جستاری در اصول روابط اجتماعی از منظر اسلام
اصول تعامل اجتماعی در اسلام
انسان موجودی اجتماعی و تعامل گرا با هم نوعان و هم کیشان خویش هست و برای سلامت روابط اجتماعیش نیاز به اصول تعامل اجتماعی دارد؛ که در دین مبین اسلام بدان ها اشاره شده است.
یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثى، وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا...[1]
اى مردم، بىتردید ما همه (افراد نوع) شما را از یک مرد و زن (آدم و حوّا) آفریدیم، و یا هر فرد شما را از یک پدر و مادر خلق کردیم، و شما را قبیلههاى بزرگ و کوچک قرار دادیم تا همدیگر را بشناسید.
انسان متدیّن و متفکّر که برایش تطبیق رفتارهایش با کلام الهی و دین آسمانی مهمّ است و وقتی می خواهد وارد اجتماع بشود، این سؤال برایش بوجود می آید که چه اصولی را در روابط اجتماعی میان مردم باید رعایت کند تا رضایت خداوند و خلق الله را بدنبال بیاورد. در این یادداشت به این اصول مهم تعاملات اجتماعی از منظر آیات و روایات خواهیم پرداخت.
اصل اول: شناخت
اسلام دینی است که تأکید بر استحکام روابط اجتماعی دارد و مسلمانان و مؤمنین را برای تحقّق بخشی بدین امر سفارش به زیارت مؤمن و عیادت مریض و هدیه بردن و سلام کردن و سیر کردن و پوشانیدن مؤمن و دهها دستور اخلاقى دیگر داده است.[2]اصل اوّلی برای تحقّق بخشی به این امر شناخت شخص مقابل شما در روابط اجتماعی است؛ زیرا که در صورت وجود نداشتن این اصل و غفلت و جهل شما نسبت به نقاط حسّاس و نکاتی که منجر به ناراحتی طرف مقابل می گردد، این اتّحاد و انسجام و استحکام در روابط اجتماعی محقّق نخواهد شد. اصولاً بحث شناخت و معرفت شناسی در تمامی ابعاد راهگشا و مؤثّر در جریان رفتاری آدمیان می باشد. چه آنجا که می فرماید اگر نفس خویش را نشناسی، خدای خویش را نشناخته ای.[3] و یا آنجا که می فرماید اگر امام زمان خویش را نشناسی به مرگ جاهلیّت مرده ای[4] و یا در جای دیگر می فرماید اگر دشمن خویش را نشناسی باید با او در شهرهای خویش به مبارزه بپردازی و او سوار بر شما خواهد شد.[5]
اصل دوم: برادری
روحیه اخوت و برادری از اصلی ترین اصول حاکم بر روابط اجتماعی انسان مسلمان است و اساسا اسلام روابط برادرانه و مهرورزانه را پایه صلاح اجتماعی قرار داده است و معتقد است بدون روح اخوت مسیری برای سیر به سوی خدا وجود ندارد به همین دلی خدا در قرآن صراحتا به تقویت روحیه اوت دستور داده و می فرماید:إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ، فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ.[6]
جز این نیست که همه مؤمنان با هم برادرند، پس (در تمام اختلافات) میان دو فرد یا دو گروه برادرانتان اصلاح نمایید، و از خدا پروا کنید شاید مورد ترحم قرار گیرید.
این آیه شریفه به اصل دوّم در تعاملات اجتماعی اشاره می نماید. اینکه مؤمنین در حکم برادر برای یکدیگر هستند و همچو برادر باید اختلافات بین دو برادر و یا دو گروه خانواده را حلّ و فصل نماییم. وقتی آدمی با این رویکرد وارد جامعه شود، هیچ گاه بدنبال سرکیسه کردن و کلاه گذاشتن سر ملّت و مردم نخواهد افتاد.
اصل سوم: معاشرت با نیکان
جامعه منی طبیعتا از انسانهایی تشکیل شده است که به تجربه ثابت شده است که با هم تفاوت های اساسی دارند برخی به نیکی و خوبی خو گرفته اند و برخی دیگر زشتی را برگزیده اند به همین دلیل در دستورات اهل بیت(علیهم السلام) معاشرت با نیکان به عنوان یک اصل معرفی شده است.پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می فرمایند: از همنشینی با مردگان بپرهیزید.[7] مردگان کسانی هستند که در ظاهر نفس می کشند، امّا در باطن هیچ گونه فایده مثبت معنوی برای انسان ندارند و معاشرت با ایشان ما را نیز از لحاظ روحانی می میراند و شاخه ایمان را از نطفه می خشکاند. امام علی(علیه السلام) توصیه به همنشینی با دانشمندان و حکیمان و علماء دارند. ایشان در اینباره می فرمایند: بسیار با دانشمندان به گفتگو پرداز، با حکیمان همنشینى کن.[8]زیرا که انسان موجودی است که خصوصیات همنشین در او اثر می گذارد و هم رنگ جماعتی می شود که با آنان حشر و نشر می نماید. از همین رو همیشه توصیه روایات بر این است که با افرادی معاشرت داشته باش که در بین مردم جز نیکی از آنان یاد نمی شود.
