسرائیل را به رسمیت شناخت تا راه برای مذاکره برای تشکیل کشور مستقل فلسطینی باز شود.
 

مذاکرات شماره 1 اسلو

او در دوره اول این مذاکرات که به مذاکرات شماره یک اسلو مشهور شد توانست با دادن امتیازی بزرگ یعنی پذیرفتن اسرائیل به عنوان یک دولت مشروع و قانونی اجازه تشکیل مناطق خودگردان فلسطین را از طرف صهیونیستی بگیرد؛ اسحاق رابین که تمایل داشت خود را به عنوان ناجی اسرائیل معرفی کند تلاش می‌کرد تا با ملایمت ظاهری با عرفات او را پای میز مذاکره نگه دارد، این تلاش ها باعث شد تا عرفات، اسحاق رابین و شیمون پرز در سال 1994 موفق به دریافت جایزه صلح نوبل شوند.
 


مذاکرات شماره 2 اسلو

 بلافاصله در سپتامبر1995 مذاکرات شماره 2 اسلو شروع شد عرفات در این دور از مذاکرات به رویه 40 سال مبارزه خود پشت پا زد و امتیازات باور نکردنی را به طرف صهیونیستی داد؛ او اصول و آرامان های نخستین سازمان آزادی بخش فلسطین را زیر پا گذاشت و در مقابل گرفتن حق حاکمیت تشکیلات خود گردان فلسطین بر شهرهای جنین، طولکرم، نابلس، قلقیلیه، رام الله و بخشی از شهر الخلیل، تعهد داد که بندهای مربوط به نابودی اسرائیل را از منشور ملی فلسطین و اساسنامه‌ سازمان آزادی‌ بخش فلسطین حذف کند.
 

ترور اسحاق رابین و شروع مذاکرات کمپ دیوید

این مذاکرات زمان زیادی ادامه پیدا نکرد، چراکه با آنکه رابین توانسته بود امتیازات زیادی از عرفات بگیرد و تا حدودی زمینه امنیت اسرائیل را فراهم بیاورد؛ اما یهودیان افراطی رابین را خائن به آرمان اسرائیل تشخیص داده بودند و او را در یک جلسه سخنرانی ترور کردند.
 
عرفات که گمان می کرد در این گور مرده ای خوابیده است، مذاکرات را رها نکرد و با دولت های بعدی صهیونیستی یعنی دولت نتانیاهو و آیهود باراک به مذاکره پرداخت اما زیاده خواهی های بی پایان صهیونیست ها این دور از مذاکرات را به شکست کشاند؛ آن ها در این دوره از مذاکرات که به مذاکرات کمپ دیوید مشهور شد از عرفات می خواستند تا حاکمیت رژیم صهیونیستی را بر قدس به رسمیت بشناسد و حق بازگشت به مرزهای 1967 را از فلسطینیان سلب نماید، علاوه بر این فلسطین از داشتن ارتش و هرگونه نیروی نظامی منع شود و امنیت شهرک های صهیونیستی کرانه غربی و نوار غزه توسط تشکیلات خود گردان تعهد شود.
 

شروع پایان

رفتن به پای میز مذاکره با اسرائیل را می توان آغاز سقوط عرفات دانست، او با شروع این مذاکرات حامیان مهمی را در دنیای اسلام از دست داد که از جمله مهمترین این حامیان ایران بود؛ نزدیکی به صهیونیست ها باعث شد تا مقام معظم رهبری در جریان اجلاس سران کشورهای اسلامی در تهران علی رغم ملاقات با اکثر رهبران دنیا او را به حضور نپذیرد و به او اجازه ملاقات ندهد.
 
 محمد جواد ظریف که آن روزها مسئول سیاسی اجلاس سران کشورهای اسلامی در تهران بود در خاطرات خود می نویسد : به خاطر دارم وقتی اجلاس سران کشورهای اسلامی در تهران تشکیل شد، تنها کسی که مقام معظم رهبری به وی اجازه ملاقات ندادند، آقای عرفات بود.[3]
 

مرگ مبارز فریب خورده

علاوه بر حامیان خارجی، جریان های داخلی فلسطین که مشی سازش کارانه عرفات را قبول نداشتند او را به خیانت به آرمان فلسطین متهم کرده و از او جدا شدند؛ عرفات که بعد از شکست مذاکرات قصد احیای چهره مبارزاتی خود را داشت به دلیل از دست رفتن اعتماد جریان های مبارز دیگر نتوانست به حالت اسطوره ای خود برگردد.

 
 

در آخر این مبارز فریب خورده در حالی که  به خاطر «اعتماد به گرگ»  از اوج عزت به حضیض ذلت رسیده بود توسط جوخه های ترور بیولوژیک رژیم صهیونیستی با پلوتونیم مسموم شد و در تاریخ 11 نوامبر 2004 در بیمارستانی نظامی در پاریس درگذشت وزندگی سراسر ماجرای او به پایان رسید. نکته مهم این است که بیمارستان محل استقرار عرفات توسط نیروهای نظامی در محاصره بود و دارو و امکانات درمانی به سختی به عرفات می رسید و رژیم صهیونیستی توانست با تروری بیولوژیک کسیرا که ترور فیزیکی آن می توانست موجی علیه اسرائیل به وجود بیاورد به سادگی و با کمترین هزینه از سر راه خود بردارد.
 
سازشکاری عرفات را می توان شروع خط ذلت و آغاز تشتط در جریان های فلسطینی دانست و به عقیده بسیاری از کارشناسان تمامی طرح های ذلت بار از جمله معامله قرن را می توان امتداد خط سازشی دانست که عرفات در دهه پایانی عمر خود به راه انداخت.
 

پی‌نوشت:

[1] گفتگو با یاسر عرفات (پیروزی انقلاب اسلامی و وضعیت فلسطین). سایت جامع امام خمینی.
[2] ویکی پدیا
[3] رک آقای سفیر خاطرات فعالیتهای دیپلماتیک محمد جواد ظریف