فقه سیاسى از دیدگاه رهبرى (1)






( مکاتب ، گفتمان و پارادایم )

کلیات

فـقه سیاسى که رشته اى تازه بنیاد است و در سالهاى اخیر، مخصوصا در زمان هاى پس از انقلاب بسیار از آن یاد مى شود، به مسائل سیاسى مى پردازد و طبیعتا در هر زمانى مى بایست علاوه بر مسائل سابق ، مسائل جدید را نیز تحت پوشش قرار دهد.
فهم ایـن واژه مرکب که از دو واژه « فقه » و « سیاسى » تشکیل شده در گرو فهم این دو واژه است که به اختصار از نظر مى گذرد.

تعریف فقه

فـقـیـهـان ، از فـقه به (( علم به احکام شرعیه از روى ادله تفصیلیه )) یاد کرده اند و در کـلمـات مـقـام مـعـظـم رهـبرى نیز در معناى اصطلاحى اش به معانى اى چون فهم دین ،273 معرفت دینى ،274 شناخت دین 275 و یا دانش فهم اسلام 276 آمده است . گرچه ایشان با تـوجـه بـه نـیـاز جـامـعـه و حکومت به فقه ، در موازات تعریف امام خمینى (ره ) به اینکه (( حکومت ، فلسفه عملى فقه است ))، فقه اسلامى را به این گونه معرفى کرده است :
(( فقه اسلام یعنى مقررات اداره زندگى مردم .))277
فقه در نظر مقام معظم رهبرى به دو حوزه عام و خاص تقسیم شده است ، بدین معنا که فقه در حوزه عام در راستاى معناى لغوى ، به معناى آگاهى از دین 278 و فهم دین در فروع و اصـول مـعـنا شده 279و امور اساسى دین اسلام ، چون اثبات خدا، توحید، معاد و در مجموع اصـول اعـتـقـادات و عـقـایـد، اخـلاقـیـات اسـلامـى ، بـلکـه تـمـام مـعـارف بـا هـمـه شمول و سعه 280 را در بر مى گیرد:
(( مـراد از فـقـه ، تـنـهـا عـلم بـه احـکام فرعیه نیست ، بلکه مراد از فقه ، علم دین ، اعم از معارف الهى و عقاید حقّه و علم اخلاق و فقه به معناى مصطلح مى باشد.))281
و ایـن در حـالى اسـت کـه فـقـه بـه معناى خاص در تقسیم ایشان ، به احکام رایج فقهى ، آگـاهـى از فروع دینى ، استنباط وظائف فردى و اجتماعى انسان از مجموعه متون دینى معنا شده است .282
(( منظور ما از فقه به معناى خاص کلمه ، آگاهى از علم دین و فروع دینى و استنباط وظائف فردى و اجتماعى انسان از مجموعه متون دینى است .))283
ایـن دو مـعـنـا از فـقـه بـا یـکـدیـگـر مـنـافـات نـداشـتـه و بـه عـنـوان عـام و خاص مطلق ، مـکمل یکدیگر تلقى مى شوند؛ بلکه براى فهم احکام عملى فقه ، مى بایست فهمى جامع از اصل و اساس دین نیز داشته باشیم :
(( فـقـه و فـقـاهـت را بـه دو مـعـنـا بـیـان مـى کـنـیـم . هـر دو مـعـنـا درسـت اسـت و مـکـمـل یـکـدیـگـر است : یک معنا از دو معناى فقه را همان (( فهم کلى دین )) مى دانیم . در این کـلیـّتِ دیـن ، اصـول و عـقـاید و مبانى دین و معارف دینى هست و جنبه هاى عملى دین ، یعنى احکام ، اعم از احکام فردى و احکام اجتماعى و آنچه که براى اداره زندگى انسان لازم است ، نیز هست .))284

معناى فقه سیاسى

از آنـجـا که سیاست در اندیشه مقام معظم رهبرى به معناى (( توانایى اداره شئون زندگى مـردم )) مـعنا شده 285 و فقه نیز در معناى خاص خود به معناى (( فهم فروعات شریعت )) قـصـد شـده اسـت و از سـوى دیـگـر فـقـه شـیـعـه داراى ابواب عملى زیادى است که باب سیاسات یـکـى از آن ابواب است و در آن به روش هایى که دین اسلام براى اداره جامعه ارائه کرده است عنایت شده و با توجه به ادله و منابع عقلى و نقلى ، به استنباط روش ها و راهکارهاى شریعت در این باب مى پردازد:
یکى از احکام دین ، احکام اداره امور کشور است .286
بر این اساس باید گفت فقه سیاسى در نظر مقام معظم رهبرى ، چند گونه معنا شده است که به برخى از آنها اشاره مى شود:
1. بخشى از فقه است که به امور سیاسى مى پردازد.287
2. بابى از ابواب عملى فقه است که به اداره زندگى مردم مربوط است .288
3. حکم خدا در باب سیاست است .289
4. فقه اداره جامعه سیاسى است .290

