دیدن کودکانی که نقاشی‌شان را طوری رنگ‌آمیزی می‌کنند که به نظر می‌آید استعداد خاصی در این زمینه دارند یا طوری خانه‌سازی می‌کنند که فکر می‌کنی می‌توانند هر بار ابتکار جالبی به کار ببرند باعث می‌شود فکر کنیم شاید ‌خلاقیت یا استعداد خاصی در این زمینه‌ها دارند و البته برعکس آن خیلی از خانواده‌ها ممکن است نگران این باشند که فرزند دلبندشان هیچ استعداد و خلاقیتی ندارد.

سوال دقیقا همینجاست که چگونه این خلاقیت را بسنجیم؟

تنها راه این سنجش از نگاه بسیاری از متخصصان،افزایش ارتباط با کودک است.

اینکه شما با کودکتان،بیشتر ارتباط داشته باشید و بتواند هرگونه حرفی را به شما منتقل کند.البته در اینجا منظورمان گفتن رازهای و یا اتفاقات روزمره نیست.بلکه،در مقابل شما اشتباه کند!

بسیاری از والدین،از اینکه فرزندشان هیچگونه اشتباهی نمی کند،خوشحال هستند،اما باید بگوییم که این اتفاق نباید بیوفتد!



فرزند شما باید اشتباهات کودکانه و سطحی خودرا داشته باشد،وگرنه مبتلا به بزرگسالی زودرس می شود.(این عبارت با بلوغ زودرس زمین تا آسمون متفاوته)
این اتفاق بیشتر برای فرزندان ارشد خانواده ها میوفتد!

افرادی که توقعات زیادی از آنها وجود دارد و همیشه نگرانند که نتوانند کار خود را بدرستی انجام دهند.از سویی برای اینکه بتوانند ابهت خود را حفظ کنند.نمی خواهند سوالی بپرسند و یا به عبارتی مشاوره ای دریافت کنند!
 

خلاقیت فرزندانمون رو جدی بگیریم!



خلاقیت ‌شکل ‌کنترل شده یا محدودشده‌ای از تخیل است که‌ ممکن است خلق یک نقاشی، لباس، یک قطعه موسیقی یا پختن یک غذای جدید باشد که حتی‌ در ‌دوران ‌کودکی ‌هم می‌تواند خود ‌را ‌نشان‌ دهد.

البته شاید بسیاری از خانواده‌ها با این نوع پدیده‌ها در رفتار یا گفتار کودکان خود مواجه شوند؛اما چون خودشان شناخت لازم را در آن زمینه ندارند نسبت به آن بی‌توجه باشند.اما آن دسته از والدین که به کوچک‌ترین رفتارهای کودکان خود هم توجه نشان می‌دهند می‌توانند با داشتن صبر و حوصله و همچنین دقت بیشتر در رفتار کودکان آینده بهتری را برای فرزندشان رقم بزنند.

البته،تعریف دیگری هم از خلاقیت موجود هست،خلاقیت فعالیت پویایی است که با ضمیر ناخودآگاه و خودآگاه ما در ارتباط است و گاهی تمام ذهن ما را در بر می‌گیرد و اگر بخواهیم تعریف مشخصی از خلاقیت داشته باشیم باید بگوییم آگاهی و دانش است همراه با تجربه و بینش ساده و کودکانه.
 

با این تعاریف،حال باید چیکار کنیم؟

1.فضای مناسب

منظور از فضا اول ایجاد محیطی برای رشد خلاقیت کودک ماست. مثل اینکه ما بتوانیم فضای گفت و گو در منزل با فرزندمان داشته باشیم.

یعنی بچه ها بتوانند خیلی راحت حرف دلشان و خواسته هایی که دارند رابه زبان بیاورند. بتواند ایده ها و نظراتی را که نسبت به اطرافش را دارد به راحتی بگوید. که خود آماده کردن فضای گفت و گو کمک می کند که ما بتوانیم قدرت کلامی و فن سخنوری فرزندمان را هم رشد دهیم و فرزندمان بتواند به راحتی آنچه در درونش اتفاق می افتند را بیان کند و نظرات و ایده هایش را مطرح کند.

