انسان بناست در این دنیا به کمال برسد تا به بهشتی شود. قرآن و اهل بیت(علیه السلام) این مسیر را روشن و دقیق به ما معرفی کرده‌اند. امام سجاد(علیه السلام) در صحیفه سجادیه از خدای متعال درخواست مهمی دارد. ایشان عرض می‌کند: بارالها! مرا به‌ زیور صالحین بیاراى ‌و‌ لباس متقین را‌ بر‌ من‌ بپوشان.(صحیفه سجادیه، دعای۲۰) جالب آنکه امام سجاد(علیه السلام) قبل از ذکر این فراز، مقدماتی را ذکر می‌فرمایند که پیش زمینه صالح و متقی شدن است و سپس با این فراز مصادیق را به ما معرفی می‌فرمایند. ایشان اولین این اعمال را بسط عدل می‌دانند و توفیقش را از خداوند می‌خواهند «وَحَلِّنِی بِحِلْیةِ الصَّالِحِینَ، وَ أَلْبِسْنِی زِینَةَ الْمُتَّقِینَ، فِی بَسْطِ الْعَدْلِ...»؛ در مورد عدل و انصاف در شماره‌های قبل گفته شد.

قرآن و اهل بیت(علیه السلام) به ما می‌آموزند که اصلاح فرد و جامعه از بسط عدل شروع می‌شود. امام زمان(عجل تعالی فرجه) پس از ظهورشان اصلاحات خویش را از عدالت‌گستری شروع می‌فرمایند. رسول خدا(صلوات الله علیه) می‌فرمایند: «المهدی من ولدی... فیملأ الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا.» مهدی از فرزندان من است، نام او نام من و کنیه او کنیه من می باشد و او شبیه‌ترین انسان‌ها از نظر صورت و سیرت و چهره و اخلاق به من است. او غیبتی طولانی خواهد داشت و امت‌ها در مورد او سرگردان خواهند شد تا آنجایی که از دین خویش برمی‌گردند و گمراه می‌شوند آنگاه در آن شرایط است که آن حضرت بسان ستاره نورافشان به مردم روی می‌آورد و زمین را از عدالت و قسط لبریز می‌سازد، همان‌گونه که از ظلم و بیداد لبریز شده است. (اکمال‌الدین، ج1، ص286) این حدیث به صورت متواتر آمده است و در تمام آنها وقتی پیامبر(صلی الله علیه و آله) می‌خواهند از فرزندشان حضرت حجت(عجل تعالی فرجه) بگویند، بسط عدل و قسط را اولین و مهمترین کارشان معرفی می‌فرمایند. جالب آنکه به جای عدل، دین، نماز، روزه، حتی تقوا و ایمان را نمی‌آورند. چه آنکه همه اینها در پرتو عدالت، مواسات و انصاف به وجود می‌آیند. پس همانطور که گفته شد این امور برای فرد و جامعه از اولین زینت‌هایی است که صالحین و متقین به آن آراسته شده‌اند.

ابن ‌عثمان گوید: امیر­المؤمنین(علیه السلام) نزد یاران خود رفت و دید آن‌ها درباره‌ی «مروّت» گفتگو می‌کنند، پرسید: «از کتاب خدا در این مورد چه می‌گویید؟» پرسیدند: در کجای قرآن آمده است؟ فرمود: «آیه إِنَّ اللهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ.» (نحل90) عدل یعنی انصاف و احسان یعنی بخشش و نیکی. (معانی‌الأخبار، ص۲۵۷)؛ أمیرالمؤمنین(علیه السلام) عَنْ عَمْرِوبْنِ‌عُثْمَانَ قَال خَرَجَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) عَلَی أَصْحَابِهِ وَ هُمْ یَتَذَاکَرُونَ الْمُرُوه فَقَالَ أَیْنَ أَنْتُمْ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ قَالُوا یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ(علیه السلام) فِی أَیِّ مَوْضِعٍ فَقَالَ فِی قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ إِنَّ اللهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ فَالْعَدْلُ الْإِنْصَافُ وَ الْإِحْسَانُ التَّفَضُّلُ. امیر­المؤمنین (علیه السلام) نزد یاران خود رفت و دید آن‌ها درباره‌ی مروّت گفتگو می‌کنند، پرسید: «از کتاب خدا در این مورد چه می‌گویید»؟ پرسیدند: «در کجای قرآن آمده است»؟ فرمود: «آیه: إِنَّ اللهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ. عدل یعنی انصاف، احسان یعنی بخشش و نیکی». (تفسیر اهل بیت(ع)، ج۷، ص۷۱۴)

