از خودتان بگویید و این‌که چه شد تصمیم گرفتید در این رشته فعّالیّت کنید؟

محمدحسین باقری‌فرد هستم متولد 1362 اهواز. دوران دبیرستان را با رشته‌ی ریاضی فیزیک به پایان رساندم و در دانشگاه هم تصمیم به خواندن رشته‌ی مکانیک جامدات گرفتم. تحصیلات تکمیلی‌ام را در همان رشته‌ی مکانیک، امّا شاخه‌ای از سیّالات به پایان رساندم و برای دکترای این رشته اقدام کردم؛ امّا اتّفاق جالب در دوران تحصیل من زمان اوّلین انتخاب رشته در دوران دبیرستان بود، وقتی با برگه‌‌ای که رشته‌‌‌های انتخابی در آن نوشته شده بود مواجه شدم، اوّلین رشته‌ی انتخابی ریاضی فیزیک بود و بعد به ترتیب علوم تجربی و انسانی و سایر رشته‌‌‌ها و این برای خودم جالب و تعجّب‌برانگیز بود؛ زیرا همیشه فکر‌‌‌ می‌کردم در دروس تشریحی بسیار موفّق‌تر از دروسی باشم که با فرمول و ریاضی در ارتباط باشد و چیزی که در برگه دیده بودم، دقیقاً عکس این تفکّر و تصوّر بود؛ امّا با مشورتی که با خانواده داشتم در همان رشته، یعنی ریاضی فیزیک مشغول به تحصیل شدم و خدا را شکر در این انتخاب موفّق بودم تا سرنوشت من را به سمت کارهای فنّی و مهندسی بکشاند و باعث شود که در حال حاضر در شرکت ملّی حفّاری ایران مشغول کار باشم.
 

روی دکل وسط یک دریای پهناور باید خیلی هیجان‌انگیز باشد؟ شما با این هیجان چه‌‌‌ می‌کنید؟

دریا بسیار هیجان‌انگیز است؛ ولی در عین زیبایی‌‌‌ می‌تواند بسیار ترسناک و خوف‌آلود باشد، کافی است حال دریا بد باشد تا آن چنان با امواجش‌‌‌ بر سر بکوبد و سیلی بزند که گاه کشتی مسافربری که قرار است شما را به مقصد دکل نفتی، که وسط آن قرار دارد ببرد، احساس غرق شدن کند یا حتّی هلی‌کوپتری که در آن نشسته‌‌ای آن‌چنان باد شدید آن را در هوا معلّق‌‌‌ می‌کند و به این طرف و آن طرف‌‌‌ می‌برد که ترس سقوط و غرق شدن در دریا مانند فیلمی مدام از روبه‌روی چشمانت‌‌‌ می‌گذرد؛ امّا با تمام این ترس‌‌‌ها و وحشت‌‌‌ها دریا زیبایی بی‌نظیری به وقت حال خوبش دارد و گاه لذّت دیدن آن همه زیبایی با هیچ چیز در دنیا قابل مقایسه نیست و این از هیجانات کار ماست که آن را لذّت‌بخش‌‌‌ می‌کند.
 

اگر در این شغل فعّالیّت نمی‌کردید دوست داشتید چه کاره‌‌‌ می‌شدید؟

علاقه‌مندی به هنر و کارهای هنری و تدریس در دانشگاه همیشه در وجود من بوده و هست که شکر خدا توانستم در هر دو دستی بر آتش ببرم و از این موضوع بسیار خرسندم.
 

دریا و نفت با کسی شوخی دارد؟ اصلاً چرا روی دریا؟

دریا و نفت از مقوله‌‌‌هایی هستند که‌‌‌ می‌شود از جهات مختلفی به آن نگاه کرد؛ مثلاً دریا با تمام زیبایی‌اش‌‌‌ می‌تواند وحشتناک هم باشد یا نفت با تمام نعمت و ثروت بودنش در عین حال‌‌‌ می‌تواند عامل جنگ و فقر هم باشد و جریان دریا و نفت در کنار هم و بهره‌برداری نفت از دریا بسیار پرزحمت و سنگین و خطرناک است و بسیار مشقّت‌بار؛ زیرا غیر از لایه‌‌‌های زمین لایه‌‌ای به نام آب دریا را با عمق زیاد در پیش خواهی داشت که کار را برای مردان صنعت نفت پرزحمت‌تر و خطرناک‌تر‌‌‌ می‌کند. در این عرصه از صنعت حتّی لحظه‌‌ای بی‌دقتی به خطر‌آفرینی عظیمی منجر خواهد شد.
 