اصل چهارم: اثر گذاری
اصل چهارمی که می توان از آیات قرآن برای اصول تعاملات اجتماعی برداشت کنیم، اثر گذاری مثبت است. خداوند متعال به عنوان یک مأموریّت و وظیفه از افرادی از جامعه می خواهد که سایر افراد جامعه را امر به نیکی ها و نهی از بدی ها نمایند. در واقع انسان در تعاملات اجتماعی باید اثرگذاری مثبت خویش را تقویت نماید تا جامعه ای اسلامی، سرشار از خوبی ها و مبرّای از هرگونه بی اخلاقی را شاهد باشیم. به همین دلیل خدا در قرآن بارها و بارها دستور به امر به معروف و نهی از منکر داده و مثلا در یکی از آیات می فرماید:وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَر.[9]
و باید از شما گروهى باشند که (مردم را) به سوى کار خیر دعوت نمایند و به کار نیک امر کنند و از کار زشت بازدارند، و آنهایند که رستگارند.
اصل پنجم: تعاون بر خوبی ها
نیاز انسان ها به یکدیگر از اصلی ترین علل اجتماعی زندگی کردن انسان ها است و به همین دلیل یکی از اصول روابط اجتماعی انسان مسلمان تعاون بر خیر و کارهای نیک و کمک به هم نوع است، خداوند متعال می فرماید:وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لَا تَعَاوَنُواْ عَلىَ الْاثْمِ وَ الْعُدْوَانِ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَاب.[10]
و در هر کار خیر و تقوا یکدیگر را یارى دهید و بر گناه و تجاوز همکارى نکنید، و از خدا پروا نمایید، که همانا خداوند سخت کیفر است.
خداوند متعال در این آیه شریفه به اصل دیگری از اصول تعاملات اجتماعی اشاره می فرمایند و آن همکاری و یاری رساندن به مؤمنین در امور مثبت و معنوی است و حتی مردمان را به سبقت گرفتن در امور خیر تشویق می نماید.[11]و از این که در جامعه، مردم در تعاملات خویش همدیگر را در امور منفی و حرام کمک و یاری رسانند بسیار خشمگین و غضبناک می شود.
اصل ششم: رعایت حقوق طرفین
امام سجاد(علیه السلام) در رساله حقوق خویش، به پنجاه حقّ که بین انسان و خودش و خدایش و سایر مخلوقات خداوند می باشد اشاره می فرمایند. از مجموع این پنجاه حقّی که ایشان در این رساله گرانسنگ نام برده اند، 23 مورد آن راجع به حقوقی است که مربوط به تعاملات اجتماعی می باشد که بر انسان ها لازم است که آن ها را رعایت نمایند.حق پیشواى حکومت، حق پدر علمى و استاد، حق رعیت، حق زیر دست علمى و شاگرد، حق زیر دست زناشوئى، حق مادر، حق پدر، حق فرزند، حق برادر، حق کسى که به تو احسان کرده، حق مؤذن، حق پیش نماز، حق همنشین، حق رفیق و هم صحبت، حق معاشر، حق کسى که با تو مشورت کند، حق کسى که بتو مشورتى دهد، حق کسى که از تو نصیحتى جوید، حق ناصح، حق کسى که وسیله شادى تو شده، حق کسى که از قضا بتو بدى کرده، حق أهل ملت تو، حق أهل ذمه، که همه این حقوق نشان دهنده اصل مهمّ در روابط و تعاملات اجتماعی است که عبارت باشد از رعایت حقوق طرفین در تعاملات اجتماعی.
اصل هفتم: پوشاندن عیوب
یکی از اوصاف خداوند متعال پوشاننده عیب ها می باشد.[12] اگر انسان ها از عیب های یکدیگر باخبر بودند هیچگاه اجتماعات و تجمعات صورت نمی گرفت و هیچ کسی تحمل شخصی دیگر را نمی داشت. از اینرو امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: کسى که عیب مؤمنى را بپوشاند، خداوند عزّ و جلّ در روز وا پسین عیب او را مىپوشاند؛ و کسى که مؤمنى را پرده درى و رسوا کند، خداوند در قیامت پرده او را مىدرد و رسوایش مىگرداند.[13]اصل هشتم: مصابره و مرابطه
مصابره عبارت است از اینکه جمعیتى به اتفاق یکدیگر اذیتها را تحمل کنند و هر یک صبر خود را به صبر دیگرى تکیه دهد. مرابطه عبارت است از همین وصل کردن نیروها، اما نه تنها نیروى مقاومت در برابر شدائد، بلکه همه نیروها و کارها، در جمیع شؤون زندگى دینى، چه در حال شدت و چه در حال رخا و خوشى.خداوند متعال در قرآن کریم به اصل مهم در تعاملات اجتماعی اشاره کرده و می فرمایند:یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون.[14]
اى کسانى که ایمان آوردهاید، شکیبایى ورزید و دیگران را نیز به شکیبایى وادارید و در برابر دشمن پایدارى کنید، و مرزدارى نمایید، و از خدا پروا کنید شاید رستگار گردید.
