از جمله مهمترین و با ارزش ترین نعمت‌ های گران سنگی که خدای متعال در اختیار جامعه انسانی قرار داده، وجود مبارک امامان معصوم(علیه السلام) است که همچون خورشیدی در دنیای تاریک نور افشانی کرده و مسیر صحیح زندگی آسمانی و حیات طیبه الهی را به بندگان نشان داده ‌اند. در این بین انسان های هوشیار و زیرک با غنیمت و بزرگ شمردن این نعمت گرانمایه تمام تلاش خود را به کار می بندند تا اینکه عقربه‌ های زندگی خود را با سبک و سیاق زندگی این اولیای الهی تنظیم نمایند و دستوارت و راهنمایی‌ های آنها را همچون گنجی شگفت انگیز محفوظ نگه داشته و در تبعیت از این ذوات مقدسه از دیگران سبقت گیرند. از جمله امامان جلیل القدری که وجود مبارک ایشان همچون خورشیدی تابنده در جامعه اسلامی مایه خیرات و برکات فراوانی بوده امام هشتم حضرت علی بن موسی الرضا(علیه السلام) است که سزاوار است شمیم معرفت او در تمام مقاطع و مراحل زندگی ایرانیان خود نمایی کند. در سال روز میلاد با سعادت این امام همام تلاش داریم تا برگه ای از سبک زندگی رضوی را ورق بزنیم.

 
در سایه سار خورشید هشتم، زندگی به سبک امام رضا(ع)

1-اسوه تقوا و پارسایی
یکی از مهمترین و کلیدی ترین بایسته های قرآنی که همواره در فرهنگ قرآن کریم به آن تأکید فراوان  شده و از آن به عنوان کلید نجات و رستگاری به سوی سعادت و حیات تعبیر شده، تقوا و پارسایی است.[1] فضیلت دینی و اخلاقی شگفت انگیزی که با وجود آن در زندگی سایر فضایل و کمالات اخلاقی نیز قدر و منزلت واقعی خود را پیدا می کنند. تقوا و پارسایی از جمله مهمترین و با ارزش ترین  شاه کلیدهای اخلاقی است که در زندگی اوصیای الهی همچون امام رضا(علیه السلام) همواره چشم نوازی کرده است و اطرافیان و نزدیکان و حتی کسانی که در مقام عداوت و دشمنی حضرت قرار داشته اند به آن اعتراف کرده اند برای نمونه جناب صدوق در کتاب عیون اخبار رضا(علیه السلام) این چنین روایت نقل کرده است:  از جمله زیبایی های فرهنگ و اندیشه رضوی دست گیری از نیازمندان و لزوم شتافتن برای گره گشایی از گرفتاری همنوعان است.
 حکایت تقوا و پارسایی
رجاء بن‏ ابى‏ ضحّاک‏ گوید: مأمون به من مأموریت داد که علىّ بن موسى(علیه السلام) را از شهر مدینه به خراسان نزد او آورم، و همچنین امر کرد شخصاً مراقب و مواظب او باشم و همچنین توصیه کرده بود که از راه بصره و اهواز و فارس حرکت دهم نه راه قم، و شبانه ‏روز هم از او جدا نشوم و محافظ او باشم تا وى را به مأمون تحویل دهم، من همواره با او بودم و از ایشان جدا نمى ‏شدم، از مدینه تا مرو، در طول این مسیر به خدا قسم احدى را ندیدم که از او با تقوا تر باشد نسبت به خداى متعال، و یا از او بیشتر یاد خدا بکند و ذکر خدا بگوید، در تمامى اوقاتش، خدا ترس و پارساتر از او باشد، و چون سپیده مى ‏دمید نماز بجاى آورده و در سجده‏گاه خود مى‏ نشست و مشغول گفتن‏ سبحان اللَّه و الحمد اللَّه، و لا اله الّا اللَّه‏، و تکبیر و صلوات بود تا آفتاب بدمد، سپس به سجده مى‏ رفت و در سجده بود تا آفتاب بالا آید، آنگاه برمی خاست و به مردم مى‏ پرداخت، و آنان را حدیث می کرد و موعظه و پند می داد.[2]
 
