توفاني در پسزمينه زندگي
توفاني در پسزمينه زندگي
توفاني در پسزمينه زندگي
فردی که عصبي است، ديگر مانند گذشته نميتواند با فرزندانش ارتباط برقرار كند، حوصله همسرش را هم ندارد. تنهايي را با تمام وجود احساس ميكند و از اين خلوت اجباري راضي نيست. با خود عهد ميكند از اين پس با اطرافيان بهتر رفتار كند، ولي همچنان ناخواسته همهچيز بر هم ميخورد و خشم او نه تنها مانع از حل مشكلات ميشود بلكه ديگران را از او دور ميكند.
به گفته ابوالقاسم مهرينژاد، فوق تخصص روانشناسي و استاد دانشگاه الزهرا، دست نيافتن به اهداف شغلي و خانوادگي، تثبيت نيافتن در شغل، پيشرفت نكردن فرزندان، مخارج و امر و نهي آنان، مطالبات رفتاري، اجتماعي و خانوادگي بيش از توان فردي و مسئوليتهاي سنگين، استرسهاي روحي زيادي را به افراد ميانسال وارد ميكند بطوري كه ذوق، شوق و انرژي جسماني و روحي آنان را كم ميكند و با كهولت سن ميزان تحريكپذيري، بيحالي، بيخوابي، پرخوابي و يا بيحوصلگي آنان را افزايش ميدهد و حتي ارتباطات فاميلي را دچار تغيير ميكند. نگاه افسرده همراه با اضطراب به زندگي، او را فردي شكستخورده تلقي ميكند كه در مقابل ديگران و يا همسر پاسخي دريافت نميكند.
عصبانيت همان خشمگين شدن در برابر موقعيتهاي نامناسبي است كه تنها در صورتي غيرطبيعي تلقي ميشود كه باعث آزار و اذيت ديگران، پرخاشگري و در نهايت ديگركشي ميشود. علي باغباني، روانپزشك و استاديار دانشگاه تهران، عصبانيت را با بدخلقي متفاوت ميداند و ميگويد: افراد با خلق بدبين و افسرده به ديگران آزار نميرسانند و در حالي كه سر خود را به پائين انداختهاند در نگاهشان نوعي ركود، رخوت و افسردگي به چشم ميخورد بنابراين فرد عصبي را نبايد با انسان بدخلق يكي دانست.
وي بازنشستگي، استرسهاي محيطي، مشكلات زندگي و خرج و مخارج را يكي از علل پرخاشگري افراد ميانسال ميداند و در مورد ريشههاي آن حتي در سنين پائينتر ميگويد: تنشهاي محيطي، خانوادگي و فرهنگي يكي از علل برهم زدن تعادل انسانها در هر سني است ولي متأسفانه افراد به جاي جستوجوي راهكار مناسب براي برطرفسازي آن متوسل به زور ميشوند و ميخواهند با خشم به اهدافشان برسند.
كاهش آستانه تحمل نيز يكي ديگر از علل خشم در انسانهاست. فردي كه در خانواده با توسل به زور، خواستهاش را بيان كرده است در سنين بزرگسالي نيز تحمل محروميت و تأخير را ندارد و با كمترين ناملايمات پرخاشگري ميكند.
دكتر موسوي در رابطه با فرآيندهاي كنترل خشم معتقد است، بخش پيشين مغز انسان عملكرد مهار و كنترل خشم و اميال را به عهده دارد بنابراين هنگامي كه انسان نتواند عصبانيت خود را كنترل كند در واقع عملكردهاي مهارياش دچار مشكل شده است. به عنوان مثال دزدگير اتومبيلي كه در كنار خيابان پارك شده است، ميتواند آنقدر حساس باشد كه حتي با برخورد لباس آژير بكشد. مغز انسان نيز در صورتي كه نتواند عملكردهاي خود را مهار كند، نسبت به كوچكترين محركي عكسالعمل نشان ميدهد.
تربيت صحيح و برنامهريزي براي آينده شغلي فرزندان در آرامش آنها نقش بسزايي دارد. همچنين ديده شده است محيطهاي پرسر و صداي صنعتي، برخي بوها و مشاهده صحنه هاي پرخاشگرانه آمار خشم را در جامعه افزايش داده است. وي اولين راهكار در رابطه با كنترل عصبانيت را ارزيابي ريشههاي آن ميداند و در صورت نبودن عاملي مشخص توصيه ميكند تا فرد عصبي با روانپزشك مشورت كند زيرا تكنيكهاي شناختي، رفتاري، هيپنوتيزم و كنترل خشم، آستانه تحريك را در افراد افزايش ميدهد. كاهش ساعات كاري، افزايش زمان استراحت، تفريح و صحبت با ديگران ترس و اضطراب را در زندگي كاهش ميدهد و روابط فردي را بهبود ميبخشد. اين نكته در زنان كه نگراني بيشتري نسبت به فرزندان دارند و به نوعي محدود شدهاند، بيشتر صدق ميكند. آموزش خانوادهها در رابطه با نوع رفتارشان با فرد عصبي در خانواده اهميت زيادي در كاهش خشم دارد. نحوه برخورد اطرافيان و موكول كردن ادامه صحبتها به زمان آرامش و دور از عصبانيت كمك ميكند تا فرد خشم خود را كنترل كند و در صورتي كه از مذاكره با فردي كه خشمگين است، خودداري شود نشاندهنده آن است كه بايد بتواند هنگام صحبت عصبانيت خود را كنترل كند.