فقه سیاسى به معناى عام و خاص

از سوى دیگر، با توجه به دو معناى عام و خاصى که ایشان از فقه ارائه نموده اند، مى تـوان دو مـعناى عام و خاص نیز از فقه سیاسى ارائه داد. معناى خاص آن مورد اشاره قرار گرفت و در معناى عام ، فقه سیاسى به معناى جداناپذیرى دین از سیاست ، ضرورت همـراهـى و همگـامى این دو مؤ لفه ، ضرورت وحدت و ارتباط این دو مقوله با یکدیگر و نفى سکولاریسم است .291

1. پارادایم هاى فقه سیاسى

از پـارادایـم مـعانى و کاربردهاى مختلفى در علوم انسانى و طبیعى وجود دارد که الگوى نظرى ، اسوه ، سرمشق و الگوى اصلى در زمره این تعاریف محسوب مى شوند. و عده اى ، پارادایم را به تصورى بنیادین و اساسى از موضوع علم تعریف نموده اند.292
در هـر صـورت بـایـد گفت که در هر دوره تاریخى براى هر رشته علمى پارادیم مسلطى وجود دارد که به عنوان چارچوب آن علم شناخته مى شود. به نظر مى رسد فقه ( سیاسى ) شیعه از بدو تأسیس تا زمان حاضر در قالب دو پارادیم بوده که پارادایم سنتى آن از آغاز تا زمان حاضر که نگرش اجتماعى و حکومتى خاصى به فقه شده ، وجود داشته و پـارادایـم دوم در قـالب جـدیـدى اسـت کـه اگـر نـگـویـیـم ایـن پـارادایـم ، شـکـل گـرفـتـه اسـت ، قـدر مـتـیـقـن ایـن اسـت کـه ایـن پـارادایـم در حال شکل گرفتن و تأسیس است .
ایـن پـارادایـم جـدیـد بـا نـگـرش نـو و ورود بـه سـاحت هاى جدید و انتظارات نوین ، با تحول مواجه شده است . در آغاز به مؤ لفه هاى پارادایم فقه سنتى پرداخته و در نهایت برخى از مؤ لفه هاى پارادایم جدید را مورد عنایت قرار مى دهیم .

