این پدیده در کودکانی که تحت فشار استرس قرار دارند روی می‌دهد و بیشتر در پسرها دیده می‌شود تا دخترها. این پدیده مستلزم فرار ناگهانی یا از پیش برنامه‌ریزی شده کودک از خانه خود به خانه یکی از بستگان یا دوستان یا محلی که کودک قبلاً یکبار ملاقات کرده و یا حتی محلّی کاملاً ناآشنا برای کودک است. کودک به محض رسیدن به آن محلّ و یا حتی در میانه راه در می‌یابد که نمی‌تواند برای مدتی طولانی بدون پشتیبانی مالی و عاطفی پدر و مادردوام آورد. در این لحظه، کودک تصمیم می‌گیرد که به خانه باز گردد و یا محل مخفیگاهش را به طریقی به اطلاع پدر و مادرش برساند. غیبت از خانه معمولاً بیش از یک هفته به طول نمی‌انجامد.

هنگامی که کودک به خانه باز می‌گردد، به احتمال زیاد خود را شرمنده و گناهکار حس می‌کند و سر به راه و آرام به نظر می‌رسد. پدر و مادر دراین مقطع نباید به سرزنش یا تنبیه کودک خود بپردازند، هر چند که او انتظار هر تنبیهی را دارد. توصیه می‌شود فردی از اعضای خانواده یا دوستان که کودک با او پیوند عاطفی خوبی دارد پس از گذشت چند روز شروع به صحبت با او و کشف علّت این اقدام او کند. معمولاً این گونه کودکان با مقداری نصیحت در مورد نادرست بودن و ناسالم بودن فرار از خانه و تشویق به مواجهه و مقابله با شرایط استرس‌زا در زندگی، به آسانی به جریان عادی زندگی روزمرة خانوادگی باز می‌گردند. هر چند یک وابستة نزدیک می‌تواند برای کودکانی که یکبار ازخانه فرار کرده باشند، مشاور خوبی به حساب آید امّا کودکانی که عادت به این کار دارند نیازمند مشاوره یا روان‌درمانی از سوی یک روان‌شناس می‌باشند. 

چرا کودکان از خانه فرار می‌کنند؟

تمام کودکان تا هنگامی که به بلوغ هیجانی یا عاطفی نرسیده‌اند، اساساً احساس ناامنی می‌کنند. این پدیده بخشی از فرایند رشد آن‌هاست. اگر محیط خانواده محیط گرم و آرامبخشی باشد که در آن آزادی کافی برای برقراری ارتباط و بیان هیجانات وجود داشته باشد، کودک هر روز احساس امنیت بیشتری خواهد کرد.
 

بنابراین کودک به یکی از دلایل زیر از خانه فرار می‌کند:

 
  1.   مشاجره دائمی پدر و مادر، باعث احساس ناامنی جدّی در کودک می‌شود.
  2.   اگر حس کنند که مورد علاقه نیستند و کسی آن‌ها را دوست ندارد. 
  3.   رقابت و چشم و همچشمی خواهر و برادرها یا تولد فرزند جدید. 
  4.   ترس از تنبیه جسمی به خاطر انجام کارهای اشتباه. 
  5.   ترس از دست دادن پشتیبانی عاطفی به خاطر انجام کارهای اشتباه.
  6.   رد شدن در امتحان. 
  7.   اطاعت چشم بسته از سائق‌ها و محرک‌های درونی. 
  8.   همراهی با دوستی که در ناراحتی به سر می‌برد.
 

توصیه‌های درمانی

1. اوّل از همه درک این نکته که کودک، نابالغ و تحت تأثیر سائق‌ها و محرک‌های درونی خود است. 

2. تنبیه نکردن کودک پس از بازگشت به خانه. فردی که رابطه نزدیک و خوبی با کودک دارد می‌تواند به آرامی موضوع را با کودک در میان بگذارد و به او اجازه دهد تا هیجانات خود را بیرون بریزد.

3. اطمینان دادن به کودک در مورد این که او را درک می‌کنید امّا اقدامش، اقدام یک کودک شجاع و قوی نبوده است. 

4. به کودک بگوئید که همه افراد دوره‌های عدم امنیت و بلاتکلیفی را تجربه کرده‌اند و تنها راه حل مشکلات، رودر رو شدن با آن‌هاست نه فرار از آن‌ها. 

5. این باور را در کودک به وجود آورید که رفتارش اقدامی در جهت گریز از واقعیت‌ها بوده و این رفتاری ناسالم و نادرست است. 

6. طریقه سالم مواجهه و کنار آمدن با شرائط و وضعیت‌های مشابه را به کودک بیاموزید. 