شما به عنوان پدر و مادر می توانید با ایجاد محیط زیستی مناسب برای کنجکاوی های کودکانه فرزندمان ایجاد کنیم و در ادامه فرزندمان را فقط تشویق کنیم تا در مسیر خلاقیت قرار گیرد کودکان خلاق دوست دارند که خودشان را در موقعیت های مختلف قرار دهند و نقش بازی کنند پس ما وظیفه داریم که به آنها کمک کنیم و شرایط را برایشان آماده کنیم مثلا اگر دوست دارد که نقش یک مکانیک را بازی کند وسایل ارزان قیمت در اختیارش قرار دهیم.



و دوم اینکه قرار دادن فضای اختصاصی به فرزندمان هم می تواند قدرت خلاقیت فرزندمان را بالا ببرد چون کودکان دوست دارند محلی باشد که اختصاص به خودشان دارد مثل یک اتاق زیر شیروانی یا یک مکان کوچک در پارکینگ یا گوشه ای از اتاق را مثلا مقوا بزنیم که اگر دوست داشت نقاشی کند و با آبرنگ کارهای مثل نقاشی انگشتی انجام دهند. یک سفره بزرگ براشون پهن کنیم و اجازه بدهیم با خیال راحت نقاشی بکشد یا می توانیم گوشه ای از دیوار را برای فرزندمان مقوا بزنیم و اجازه بدهیم فقط در همان محل نقاشی دیواری بکشد. یا اینکه مثلا اجازه دهیم فرزندمان با کاسه و قاشق زدن ساز را تمرین کنند و چگونگی زدن و ایجاد ریتم را یاد بگیرند.
 

2.در اختیار گذاشتن زمان کافی

مهمترین گزینه زمان است. ما برای اینکه کودک خلاق داشته باشیم باید زمان زیادی برایش بگذاریم، وارد دنیای کودکی فرزندمان شویم با او بازی کنیم.

چون بازی کردن یکی از قدیمی ترین و بهترین روشهای افزایش خلاقیت است. بازی هایی مثل نقاشی کردن و ساخت کاردستی و بازی های چالشی و فکری هم می تواند در این زمینه خیلی کمک کند. وقتی ما با کودک بازی می کنیم کودک مان شجاعت بیشتری پیدا می کند تا خارج از مرزها و محدودیت ها حرکت کنند. ما حتی می توانیم در تراس خانه با کودک خود گل بازی کنیم و بعد از پایان بازی با کمک کودک آن را تمیز کنیم.

و نکته بعدی اجازه بدهیم که در بازی هایی که انجام می دهد ما هم جزو بازیکنانش باشیم ولی فرزندمان قانون بازی را تعیین کند و ما هم مثل یک بازیکن حرفه ای تمام قد در اختیارش باشیم و در ادامه می توانیم از فرزندمان بپرسیم چطور می توانیم این بازی را بهتر انجام دهیم و منتظر بیان نظراتش باشیم. هر چقدر این بازی ها بدون ساختارتر و تخیلی تر باشد بهتر است و ما با تقویت حس تخیل فرزندمان می توانیم به بازی هایش شاخ و برگ دهیم.
 

3.تقویت ایده پردازی

یکی دیگر از راهکارهای افزایش خلاقیت ایجاد فضایی برای بیان ایده ها و نظرات است یعنی ما می توانیم در باره بعضی از مسائل از کودک بخواهیم ایده و نظری را که دارد بیان کند و حتی اگر ایده مسخره ای هم بود قبول میکنیم چون فقط می خواهیم فرزندان در این امر مشارکت داشته باشند و اصلا برای ما مهم نیست که این نظر اجرایی است یا نه.



فقط قرار است که فعالیت ذهنی صورت بگیرد و ما می توانیم از این نکته ارتباطات خانوادگی استفاده کنیم و می بینیم که چقدر قدرت تفکر و خلاقیت فرزندمان تغییر می کند و در ادامه هم مهارتهای فن بیان کودک ما بهتر می شود و هم فضای مفرحی ایجاد میشود تنها نکته مهم در پردازش ایده این است توجه کنیم کودک به واسطه بیان ایده اش مسخره نشود چون هدف فقط تولید ایده است.
 