فقه سیاسى سنتى

فقه شیعه در طول هزار و اندى سال پس از غیبت امام زمان ، استنباط احکام شریعت از منابع اصـیل را بر عهده داشته است . در همین سال ها فقیهان به منظور تبیین مبانى شریعت ، به تـدویـن کـتـاب هـاى فـقـهـى پـرداخـتـه و امـور شـیـعـه در طـول زمـان عـصـر غـیـبـت را بـسـامـان کـرده انـد.293 ایـن فـقـه کـه اسـلام را در طـول سـالهـاى پـس از غـیـبـت حـفـظ نـمـوده ،294 در مـقـایـسـه بـا فـقـهـى کـه در حـال تـدویـن بـوده و بـا تـوجـه بـه شـرایـط جـدیـدى کـه در حـال شـکـل گـرفـتـن اسـت ، فقه سنتى نام گرفته است . فقه و فقاهت که در میان فقیهان اصـحـاب ائمه نیز صورت مى پذیرفت و حالت بسیط و توسعه نیافته داشت ،295 در زمـان شـیـخ مـفید مرزهاى مشخصى در قبال فقه اهل سنت یافت و با مردود دانسته شدن روش هـاى نـامـعـتـبـرى چـون قـیـاس و اسـتـحـسـان ، روش اسـتـنـبـاطـى مـسـتـقـلى مـتخذ از تعالیم اهل بیت ارائه و بر اساس آن یک دوره فقه تدوین شد296. این امر با تأسیس حوزه علمیه نـجـف ، صـورت عـلمـى بـه خـود گـرفـتـه و بـه پـیـشـرفـت و تحول رسید.297
در ایـن رونـد، هـرچـنـد کـه فـقـه شـیـعـه از زمـان تـاسـیـس خـود فـاصـله مى گیرد و با مـسـائل جـدیـد مـواجـه و با پرسش هاى بیشترى در عرصه فردى و اجتماعى روبه رو مى شود، به سیر تحول خویش ادامه داده و جدا از توسعه در سطح فروعات فقهى ، از عمق و پـیـچـیدگى بیشترى برخوردار مى شود که این امر از مباحث استدلالى و کتب فقهى که در ادوار مختلف فقه شیعه ، نگاشته شده است به خوبى نمایان است .298
پـارادایـم فـقـه سـنـتـى عمدتا بر محور فقه فردى و برآوردن نیازهاى افراد دور زده و برآوردن نیازهاى اجتماعى و سیاسى مردم مسلمان در دستور کار این فقه قرار نداشته است . گـرچـه تـفـکـیـک مـیـان پـارادایـم فقه سیاسى سنتى و نوین در جایى مورد اشاره قرار نـگـرفـتـه ، امـا تـفـکـیـک و تـمـایـز مـیـان ایـن دو پـارادایـم در زمـان حـاضـر بـه خـوبى قابل مشاهده است و این امر البته مورد اشاره مقام معظم رهبرى نیز قرار گرفته است :
((پـس فـقـیـه امـروز عـلاوه بـر شـرایـطـى کـه در پـیـش ، هـزار سال پیش باید یک فقیه مى داشت ، لازم است شرط هوشمندى و هوشیارى و آگاهى از جامعه را داشـتـه بـاشـد. ایـن خـصـوصـیـتـى اسـت کـه در دوره جـدیـد ـ بـه قـول شـمـا جـدیـد، اگـر اسـمـش را بـشـود دوره جدید گذاشت ـ ما احساس مى کنیم که وجود دارد.))299
به هر صورت پارادایم فقه سیاسى سنتى داراى ویژگى ها و خصوصیاتى است که در مـرحـله عـمـل ، آن را در قـبـال پـارادایـم فـقـه سـیـاسـى نـوین متمایز و متفاوت مى کند و ما درصددیم برخى از آن خصوصیات را با عنایت به کلمات مقام معظم رهبرى برشماریم :

1. تـعـداد تـألیـفـات بـسـیـار در بـاب مـقـولات فـقـه عـبـادات ، طـهـارات و مـعاملات ، در قبال تعداد اندک کتاب هاى فقهى در ابواب فقه سیاسى و اجتماعى :

((فـقـه مـا، در ابواب گوناگون عبادات ، این همه تفریع فروع و تشقیق شقوق شده ، اما در باب مهمى مثل باب حکومت ، بالاخره حکومت از اسلام هست یا نه ؟ جامعه اسلامى مى تواند بـدون حـاکـم بـاشـد؟ در ایـن بـاب از طـرف فـقـهـا ایـن هـمـه استدلال و استنباط و تفریع فروع انجام نگرفته .))300

2. عدم طرح بسیارى از مسائل فقه سیاسى که به اداره کشور مى پردازد:

((در مـیـان کـتـب فـقـهـى شـیـعـه ، بـسـیـارى از مـبـاحـثـى کـه مربوط به اداره کشور است ، مـثـل مـسـاله حکومت ، مساله حسبه ، و چیزهایى که ارتباط پیدا مى کند به کارهاى جمعى و داشـتـن قـدرت سـیـاسـى ، چـنـد قـرن اسـت کـه جـاى ایـنـهـا خـالى اسـت . بـعـضـیـهـا از اوائل هم در کتب فقهى شیعه ، مورد تعرض قرار نگرفته است .))301

3. تـوجـه بـه فـقـه و اسـتنباط به عنوان وظیفه فردى مردم مسلمان و نه توجه به فهم نظام اجتماعى اسلام :

((بنابراین فقه ما در طول سالهاى متمادى گذشته بیشتر متوجّه بوده به فهم اسلام به عـنـوان عـمـل یـک فـرد به عنوان وظیفه یک فرد نه فهم اسلام به عنوان یک نظام اجتماعى .))302

4. عدم نگرش حکومتى به فقه :

((مـا در طـول زمـان ، بـه دیـن و فـقـه بـه عنوان قالب و شکلى براى حکومت نگاه نکردیم .))303