ظاهراً تدریس هم‌‌‌ می‌کنید، برای چه مقطعی و چه دروسی را؟

بله! مدرّس دانشگاه هستم و دروس فنّی و تخصّصی مکانیک را تدریس‌‌‌ می‌کنم؛ البتّه کار مأموریتی کار تدریس در دانشگاه را کمی سخت‌‌‌ می‌کند و تنظیم کردن این دو کمی آرامش‌‌‌ می‌خواهد و برنامه؛ زیرا آپدیت شدن روزانه برای تدریس با کار مأموریتی انرژی زیادی از آدم‌‌‌ می‌برد که اگر عاشق کارت نباشی مطمئناً کم خواهی آورد.


ما چطور‌‌‌ می‌توانیم وارد شغل و رشته‌ی کاری‌تان بشویم؟

خب وارد شدن به این شغل مثل تمام مشاغل دیگر مستلزم قبول شدن در آزمون‌‌‌هاست که با پشت سر گذاشتن آزمون‌‌‌های مختلف‌‌‌ می‌توان در این رشته از صنعت مشغول کار شد.


شنیده‌ایم شعر هم‌‌‌ می‌گویید و کتابی هم از شما به چاپ رسیده، دراین‌باره برای‌مان بگویید؟

بله! شعر، داستان و کلّا نوشتن جزئی از وجود من است که سال‌‌‌هاست به شکل حرفه‌‌ای آن را دنبال‌‌‌ می‌کنم و شکر خدا ثمره‌ی آن تا به حال کتاب شعری است به نام «دو دستی دوستم بدار» که دو سال پیش توسّط انتشارات بوتیمار به چاپ رسید و ان‌شاءالله به زودی کتاب داستان‌‌‌های کوتاهم در دسترس مخاطبان قرار خواهد گرفت.


وقت‌‌‌های تنهایی یا بی‌کاری‌تان چقدر است؟ مشغولیّات غیرکاری‌تان روی دکل‌‌‌های نفتی چیست؟

وقت فراغت‌مان که آن‌چنان نیست و سعی‌‌‌ می‌کنم این اوقات را با خواندن کتاب سپری کنم یا نوشتن و یادگیری هنرهای دیگر، به وقت کار هم اگر زمان فراغتی باشد یا با خواندن کتاب یا هم‌صحبتی با همکاران سپری‌‌‌ می‌شود.
 

شادترین و بامزه‌ترین خاطره‌ی کاری‌تان را برای‌مان بگویید

یکی از جالب‌ترین اتّفاقات زمانی بود که به دکل‌‌‌هایی که از شرکت‌‌‌های مختلف خارجی به آن‌جا آمده بودند، به خصوص چینی‌‌‌ها که به شدّت زبان انگلیسی‌شان ضعیف بود یا با لهجه‌ی خودشان صحبت‌‌‌ می‌کردند و ما در ترجمه دچار مشکل‌‌‌ می‌شدیم و کلّی‌‌‌ می‌خندیدیم. بین کار هم، سر اشتباهاتی که برای‌مان رخ‌‌‌ می‌داد یا نوع خوراک و غذاهایی که‌‌‌ می‌خوردند برای ما فضای جالب و تعجّب‌برانگیزی پیش آورده بودند و گاه خنده‌دار.


جالب‌ترین سؤالی که مردم درباره‌ی کار شما‌‌‌ پرسیده‌اند چه بوده است؟

یکی از جالب‌ترین سؤالات مردم درباره‌ی حقوق ماهانه‌ی ماست که تا اسم شرکت ملّی حفّاری یا شرکت نفت را‌‌‌ می‌شنوند به ما‌‌‌ می‌گویند ماشاءالله شما که وضع مالی‌تان عالی است.
 

از درآمد کارتان راضی هستید؟

در این اوضاع اقتصادی امروز مطمئناً اکثر مردم از درآمد کاری‌شان راضی نیستند؛ زیرا اصولاً دخل کسی به خرجش نمی‌رسد؛ امّا خدا را شکرگزارم که در این اوضاع نابسامان اقتصادی و کاری لطفش همیشه شامل حال من بوده و از من دریغ نکرده است.
 

اگرحرف یانکته‌‌ای دارید برای ما بفرمایید

از شما و تمام دوستان تشکّر می‌کنم و از خدا برای‌تان موفّقیّت روزافزون خواستارم.


منبع: مجله باران