4.استفاده از داستان نیمه کاره

بیان داستان برای کودکان خیلی جذابیت دارد و یکی از راهکارهای مهم و اساسی برای تربیت فرزندان است. پس ما خیلی خوب می توانیم از این راهکار برای افزایش خلاقیت استفاده کنیم. اما لطفا سعی کنیم گفتن داستان را به آخر شب محول نکنیم ما می توانیم در طول روز هم از داستان گویی استفاده کنیم و سعی کنیم که از داستانهای نیمه کاره هم برای کودکان تعریف کنیم و بگوییم که حالا این شخصیت داستان چه کاری باید انجام دهد می توانی شما برای من تعریف کنی و وقتی فرزندمان بقیه داستان را تعریف می کند فعالانه به داستان فرزندمان گوش کنیم و اجازه دهیم به صورتی که دوست دارد داستان را به پایان برساند. این تمرین هم می تواند به قدرت کلامی کودک کمک کند تا مهارت های کلامی و فن بیان کودک تقویت شود.

5.ایجاد فضای پرسش گری

سعی کنیم محیط منزل را به سمتی ببریم که کودکان پرسشگری داشته باشیم. کودکانی که مدام سوال می کنند که خود این روحیه پرسش گری هم در تربیت کودک خلاق به ما کمک می کند.

البته تربیت کودکان پرسش گر باعث می شود وقتی کودک مان سوال می کند ما باید جواب آن سوال را بدهیم در حال حاضر هم اینترنت به کمک ما می آید و جواب هر پرسشی را می توانیم با یک سرچ ساده در آن پیدا کنیم و تازه اگر هم نمی دانستیم اشکالی ندارد به فرزندمان می گویم چه سوال خوبی کردی خودت چطور فکر می کنی و به نظر خودت می تواند چه جوابی داشته باشد و در ادامه می گوییم حالا بیا باهم جوابش را پیدا کنیم.

یا خودمان شرایط را به گونه ای پیش ببریم که خودمان از کودک سوال کنیم: کی گفته است که این مسئله را فقط از این راه باید حل کنیم و ایجاد این پرسش باز می تواند فکر کند پس یک مسئله راه حل های مختلفی دارد.

یا سوالاتی مانند این سوال که چی می شد اگر فیل ها هم پرواز می کردند؟ یا تصور کن اگر دولفین ها راه می رفتند چه اتفاقی می افتاد؟

یا به نظرت فیل و زرافه چه شباهتی با هم دارند؟

سوالاتی از این دست هم به خلاقیت کودک کمک می کند. هم فضای گفتگو را باز می کند و هم فضای مفرحی برای خانواده با استفاده از این تخیل ها ایجاد می شود. و ببینیم چقدر فن بیان کودکان را با استفاده از این فضا رشد می دهیم.



پرسیدن سوالاتی خلاقانه هم به ما و هم به کودک مان کمک می کند. مثل این سوالات:

من چطور می توانم مادر خوبی باشم؟

شما فکر می کنید می توانید چه کاری انجام دهید که من را شاد کنید؟

ما چه کارهایی باید انجام دهیم که بتوانیم محیط زیست بهتری داشته باشیم

چرا پنکه سقفی اینطوری می چرخد؟

و یا از کودک خود بخواهیم برای ضرب دو عدد از چه راه های دیگری می توان استفاده کرد.

هرکدام از این دست سوالات فرزندان را به فکر کردن وادار می کند. لطفا حوصله داشته باشیم و برای فرزندانی که به وجود آوردیم وقت کافی بگذاریم. گذاشتن وقت کافی و ایجاد سوالات باز هم یکی از راهکارهای تربیت فرزندان خلاق است.

امیدواریم در این مقاله توانسته باشیم اطلاعات مفیدی به شما منتقل کنیم.کاربردی ترین نکته،ایجاد فضایی دوستانه با فرزندانمان است و نمی توانیم این را در حرف عنوان کنیم.نکته اساسی بیشتر در عمل هست.

با همه اینها،بعنوان یکی از والدینی که این متن را تا آخر خوانده است،می توانیم امیدوار باشیم که شما فرزندی بامهارت و دارای اعتماد به نفس کافی تحویل جامعه می دهید.
 