فقه سیاسى نوین

به طور قطع نمى توان به ظهور پارادایم فقه سیاسى نوین اذعان کرد و افرادى نیز بـر ایـن امـر تـاکـیـد نـنـمـوده انـد، امـا از سـویـى ، بـا ظـهـور انقلاب اسلامى ، نیازهاى روزافزونى در حوزه حکومتى و سیاسى به وجود آمده و سؤ الات بسیارى را در پى داشته و بـه تـبـع آن ، انـتظار پاسخ ‌گویى در این حوزه نیز از فقه و به طور خاص از فقه سیاسى زیاد گشته است . از سوى دیگر، با ارائه نظریات فقهى امام خمینى در عرصه حـکـومـت و سیاست ، همانا فقه و بالاخص فقهِ سیاسى شیعه مؤ لفه هاى زیادى را در خود ایـجـاد کـرده و عـرصـه هـاى جـدیـدى بـر ایـن حـوزه گـشـوده شـده اسـت کـه قدر جامع این مسائل در ورود حوزه فقه به عرصه اجتماع ، حکومت و سیاست است که در گذشته یا یادى از آنها نمى شد و یا این که در حاشیه قرار داشتند. البته این امر به معناى حکومتى شدن فـقـه نـبوده ، بلکه در راستاى پاسخ ‌گویى فقه به نیازهاى کلان جامعه و حکومت و با نـگـرش وسـیـع بـه عـرصـه اجتماع است . بر این اساس مى توان بین دو عرصه جدید و قـدیم تمایز قائل شد و پارادایم جدیدى را براى فقه سیاسى تصویر و تصور کرد. ما در این مقام ، با عنایت به بیانات و کلمات مقام معظم رهبرى ، برخى از مؤ لفه هایى را کـه مـوجـب تـمـایـز فـقـه سـیاسى سنتى و جدید شده و مى تواند نمایانگر مؤ لفه هاى پارادایم فقه سیاسى جدید شود بر مى شماریم .

1. ریشه کنى تفکر جدایى دین از سیاست در حوزه فقه :

((مـا بـایـسـتى این فکر (تفکر جدایى دین از سیاست ) را در حوزه ریشه کن کنیم ، به این شـکـل کـه هـم فـقـاهـت را ایـن طـور قـرار بـدهـیـم و هـم در عمل این گونه باشیم . یعنى چه ؟ یعنى استنباط فقهى ، براساس فقه اداره نظام باشد، نـه فـقـه اداره فرد. فقه ما از طهارت تا دیات ، باید ناظر به اداره یک کشور، اداره یک جامعه و اداره یک نظام باشد.))304

2. اسـتـنـبـاط حـکـم فـقـهـى افـراد در راسـتـاى چـگـونـگـى اداره جـامـعـه و نـظـر بـه مسائل شخصى به عنوان جزئى از مجموعه اداره فرد و جامعه :

((احـکـام فـقـهـى را دو جـور مـى شـود مورد مطالعه و ملاحظه قرار داد: یک جور احکام فقهى مـربـوط به اداره یک فرد، منهاى این که حالا این فرد در کجاى عالم زندگى مى کند، به عـنـوان یـک فرد. یک وقت همین حکم فقهى را به عنوان یک بخشى ، یا کوچک یا بزرگ ، از چگونگى اداره یک جامعه ، انسان بررسى مى کند. اینها با هم متفاوت است . حتى در استنباط حکم فقهى هم تفاوتهایى به وجود مى آید.))305

3. نگاه فراگیر فقه به همه جوانب جامعه :

((مـا بـایـد فقه اسلامى را در جامعه پیاده کنیم . فقه اسلامى ، فقط طهارت و نجاسات و عـبـادات کـه نـیـسـت ؛ فـقه اسلامى مشتمل بر جوانبى است که منطبق بر همه جوانب زندگى انسان است ، فردیا، اجتماعیا، سیاسیا، عبادیا، نظامیا و اقتصادیا، فقه اللّه الاکبر این است .))306

4. استنباط فقه در راستاى حکومت کردن :

((در تـنـقـیـح و تـحـقیق فقه کنونى ما، روزگارى که این فقه بخواهد نظام جامعه را اداره بـکـنـد پـیش ‍ بینى نشده ... شما باید یک بار دیگر از طهارت تا دیات نگاه کنید و فقه استنباط کنید براى حکومت کردن .))307

5. نگرش به فقه به عنوان قالب و شکلى براى حکومت و نظام اجتماعى :

((مـا در طـول زمـان ، به دین و فقه به عنوان قالب و شکلى براى حکومت نگاه نکردیم ... امـروز فـقـه ، شـکـلى بـراى حـکومت و شکلى براى نظام اجتماعى مِنها الحکومة است . حکومت جزئى از یک نظام اجتماعى است .))308

6. نگاه کلان به مسائل جامعه و شئون حکومت و اداره جامعه :