منبع: www.iran-newspaper.com
/خ
ابعاد هيجاني انسان
افزايش سن و تغيير خلق
به گفته ابوالقاسم مهرينژاد، فوق تخصص روانشناسي و استاد دانشگاه الزهرا، دست نيافتن به اهداف شغلي و خانوادگي، تثبيت نيافتن در شغل، پيشرفت نكردن فرزندان، مخارج و امر و نهي آنان، مطالبات رفتاري، اجتماعي و خانوادگي بيش از توان فردي و مسئوليتهاي سنگين، استرسهاي روحي زيادي را به افراد ميانسال وارد ميكند بطوري كه ذوق، شوق و انرژي جسماني و روحي آنان را كم ميكند و با كهولت سن ميزان تحريكپذيري، بيحالي، بيخوابي، پرخوابي و يا بيحوصلگي آنان را افزايش ميدهد و حتي ارتباطات فاميلي را دچار تغيير ميكند. نگاه افسرده همراه با اضطراب به زندگي، او را فردي شكستخورده تلقي ميكند كه در مقابل ديگران و يا همسر پاسخي دريافت نميكند.
علل فيزيولوژيك خشم
عصبانيت همان خشمگين شدن در برابر موقعيتهاي نامناسبي است كه تنها در صورتي غيرطبيعي تلقي ميشود كه باعث آزار و اذيت ديگران، پرخاشگري و در نهايت ديگركشي ميشود. علي باغباني، روانپزشك و استاديار دانشگاه تهران، عصبانيت را با بدخلقي متفاوت ميداند و ميگويد: افراد با خلق بدبين و افسرده به ديگران آزار نميرسانند و در حالي كه سر خود را به پائين انداختهاند در نگاهشان نوعي ركود، رخوت و افسردگي به چشم ميخورد بنابراين فرد عصبي را نبايد با انسان بدخلق يكي دانست.
وي بازنشستگي، استرسهاي محيطي، مشكلات زندگي و خرج و مخارج را يكي از علل پرخاشگري افراد ميانسال ميداند و در مورد ريشههاي آن حتي در سنين پائينتر ميگويد: تنشهاي محيطي، خانوادگي و فرهنگي يكي از علل برهم زدن تعادل انسانها در هر سني است ولي متأسفانه افراد به جاي جستوجوي راهكار مناسب براي برطرفسازي آن متوسل به زور ميشوند و ميخواهند با خشم به اهدافشان برسند.
كاهش آستانه تحمل نيز يكي ديگر از علل خشم در انسانهاست. فردي كه در خانواده با توسل به زور، خواستهاش را بيان كرده است در سنين بزرگسالي نيز تحمل محروميت و تأخير را ندارد و با كمترين ناملايمات پرخاشگري ميكند.
دكتر موسوي در رابطه با فرآيندهاي كنترل خشم معتقد است، بخش پيشين مغز انسان عملكرد مهار و كنترل خشم و اميال را به عهده دارد بنابراين هنگامي كه انسان نتواند عصبانيت خود را كنترل كند در واقع عملكردهاي مهارياش دچار مشكل شده است. به عنوان مثال دزدگير اتومبيلي كه در كنار خيابان پارك شده است، ميتواند آنقدر حساس باشد كه حتي با برخورد لباس آژير بكشد. مغز انسان نيز در صورتي كه نتواند عملكردهاي خود را مهار كند، نسبت به كوچكترين محركي عكسالعمل نشان ميدهد.
راهكارهاي كنترل عصبانيت
تربيت صحيح و برنامهريزي براي آينده شغلي فرزندان در آرامش آنها نقش بسزايي دارد. همچنين ديده شده است محيطهاي پرسر و صداي صنعتي، برخي بوها و مشاهده صحنه هاي پرخاشگرانه آمار خشم را در جامعه افزايش داده است. وي اولين راهكار در رابطه با كنترل عصبانيت را ارزيابي ريشههاي آن ميداند و در صورت نبودن عاملي مشخص توصيه ميكند تا فرد عصبي با روانپزشك مشورت كند زيرا تكنيكهاي شناختي، رفتاري، هيپنوتيزم و كنترل خشم، آستانه تحريك را در افراد افزايش ميدهد. كاهش ساعات كاري، افزايش زمان استراحت، تفريح و صحبت با ديگران ترس و اضطراب را در زندگي كاهش ميدهد و روابط فردي را بهبود ميبخشد. اين نكته در زنان كه نگراني بيشتري نسبت به فرزندان دارند و به نوعي محدود شدهاند، بيشتر صدق ميكند. آموزش خانوادهها در رابطه با نوع رفتارشان با فرد عصبي در خانواده اهميت زيادي در كاهش خشم دارد. نحوه برخورد اطرافيان و موكول كردن ادامه صحبتها به زمان آرامش و دور از عصبانيت كمك ميكند تا فرد خشم خود را كنترل كند و در صورتي كه از مذاكره با فردي كه خشمگين است، خودداري شود نشاندهنده آن است كه بايد بتواند هنگام صحبت عصبانيت خود را كنترل كند.
منبع: www.iran-newspaper.com
/خ
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}