7. اگر همه این اقدامات راه به جائی نبرد، از یک مشاور یا روان‌شناس کمک بخواهید.

ژیلا حسینی کارشناس ارشد مشاوره گفت: ترک خانه بدون اطلاع خانواده را به هر کجا و هر نحو، نشانگان سندرم فرار از خانه می‌گویند و این پدیده بیشتر در پسرها و کودکانی که در اثر بستر نامناسب خانواده تحت فشار استرس هستند دیده می شود. فرار کودکان معمولا بیشتر از 7 الی 8 روز طول نمی کشد و کودک با پشیمانی یا خود برمی گردد و یا به نحوه ای والدینش را از مخفیگاهش با اطلاع می کنند و عموما تا مدتی بعد از بازگشت آرام هستند در این مقطع والدین نباید او را سرزنش یا تنبیه کنند و بهتر است پس از چند روز توسط کسی که با کودک پیوند عاطفی خوبی دارد درباره دلیل رفتارش با او صحبت و به رودروی با مشکلات بجای فرار از آنها تشویق شود.

وی خاطرنشان کرد: البته لازم است برای پیشگیری از این اقدام کودک، محیط خانواده بدور از هرگونه مشاجره و همراه با احساس امنیت و پشتیبانی برای کودک باشد و علاقه خانواده به کودک نشان داده شود.

فرار از خانه را می توان به چهار نوع تقسیم کرد:

– کودکانی که به سمت چیزی فرار می کنند کودکانی هستند که در جستجوی خوشی و لذت زندگی مثل لذتها و آزادی های بی پایان فرار می کنند. این کودکان بدون هیچکدام از دلایلی که در بالا ذکر شد از خانه فرار می کنند.

– کودکانی که از چیزی فرار می کنند کودکانی هستند که مشکلات و مسئل منفی درون خانواده مثل سوءاستفاده های جنسی و فیزیکی، مشکلات مالی، غفلت والدین معتاد یا ناپدری/نامادری منجر به فرار آنها از خانه می شود.

– کودکان دور انداخته شده کودکانی نیستند که از روز میل و رغبت خود یا به خاطر مشکلات خانواده تن به فرار داده باشند اما به خاطر احساس غریبگی بیش از حدی که با خانواده خود دارند، دست به فرار می زنند. این کودکان بیشتر از سایرین درگیر کارهای غیر اجتماعی و جرم و جنایت می شوند.

– کودکان واگذاشته شده کودکانی هستند که مجبورند به خاطر ناتوانی والدین در حمایت و پشتیبانی مالی از آنها خانه را ترک کنند و این مسئله در خانواده های پرفرزند بیشتر دیده می شود. این کودکان هیچ احساس حمایت عاطفی، اجتماعی و اقتصادی در خانواده خود احساس نمی کنند.

در زیر به علائم و نشانه های مربوط به مشکلات روحی-روانی مثل افسردگی، اضطراب، اعتیاد به مواد مخدر، و از این قبیل اشاره می کنیم. همانطور که قبلاً هم ذکر شد، کودکان از لحاظ احساسی نابالغ هستند و به همین خاطر است که گاهاً احساس ناراحتی و افسردگی می کنند اما این به آن معنا نیست که مبتلا به بیماری افسردگی هستند. اگر علائم دو هفته یا بیشتر بماند و در زندگی اجتماعی، فعالیت های مدرسه و زندگی خانوادگی کودک اختلال ایجاد کند، می توان گفت که کودک مبتلا به بیماری افسردگی است. معمولاً افسردگی زمانی در کودکان تشخیص داده می شود که شواهدی از تغییر رفتار مثل عصبانیت در آنها دیده می شود. علائم افسردگی در کودکان عبارت است از ناراحتی، احساس ناامیدی و تغییر حالت. گاهی اوقات افسردگی در خانواده ریشه ژنتیکی دارد.
 

در زیر به اقداماتی که می توان برای جلوگیری از فرار کودکان از خانه انجام دهید، اشاره می کنیم:

گرچه این اقدامات برای همه مواد موثر نیست، چون به سطح اعتماد خانواده بستگی دارد، و فقط حالت توصیه و پیشنهاد دارند، اما مطمئناً بسیار کمک کننده خواهند بود.

_هیچوقت با فرزندتان سر فرار از خانه وارد جنگ و دعوا نشوید.

_هیچوقت از احساسات و افکار منفی درمقابل فرزندانتان استفاده نکنید، طوری که نشان دهد به او احترام نمی گذارید.