((ما وقتى در باب مسائل مالى اسلام بحث مى کنیم ، باید این را مورد نظر قرار بدهیم که جـامـعـه اسـلامـى ، نـظـام اسـلامـى ، مـجـتـمـعـى کـه از مـجـمـوعـه مـسـلمـانـهـا تـشـکـیـل شـده اسـت ، ایـن امور مالى اش ‍ چگونه باید بگذرد. اگر در باب خمس هم یا در بـاب زکـات هـم بـحـث مـى کـنیم . به این لحاظ بحث کنیم که این نظام اسلامى از هر کسى چقدر و از چه چیزى و براى چه مصرفى باید بگیرد؟))309

پي نوشت ها :

273. بـیـانـات حـضـرت آیـة اللّه خـامـنـه اى در دیـدار بـا ائمـه جـمـاعات استان تهران ، 29/1/62.
274. بـیـانـات حـضـرت آیـة اللّه خامنه اى در دیدار با طلاب و اساتید حوزه علمیه مشهد، 5/1/66. 275. سـخـنـرانـى در جـمـع روحـانـیـون شـهـرسـتـان اردبیل ، 30/4/66.
276. سخنرانى در تاریخ 19/2/63.
277. بـیـانـات رهـبـر مـعـظـم انـقـلاب اسـلامـى در مـراسـم سـالگـرد ارتحال امام خمینى ، 14/3/82.
278. کتاب انوار ولایت ، ص 63 ـ 62.
279. بیانات در درس خارج فقه ، 2 / 11 / 80.
280. بیانات در دیدار طلاب و اساتید حوزه علمیه مشهد 5/1/66.
281. بیانات درس خارج فقه ، دوشنبه ، 25/9/81، جلسه 213.
282. سخنرانى در آغاز درس خارج فقه 31/6/70.
283. کتاب انوار ولایت ، ص 63 ـ 62.
284. بیانات در دیدار طلاب و اساتید حوزه علمیه مشهد، 5/1/66.
285. خطبه هاى نماز جمعه تهران ، 6/6/63.
286. سخنرانى در جمع طلاب و روحانیون ، 5/10/68.
287. بیانات در مصاحبه با روزنامه کیهان پیرامون مسأله اجتهاد، 4/10/61.
288. سخنرانى در جمع طلاب مشهد در دانشگاه رضوى ، 4/1/65.
289. سخنرانى در جمع علماى افغانستان ، 23/7/71.
290. سخنرانى در مراسم هشتمین سالگرد ارتحال حضرت امام (ره )، 14 / 3 / 76.
291. بیانات در گردهمایى ائمه جمعه سراسر کشور 20 / 6 / 74.
292. ر. ک . پـارادایـم و جـامعه شناسى ، تقى آزاد ارمکى و فصلنامه مصباح شماره 41، ص 75، نوروز هاشم زهى .
293. جلسه پرسش و پاسخ در دانشگاه تهران ، 13/9/64.
294. سخنرانى در جمع خانواده هاى شهداء تهران ، 22/8/63.
295. پیام به کنگره به هزاره شیخ مفید، ص 28.
296. پیام به کنگره هزاره شیخ مفید، ص 27.
297. سخنرانى در جمع فضلا و طلاب و روحانیون مشهد، 4 / 1 / 69.
298. بیانات در آغاز درس خارج فقه ، 31/6/70.
299. مصاحبه با روزنامه کیهان ، 4/10/61.
300. بیانات در دیدار روحانیت زنجان در شهرستان زنجان ، 29/8/64.
301. بیانات در مرقد امام خمینى به مناسبت سالگرد رحلت حضرت امام ، 14/3/76.
302. جلسه پرسش و پاسخ در دانشگاه تهران ، 13/9/64.
303. بـیـانـات در جـمـع عـلمـا و فضلاى حوزه علمیه قم ، در سالروز میلاد حضرت مهدى ، 30/11/70.
304. سخنرانى در آغاز درس خارج فقه ، 31/6/70.
305. بیانات در دیدار روحانیون و مبلغین در آستانه ماه محرم ، 13/2/76.
306. بیانات در جمع علما و فضلاى حوزه علمیه قم ، 30 / 11 / 70.
307. بیانات در دیدار با روحانیون حوزه علمیه مشهد، 11/6/64.
308. بـیـانـات در جـمـع عـلمـا و فضلاى حوزه علمیه قم ، در سالروز میلاد حضرت مهدى ، 30/11/70.
309. بیانات در دیدار با جمعى از علما و روحانیون و طلاب ، 6/1/66.

منبع: حصون ، زمستان 1385، شماره 10