برای جواب دادن به سؤالاتش هم‌فکری کنید

همین‌طور که فرزند شما بزرگ‌تر می‌شود، سؤالاتش هم پیچیده‌تر خواهند شد و شما به خیلی از سؤالات نمی‌توانید پاسخ بدهید؛ اما به‌عنوان پدر و مادر گاهی احتیاج دارید که نگذارید کودک‌تان بفهمد جواب سؤالش را نمی‌دانید؛ چون در واقع از نظر کودک، شما تنها منبع نهایی اطلاعات هستید و همه‌چیز را می‌دانید. وقتی دچار این مسئله شدید، بهترین راه‌حل این است که از خود فرزندتان کمک بگیرید. به جای اینکه جواب‌تان و در نتیجه اعتماد فرزندتان را با حدس زدن به خطر بیندازید، بهترین پاسخ این است: «نمی‌دونم» یا «مطمئن نیستم. اما معتقدم جواب اینه…» و بعد اضافه کنید «بیا با هم جواب درست رو پیدا کنیم». حتما هنگام تحقیق برای پیدا کردن جواب، با کودک‌تان همکاری کنید. این تحقیقات حتی ممکن است یک جست‌وجوی ساده‌ی اینترنتی باشد. باید مراقب باشید امکانات دیگر را نادیده نگیرید. شاید کتابی درباره‌ی موضوع مورد نظر داشته باشید، سراغش بروید و نگاهی به آن بیندازید. فرزندتان ممکن است به خواندن این کتاب و موضوعش علاقه‌مند باشد، پس قبل از مراجعه به اینترنت، به کتابخانه‌تان مراجعه کنید تا کودک‌تان هم همین روش را پیش بگیرد. کتابخانه‌ها همیشه بهترین و مطمئن‌ترین منابع اطلاعاتی موجود هستند.

از طرفی دیگر، سعی کنید برای جواب دادن از آزمایش یا مثال‌های مشابه و تصاویر کمک بگیرید. زمانی‌ که پسر دوست‌داشتنی و دانشمندم از من می‌پرسد: «چرا سر پیچ جاده‌ها باید آروم‌تر رانندگی کنی؟» من با کشیدن یک طرح ساده درباره‌ی نیروهای مختلف که هدایت‌کننده‌ی شتاب یک اتومبیل هستند به او جواب می‌دهم و برایش توضیح می‌دهم که در این مکان‌ها احتمال تصادف بیشتر است. این طرح ساده و روشن است و او را قانع می‌کند.
 

به شکست خوردن‌شان هم جایزه بدهید

همه‌ی ما بارها درباره‌ی شکست در کسب‌وکار، پذیرش و برخورد درست با آن شنیده‌ایم. با این حال خیلی از پدر و مادر‌ها، هنگامی که فرزندشان در کاری شکست می‌خورد مستقیم یا غیرمستقیم او را مجازات می‌کنند. پسر شما در یک مسابقه‌ی شنا شرکت کرده و حالا نفر آخر شده است. عکس‌العمل شما چیست؟ ممکن است بگویید: «شاید شنا به درد تو نمی‌خوره»، «بهت گفته بودم که باید بیشتر تمرین کنی»، «فلانی نفر دوم شد، تازه دوسالم از تو کوچیک‌تره» و چیزهایی از این قبیل. حتی پدر و مادرهای دلسوز هم طور دیگری رفتار مشابهی را انجام می‌دهند: «مهم نیست، در هر صورت تو هرجوری که باشی من دوسِت دارم».

ممکن است فکر کنید رفتار پدر و مادر دلسوز یا جمله‌ای که استفاده کردند، مثبت است؛ اما نکته اینجاست که هر دو نوع برخورد یک نتیجه دارد. متأسفانه، شما جزو هرکدام از این والدین باشید نتیجه‌ی رفتارتان فقط یک چیز است: فرزندتان آن‌قدر دلسرد می‌‌شود که شاید دیگر در هیچ مسابقه‌ی شنایی شرکت نکند. بدتر از آن این است که حتی ممکن است رفتار شما، او را از تلاش برای تمام چیزهایی که مطمئن نیست بتواند انجام بدهد هم منصرف کند.

خیلی بهتر است که بگویید: «من بهت افتخار می‌کنم که تصمیم گرفتی وارد این مسابقات بشی و تلاشتو کردی». اگر پسرتان احساس خیلی بدی داشت و حس کردید حالش خیلی بدتر از این حرف‌هاست، به یاد داشته باشید ابراز احساسات فوری لزومی ندارد. از او بپرسید: فکر می‌کنی چرا نفر آخر شدی؟ با این شیوه به او فرصت می‌دهید تا دلایل شکستش را تجزیه و تحلیل کند و دفعه‌ی بعد عملکرد بهتری داشته باشد. در عین حال اعتماد به نفسش هم پایین‌تر نیاید. شاید هم او آن‌قدر عصبی شده باشد که حتی نتواند درست نفس بکشد. اشکالی ندارد! از همین فرصت برای اینکه به او یاد بدهید چگونه دفعه‌ی بعد با عصبانیتش روبه‌رو شود، استفاده کنید.
 