_هیچوقت وقتی فرزندتان صدایش را بالا برده است، صدایتان را برایش بالا نبرید.

_آرام و ساکت باشید، با فرزندتان ارتباط چشمی برقرار کنید و تاوقتی عصبانی است و داد می زند حرفی نزنید.

_هیچوقت وقتی فرزندتان حرف می زند یا چیزی ابراز می کند حرفش را قطع نکنید حتی اگر با او موافق نباشید و صبر کنید تا حرفش تمام شود و بعد نظر خودتان را بگویید.

_هیچوقت از کلمات منفی مثل دروغگو، خودخواه، بچه، بیرحم، احمق و امثال این برای فرزندتان استفاده نکنید. این کلمات احساسات آنها را جریحه دار می کند و باعث می شود احساس بدتری نسبت به خود و شما پیدا کنند.

_هیچوقت وقتی اشتباهی از آنها سر می زند نادیده شان نگیرید و با آنها اوقات تلخی نکنید بلکه اشتباهشان را برایشان توضیح دهید و به آنها کمک کنید که اشتباهشان را جبران کنند.

_هیچوقت از هیچ نوع ماده مخدر یا مشروبات الکلی جلو چشم فرزندتان استفاده نکنید چون ممکن است نظر آنها را به خود جلب کند و باعث شود که از شما دنباله روی کنند.

_به فرزندتان حق مساوی برای ابراز عقیده بدهید و اگر باا او موافق نبودید، خیلی ساده عواقب آن را برایش توضیح دهید.

_اگر کارهای مخاطره آمیز و رفتارهای سرکشانه از فرزندتان بروز کرد حتماً با متخصص روانشناس مشاوره کنید.

_به فرزندانتان یاد بدهید که مسئولیت کارهای خود را قبول کنند.

_نگذارید فرزندتان احساس تنهایی کند.

_موقعیتی برای فرزندانتان فراهم کنید که بتوانند تصمیمات درست اتخاذ کنند.

_کودکانتان را به موفق شدن در هر کاری که انجام می دهند ترغیب کنید.



فرار کردن مشکلی را حل نمی کند و خیلی از نوجوانان می فهمند که امنیت خیابان بیشتر از امنیت خانه خودشان نیست. کودکان فراری بد از یکی دو روز که مشکلات اقتصادی و زیستی به آنها روی آورد به خانه خود برمی گردند. وقتی به خانه برگشتند، به هیچوجه نباید آنها را سرزنش کنید و خشمگین شوید و باید آنها را با عشق و مهربانی بپذرید. این کودکان به اندازه کافی از فرار خود احساس گناه و ناراحتی می کنند دیگر لازم نیست شما هم آنرا تشدید کنید. آرام و با مهربانی از آنها بپرسید که چه چیز باعث فرار آنها از خانه شده است، اینکه کجا رفته اند و چه کرده اند و مشکلات و عواقب فرار از خانه را برایشان توضیح دهید. بهترین درمان برای این کودکان مهر و محبت و مراقبت است.

اما وقتی فرار از خانه برای این کودکان به شکل عادت درآید بهتر است که با متخصص روانشناس صحبت کنید و از آنها بخواهید که مشکل و درگیری درونی آنها را ارزیابی کنند. و اگر مشکل روحی-روانی مثل افسردگی در آنها وجود داشت، بهتر است که درمان را با محبت و مهربانی شروع کنید تا محیطی که منجر به افسردگی آنها شده است، تغییر کند. و اگر مشکل اعتیاد داشته باشند حتماً به مراکز ترک اعتیاد مراجعه کنید.

یک راه ساده برای کمک به کودکان برای جلوگیری از فرار از خانه حرف زدن، گوش دادن، کمک کردن، درک کردن و تلاش برای حل مشکلات آنهاست.

بااینکه فرار از خانه به یک مشکل بسیار جدی تبدیل شده است، ما بعنوان بزرگسالان این کودکان باید با درک آنها و مراقبت محبت آمیز از آنها، این مسئله را کنترل کنیم. تغییر طرز تفکر ور فتار کودکان در حال رشد خیلی ساده است.
 

جلوگیری از فرار

بهتر است با آن مواجه شویم- استرس بخشی از زندگی است حتی برای بچه ها- اما قادر بودن به مواجهه با مشکلات، با اعتماد به نفس، امید و راه های کاربردی باعث می شود بچه ها کمتر دل شان بخواهد فرار کنند.
 

سعی کنید مهارت های حل مشکل را در خود بسازید:

• احساسات خود را بشناسید. سعی کنید تا در مورد احساسات درونی خود بدانید و از کلمات برای توصیف آن استفاده کنید.