همچنین امام ­باقر(علیه السلام) می‌فرمایند: عدل یعنی شهادت به یگانگی خدا و اینکه محمّد(صلی الله علیه و آله) فرستاده‌ی خداوند است و احسان یعنی پذیرش ولایت امیر­المؤمنین(علیه السلام) و اطاعت از پیامبر(صلی الله علیه و آله) و علی(علیه السلام)، و إِیتاءِ ذِی الْقُرْبی یعنی حسن(علیه السلام) و حسین(علیه السلام) و امامان از نسل او. وَ یَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنکَرِ وَالْبَغْیِ یعنی هرکس که به آن‌ها ظلم کند و آنان را بکشد و حقّ آن‌ها را غصب کند.(بحارالأنوار، ج۲۴، ص۱۸۸) همانطور که می‌بینید در اینجا امیرالمؤمنین(علیه السلام) معنای انصاف را برای عدل أخذ فرمودند. زیرا گاهی خودمان و هم‌نوعان‌مان به انصاف بیش از عدل نیازمندیم. همچنین پیامبر(صلی الله علیه و آله) به ابن مسعود می‌فرمایند: «ای پسر مسعود! بر تو باد به راستی و هیچ‌گاه از دهانت دروغی بیرون نیاید. مردم را از طرف خود انصاف ده، نیکی­ کن و مردم را به نیکی دعوت­ کن....» و سپس آیه90 سوره نحل را قرائت فرمودند. (بحار، ج۷۴، ص۱۱۱)

همه ما می‌خواهیم با رعایت حلال و حرام خدا، به خدا و اهل بیت(علیه السلام) نزدیک شویم و آنها نیز همین را می‌خواهند. در کتاب مکارم‌الاخلاق صفحه۴۴۲ نقل شده که پیامبر(صلوات الله علیه) به مولای متقیان امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) می‌فرمایند: «آیا تو را خبر ندهم که کدام‌ یک از شماها به من نزدیک‌تر است؟» عرض کردند «آری! ای رسول خدا»، فرمودند «آن‌‌کس که از همه شماها خوش‌اخلاق‌تر و بردبارتر و به خویشاوندانش نیکوکارتر و با ‌انصاف‌تر باشد و نیز فرمود هر کس به نیازمند کمک مالی کند و با مردم منصفانه رفتار کند، چنین کسی مؤمن حقیقی است‌.» (خصال صدوق، ص۴۷) انصاف به معنای اقرار به حقوق دیگران و ادای آن‌ها و در دقیق‌ترین معنا یعنی آن‌چه برای خودمان می‌پسندیم را برای دیگران بپسندیم و آنچه برای خود نمی‌پسندیم برای دیگران هم نپسندیم. البته این در حالی است که بالاترین انصاف، انصاف در رابطه با خدا است. یعنی اگر انصاف داشته باشیم هم در خداشناسی و هم در عبادت خدا و هم در اطمینان و اعتماد به خدا قدم های بزرگی برمی داریم.
 
امام صادق(علیه السلام) می‌فرمایند: «برترین بخش دین شناختن پیامبران (و فرستادگان خدا و حق ولایت و حاکمیّت آنان است. و تو را آگاه می‌کنم که خدا تا روز قیامت حلال را حلال و حرام را حرام کرده است. معرفت فرستادگان و قبول حاکمیّت و اطاعت ایشان حلال است؛ و حلال شده چیزی است که آنان حلال کرده باشند، و حرام شده آنکه ایشان حرام دانسته باشند. و آنان اصل هر حلالند و فرعهای حلال از ایشان منشعب خواهد بود. و این رسالت ایشان است. و از فروع منشعب از ایشان، امر ایشان است به پیروان و دوستان خود به انجام دادن کارهای حلال: مثل برپا داشتن نماز و دادن زکات و ... و همه نیکی‌ها؛ و خدا در کتاب خود از این امور یاد کرده و گفته است: إِنَّ اللهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إِیتاءِ ذِی الْقُرْبی، وَ یَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ الْبَغْیِ، یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ خدا به دادگری و نیکوکاری و بخشش به خویشاوندان فرمان می‌دهد، و از بدکاری و کار ناپسند و ستمگری نهی می‌کند؛ پندتان می‌دهد تا مگر پند پذیرید». و امّا دشمنان پیامبران (و دوستان آنان که همواره پیرو آنانند حرامند و حرام است پیروی از آنان، و آنانند زشتیها و فواحش آشکار و نهان، و شراب و قمار و زنا و ربا و خون و مردار و گوشت خوک، و آنانند حرام شده و اصل هر حرام، و شرّ و اصل هر شر، و فروع شر همه از آنها است. و کارهای حرام و حلال شمردن آنها از آنان مایه می‌گیرد، که از آن جمله است تکذیب پیامبران، و منکر شدن وصایت اوصیا، و مرتکب شدن کارهای زشت: زنا و دزدی و باده نوشی و خوردن مال یتیم و خوردن ربا و فریبکاری و خیانت و ارتکاب انواع حرام و پرداختن به گناهان. خدا به دادگری و نیکوکاری و بخشیدن مال به خویشاوندان، یعنی دوست داشتن ایشان (خاندان پیامبر) و پیروی ایشان فرمان می‌دهد، و از فحشا و منکر و بغی نهی می‌کند. و آنان دشمنان پیامبران (و اوصیای پیامبرانند. و خود آنانند که دوست داشتن و اطاعت کردن ایشان نهی شده است؛ خدا به این همه شما را پند می‌دهد تا مگر پند گیرید.» (الحیاة، ج۲، ص۶۶۳)