2-اسوه ادب و آداب معاشرت
از جمله جلوه های زیبای سبک زندگی رضوی، رفتار متواضعانه همراه با ادب و احترام در تعامل با دیگران است. در فرهنگ رضوی کوچک ترین عملکرد انسان با دیگران می بایست در چارچوب ادب و اخلاق قرار داشته باشد، همین جلوه های زیبای اخلاق اسلامی است که انسان ها را شیفته ی اولیای الهی می نماید و شوق و اشتیاق دوستی و محبت این اسوه های اخلاق مداری را در قلب تقویت می کند. در خصوص رفتار مؤدبانه امام رضا(علیه السلام) با دیگران حکایت های زیبایی در مناقع روایی نقل شده است، از جمله اینکه جناب صدوق در کتاب عیون الاخبار الرضا(علیه السلام) این چنین آورده است: «ابراهیم بن عباس گفت: هرگز ندیدم حضرت رضا(علیه السّلام) با سخن خود کسى را برنجاند و هرگز ندیدم سخن کسى را قطع کند تا او صحبت خود را تمام می کرد و هرگز محتاجى را رد نکرد بقدرى که قدرت داشت. هرگز پاهاى خود را مقابل کسى که نشسته بود دراز نمی کرد و نه تکیه می کرد در مقابل کسى که نشسته بود و هرگز غلامان خود را ناسزا نمی  گفت و ندیدم که آب دهان بزمین بی اندازد و نه هرگز در موقع خنده قهقهه نمی زد خنده آن جناب تبسم بود». [3]
 
3-اسوه نوع دوستی و گره گشایی از مشکلات
از جمله زیبایی های فرهنگ و اندیشه رضوی دست گیری از نیازمندان و لزوم شتافتن برای گره گشایی از گرفتاری همنوعان است. به موجب این فضیلت و سجیه اخلاقی در مکتب امام رضا(علیه السلام) می آموزیم که هر گونه تعلل و سستی در یاری رسانی و مواسات به همنوعان همچون خسارت بسیار بزرگی است که افسوس و پشیمانی واقعی را برای انسان به بار خواهد آورد. در واقع اگر افراد دست گیری و گره گشایی دیگران را غنیمت می شمردند و آن را  فرصتی الهی به شمار می آورند نه تنها نیازمندی در جامعه احساس درد و رنج نمی کرد، بلکه حیات مادی و دنیوی روی خوش خود را به جامعه انسانی نشان می داد و خدای متعال درهای برکت آسمانی خود را بیش از پیش به روی بندگانش می گشود.

حکایت انفاق و گشاده دستی
در واقع امام رضا(علیه السلام) بیش از آنکه محبان و شیعیان خود را با گفتار و فضایل و مکارم اخلاقی آشنا نماید با حسن رفتار و عملکرد خود درس اخلاق مداری، گشاده دستی و مواسات را به آنها می آموخت؛ کما اینکه در منابع روایی نقل شده است: «مَرَّ رَجُلٌ بِأَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع فَقَالَ لَهُ أَعْطِنِی عَلَى قَدْرِ مُرُوَّتِکَ قَالَ لَا یَسَعُنِی ذَلِکَ فَقَالَ عَلَى قَدْرِ مُرُوَّتِی قَالَ أَمَّا إِذاً فَنَعَمْ ثُمَّ قَالَ یَا غُلَامُ أَعْطِهِ مِائَتَیْ دِینَارٍ وَ فَرَّقَ ع بِخُرَاسَانَ مَالَهُ کُلَّهُ فِی یَوْمِ عَرَفَةَ فَقَالَ لَهُ الْفَضْلُ بْنُ سَهْلٍ إِنَّ هَذَا لَمَغْرَمٌ فَقَالَ بَلْ هُوَ الْمَغْنَمُ لَا تَعُدَّنَّ مَغْرَماً مَا ابْتَعْتَ بِهِ أَجْراً وَ کَرَما؛[4]یعقوب بن اسحاق نوبختى گفت: مردى گذارش بحضرت رضا(علیه السّلام) افتاد عرض کرد آقا باندازه جوانمردى خود بمن ببخش فرمود: آنقدر برایم مقدور نیست. عرض کرد پس بقدر جوانمردى من. فرمود: این کار اشکالى ندارد. فرمود: غلام باین مرد دویست دینار بده».
 
