کافه شعر (محمود پوروهاب)
آقای محمود پور وهاب، شاعر و نویسنده توانایی است که سالهای زندگیاش را برای نوشتن داستان و شعر کودک و نوجوان صرف کرده است. در کافه شعر این قسمت شما نوجوانان عزیز را به خواندن چند تا از شعرهای زیبای ایشان دعوت می کنیم.
آقای پوروهاب مجموعههای خوبی برای مطالعهی شما دوستان چاپ کرده. «امام گلها»، «همیشه کسی هست»، «تو با ما قدم میزنی»، « صدای ساز باران»، «پرنده با ترانهاش نفس کشید»، «سکوت خیس درختان» و مجموعه آخرش«با تو هوا خوب است» در انتظار چاپ است. آقای پوروهاب مجموعهای مشترک هم با شاعران دیگر دارد. «حرفهای ناتمام» و «کجاست ردّ پای تو» یک کتاب مهم هم به کوشش او چاپ شده که شعرهای مذهبی بسیاری از شاعران کشورمان در آن آمده و نامش نسیم و قاصدک است.
صفحهی جادویی
چشم مننه به تماشای بهار ایستاد
نه به تماشای برف
قلب من
گوش به آواز قناری نداد
گوش به حرف پدر
دست من
عشق کتابی نداشت
عشق به جارو زدن فرشها
عشق به گلدان تَرَک خورده
که آبی نداشت
چشم و دل و دست من
شیفتهی گوشی همراه بود
شیفتهی فیلم، عکس
بازی و طنز و پیام
شب، همه شب
خواب به چشمم حرام
اول هرصبح، باز
صفحهی جادوییِ گوشی:
«سلام!...»
دل میبری
وقتی دلم خیلی گرفتهوقتی که یک دوست
از عشق من، دل کنده رفته
وقتی که تنها
مثل گیاهی در کویرم
یا چون پرنده
در یک قفس زرد و اسیرم
هستی تو با من
چون سایه و نور
دل میبری،
هربار یک جور!
دمپایی خسته
یک نوجواندر متروی تهران
هی داد میزد، داد:
«جوراب دارم محکم و ارزان»
بین مسافرها
مانند یک پروانهی بیتاب
میگشت با دمپایی خسته
با پای بیجوراب
او را صدا کردم
آمد کنارم زود
لبخند شاد و بستهای جوراب
دیشب خریدم بود.
روسری آبی
بر روسری آبیتصویر دو تا عاشق
تصویر دو مرغابی
در حال سفر هستند
کو منزل و کو مقصد
دریاچه و تالابی
چایی که بهار آنجاست
هم شادی و آواز است
هم دانه و هم آبی
هم عطر به هر سویی
هم زمزمهی جویی
هم خندهی مهتابی
با عشق گره خورده
دل را به کجا برده
آن روسری آبی
منبع: مجله باران
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}