به کودک‌تان آشپزی یاد بدهید

آشپزی یکی از کارهای فوق‌العاده خلاقانه و جذاب است! این را همه‌ی ما می‌دانیم. به یک کیک فکر کنید! با آرد، تخم‌مرغ، شکر و چند چیز ساده‌ی دیگر شروع می‌کنید، مخلوط‌شان که کردید می‌گذارید با حرارت بپزد؛ خب نتیجه یک کیک شگفت‌انگیز و خوشمزه است. یکی از دوستان من که یک معلم شیمی است، یک‌بار برای اینکه به پسر من کیک پختن یاد بدهد تا توضیح چند فرایند شیمیایی حین پختن کیک هم پیش رفت!



وقتی بچه‌ها پخت و پز را یاد بگیرند، مثلا بتوانند یک املت ساده درست کنند، در واقع شما خیلی فراتر از یک املت پیش رفته‌اید و اجازه داده‌اید آنها «تجربه» کنند، این به ما می‌فهماند که بچه تا خودش، شما و آشپزخانه را نشناسد و حین آشپزی خرابکاری نکند، اولاً نمی‌تواند یاد بگیرد و دوماً برای کارهای خلاقانه یا پیچیده‌تر و بیرون از حیطه‌ی آشپزخانه و خانه، جرأت آزمون و خطا نخواهد داشت. اگر دوست دارد دو برابر شکلات روی کیک بریزد، خب اجازه بدهید این کار را انجام دهد. سخت نگیرید، این فقط یک کیک است! اگر شانس بیاورد کیکش خراب نمی‌شود. اما حتی اگر چیز خوبی هم از آب درنیامد، او با «تجربه کردن»، یک فرایند ارزشمند و خلاقانه یاد گرفته است، به علاوه اینکه یاد می‌گیرد وقتی همه چیز دارد خراب می‌شود، چطور می‌تواند اوضاع را سروسامان بدهد. کیکش بیش از حد خشک شده است؟! خوب اگر اعتماد به نفس لازم را داشته باشد، احتمالا روی آن را با یک لایه خامه می‌پوشاند! هرچند این فقط یک کیک ساده است، اما این راه‌حل در حال حاضر خلاقانه‌ به حساب می‌آید!

 

  او را در فعالیت های پر از خلاقیت شرکت دهید

می توانید کودکتان را به کلاس های طراحی، مجسمه سازی و یا سفالگری بفرستید. هنر، قوه خلاقه کودک را بسیار بالا می برد و کمک می کند تا خود واقعی اش را نشان دهد. البته فعالیت هایی را انتخاب کنید که کودک بتواند به وسیله آنها مهارت های اولیه مورد نیاز را بیاموزد و سپس با خلاقیت های خود نقاط خالی را پر کند.
 

 کودکتان را با کودکان خلاق آشنا کنید

یادگرفتن برخی از فعالیت ها به وسیله کودکان دیگر، می تواند برای کودکتان بسیار جذاب، هیجان انگیز و آموزشی باشد. بنابراین شرایطی ترتیب دهید که کودکتان بتواند در کنار کودکان دیگر- البته با نظارت دورادور یک بزرگسال- بازی کرده و مهارت های جدید بیاموزد.
 

 او را به یادگیری چندحسی تشویق کنید

کودکتان را در فعالیت هایی شرکت دهید که چندین حس را به کار می گیرد. از اطلاعات حرکتی، صدا، چشایی و بصری استفاده کنید. همچنین می توانید هنگام انجام دادن این فعالیت ها، موسیقی نیز به کار برید.
 

 در تصمیم گیری به او کمک کنید

وقتی کودکتان در برابر خود چند انتخاب می بیند، سعی کنید با ارائه چند پیشنهاد خوب، به او در تصمیم گیری کمک کنید. در این مواقع از او باید بخواهید فواید و مضرات هر یک از انتخاب های خود را ارزیابی کند و در نهایت یکی از آنها را برگزیند.
 

 تصمیم گیری های بد هم مفید هستند

هرگز در تصمیم گیری های اشتباه کودک خود دخالت نکنید. البته منظور مواردی است که او را در تهدیدی جدی قرار نمی دهد. کودکان با هر بار تصمیم گیری اشتباه و عواقب آن، درسی تازه از زندگی می آموزند.


منبع: سایت ویرگول
سایت چطور
سایت نمناک