• احساسات خود را بیان کنید. از اینکه در مورد احساسات خود و دلایل آن به نزدیکان تان حرفی بزنید نترسید. از کلمات استفاده کنید نه با کردار و رفتار. به خصوص زمانی که عصبانی هستید. خشم و عصبانیت یکی از سخت ترین احساسات برای مدیریت هستند چون بسیار قوی هستند- اما هر شخصی نیاز دارد تا یاد بگیرد چطور احساسات خشم خود را بدون خشونت بیان کند.

• یاد بگیرید چه طور بعد از ناراحتی خودتان را آرام کنید. شاید نیاز داشته باشید کمی بیرون بروید، به موسیقی گوش دهید، نقاشی کنید یا حتی شعر بنویسید. برای اینکه حال تان بهتر شود هر کاری که فکر می کنید برایتان خوب است انجام دهید.

• وقتی مشکلی دارید سعی کنید لیستی از راه حل ها را برای خود بنویسید. از شخص دیگری بخواهید تا به شما کمک کند اگر فکر می کنید نمی توانید حداقل سه تا راه حل پیدا کنید. برای هر راه حل احتمالی، از خود بپرسید” اگر این کار را انجام دهم، خب بعدش چه اتفاقی می افتد؟”

• از بزرگترهایی که به آنان اعتماد دارید کمک بگیرید- شخصی مثل یکی از والدین، فامیل نزدیک، معلم یا همسایه. ببینید روی چه کسی می توانید حساب کنید و از او کمک بگیرید.
 

اگر به فرار کردن فکر می کنید

شاید حس کنید که هیچ راهی برای حل مشکلات وجود ندارد و به فرار کردن فکر کنید. اگر می توانید به مادر یا پدرتان در مورد احساس تان بگویید. آن ها لازم است بدانند که شما ناراحت هستید یا می ترسید آن ها شما را دوست نداشته باشند یا نخواهند در کنارشان باشید. این که به عنوان خانواده در کنار هم باشید باعث تغییر و بهتر شدن اوضاع می شود. گاهی اوقات صحبت کردن با یک مشاور به عنوان خانواده نیز می تواند به شما کمک کند.

اگر مشکل به اندازه مسئله سوءاستفاده جدی است و خانواده درگیر آن است حتما با معلم، مشاور مدرسه، یکی از دوستان خوب والدین، یک فامیل نزدیک یا یک بزرگتر قابل اعتماد دیگری صحبت کنید. بگذارید آن شخص به شما کمک کند و جای امنی برای ماندن شما پیدا کند. البته احتمالا اشتراک گذاشتن این راز با دیگران برای شما سخت باید باشد چون از گفتن اش شرم دارید یا می ترسید که کسی را به دردسر بیاندازید اما به خاطر داشته باشید که مورد سوءاستفاده قرار گرفتن هیچ گاه تقصیر شما نیست.

راه دیگر این است که با مرکز بچه های فراری تماس بگیرید. این موسسه ۲۴ ساعته باز می باشد و تماس رایگان است. اپراتورهای این مرکز هر سال هزاران تماس از بچه هایی که از خانه فرار می کنند یا از بچه هایی که می دانند دوست شان از خانه فرار کرده است دریافت می کنند.
 

اگر دوست تان بخواهد فرار کند

اگر دوست تان به فرار از خانه فکر می کند به او هشدار دهید که زندگی در خیابان ها چه قدر سخت خواهد بود تا زنده باقی بمانند. دوست شما احتمالا ترسیده و سر درگم است. سعی کنید تا حمایتگر باشید و به او کمک کنید تا کمتر حس تنهایی داشته باشد. به او خاطرنشان کنید که مشکل هر چه که باشد راه های دیگری برای مقابله با آن وجود دارد حتی اگر هیچ کدام از شما اکنون نتوانید راهی برایش پیدا کنید. یک بزرگتر می داند چه طور به شما کمک کند.

اینکه بخواهید به یک بزرگتر بگویید که دوست تان به فرار فکر می کند نیاز به جرات و جسارت دارد اما سعی کنید هر چه زودتر اینکار را بکنید. یک دوست واقعی بودن به معنای راز نگهداری نیست آن هم زمانی که این راز می تواند به او آسیب وارد کند. دوست واقعی بودن به این معنا است که بهترین کار را برای دوست مان انجام دهیم. و فرار کردن برای شما هم راه حل مناسبی نیست. بلکه فقط منجر به مشکلات و خشم بیشتر می شود.



منبع: سایت سیمرغ
سایت خبرنگاران جوان
سایت ساعد نیوز
سایت سرسره