 
در روایت زیبای دیگری نقل شده است: روزی امام در جایی نشسته بود که یکی از شیعیان بر ایشان وارد شدند، امام از او پرسید آیا امروز چیزی را انفاق کرده ای؟ او گفت نه؛ امام فرمود: پس چگونه امید داری که خدا دوباره به تو نعمت دهد؟ انفاق کن و لو آنکه یک درهم باشد، خود امام نیز بسیار صدقه می دادند؛ البته بیشتر در نهان و معمولاً در شب های تاریک».[5]در منظومه فکری امام رضا(علیه السلام) و در سبک زندگی رضوی رفع حوائج و نیازهای مؤمنین آثار و برکات مادی و معنوی فراوانی دارد از جمله اینکه در منابع روایی از امام هشتم(علیه السلام) این چنین نقل شده است: «مَنْ فَرَّجَ عَنْ مُؤْمِنٍ فَرَّجَ اَللَّهُ عَنْ قَلْبِهِ یَوْمَ اَلْقِیَامَةِ؛[6] امام رضا(علیه السّلام) فرمود: هر کس بمؤمنى گشایشى دهد، خدا روز قیامت دلش را گشایش دهد».
 
4-اسوه عدالت خواهی و انسان دوستی
در منابع روایی نقل شده است یکی از مردان ثروتمند نیشابور که مجوسی بود فوت می کند، او وصیت کرده بود که مقدار معینی از میراثش را به فقرا دهند قاضی شهر نیز طبق وصیت اموال را بین فقرای مسلمان تقسیم کرده بود این کار موجب اختلاف بین مجوسیان شد و به همین جهت شرح ماجرا را برای مأمون نوشتند، مأمون از پاسخ عاجز شد و نزد امام آمد و داستان را برای امام بیان کرد، امام در پاسخ مأمون این چنین بیان فرمودند: مجوسی به مسلمانان فقیر صدقه نمی دهد نامه ای به قاضی بنویس و بگو همان مقدار که از مال مجوسی به مسلمانان صدقه داده است از بیت المال بردار و به فقرای مجوسی صدقه بدهد. مجوسیان که امید نداشتند حکومت عباسی به شکایت آنان رسیدگی کنند در کمال ناباوری گوشه ای از عدالت رضوی را دیدند. [7]
 

پی‌نوشت‌ها:

[1].سوره مبارکه آلعمران، آیه 200.  «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛اى کسانى که ایمان آورده‏اید! (در برابر مشکلات و هوسها،) استقامت کنید! و در برابر دشمنان (نیز)، پایدار باشید و از مرزهاى خود، مراقبت کنید و از خدا بپرهیزید، شاید رستگار شوید!».
[2]. عیون أخبار الرضا علیه السلام / ترجمه غفارى و مستفید، ج‏2،  ص421، ح5.
[3]. بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏49، ص90، ح4.
[4]. بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج‏49،  ص100.
[5]. الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏4 ؛ ص44، ح9- «مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَى عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ: دَخَلَ عَلَیْهِ مَوْلًى لَهُ فَقَالَ لَهُ هَلْ أَنْفَقْتَ الْیَوْمَ شَیْئاً قَالَ لَا وَ اللَّهِ فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع فَمِنْ أَیْنَ یُخْلِفُ اللَّهُ عَلَیْنَا أَنْفِقْ وَ لَوْ دِرْهَماً وَاحِداً».
[6]. الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏2 ؛ ص200، ح4.
[7].عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‏2، ص15، ح34.