نتیجه مصابره و مرابطه در تعاملات اجتماعی برکاتى است که در صفت صبر هست. این برکات دست به دست هم می دهد و تاثیر صبر بیشتری محقّق می گردد. و این معنا امرى است که هم در فرد (اگر نسبت به حال شخصى او در نظر گرفته شود) محسوس است و هم در اجتماع (اگر نسبت به حال اجتماع و تعاون او در نظر گرفته شود) چون باعث مىشود که تک تک افراد نیروى یکدیگر را به هم وصل کنند و همه نیروها یکى شود.[15]
اصل نهم: پرهیز از جدل و نزاع
یکی دیگر از اصول تعاملات اجتماعی پرهیز از اختلاف افکنی هایی است که منجر به جنگ و نزاع داخلی می شود. زیرا این امر اتّحاد جامعه را از بین می برد و پیروزی را با تأخیر همراه می نماید.وَ أَطِیعُواْ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَا تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَ تَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَ اصْبِرُواْ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرین.[16]
و از خدا و فرستاده او (در فرامین مولوى آنها) فرمان برید و با هم نزاع و ستیزه مکنید که سست و بیمناک مىگردید و تسلط و حکومتتان از میان مىرود، و نسیم پیروزى بر شما نمىوزد. و شکیبایى کنید، که همانا خدا با شکیبایان است.
اصل دهم: پیروی از حقّ
اسلام حقّ گرا است. اسلام توصیه به وحدت و تشکیل اجتماع دارد. اجتماعی که بر پایه های حقّ و عدالت استوار گردیده باشند. فلذا بر مؤمنین لازم است در تعاملات اجتماعی خویش علاوه بر آنکه دیگران را به پیروی از حقّ و حقیقت دعوت می نمایند، خودشان نیز عامل به این مهمّ باشند. قرآن کریم در این باره می فرماید:هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دینِ الْحَقِ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُون.[17]
اوست که رسول خود را با (وسایل) هدایت و دین حق و درست فرستاد تا آن را بر هر دینى پیروز گرداند هر چند مشرکان خوش ندارند.
اصل یازدهم: پذیرش نصیحت و مشاوره
در تعاملات اجتماعی علاوه بر آنکه باید از دیگران در امور مختلفه مشورت بگیری و به نظرات مشاورین جامه عمل بپوشانی، اگر کسی نیز از شما درخواست مشاوره داشت، از ایشان دریغ نکنید و از تجارب خویش، جامعه اسلامی را به فیض برسانید. قرآن در مورد اصل همفکری در تعاملات اجتماعی می فرماید:وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ.[18]
در کارها با آنان مشورت نما، و چون تصمیم گرفتى بر خدا توکل کن.
اصل دوازدهم: اصل برابری
در نظام اجتماعى اسلام بین حاکم و محکوم، امیر و مأمور، رئیس و مرئوس، حر و برده، مرد و زن، غنى و فقیر، صغیر و کبیر و ...، هیچ فرقى نیست، یعنى از نظر جریان قانون دینى، در حقشان برابرند و همچنین از جهت نبود تفاضل و فاصله طبقاتى در شؤون اجتماعى در یک سطح و در یک افقند، و تنها ملاک تفاوت ایشان درجه ایمان و تقوای آنان می باشد. فلذا انسان ها در تعاملات اجتماعیشان نباید ملاک های شهرت و قدرت و ثروت را مدّنظر قرار داده و ضعیفان و فقیران و گم نامان را ناچیز بپندارند و با آنان از روی تکبّر و حقارت سخن برانند. قرآن کریم در باره برابری انسان ها در جامعه و تنها وجه تمایز آن ها با یکدیگر می فرماید:یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ.[19]
اى مردم، بىتردید ما همه (افراد نوع) شما را از یک مرد و زن (آدم و حوّا) آفریدیم، و یا هر فرد شما را از یک پدر و مادر خلق کردیم، و شما را قبیلههاى بزرگ و کوچک قرار دادیم تا همدیگر را بشناسید (پس در میان شما برترى نژادى نیست بلکه) مسلّما گرامىترین شما در نزد خدا پرهیزکارترین شماست همانا خداوند بسیار دانا و آگاه است.
پینوشت:
[1] سوره حجرات، آیه 13.
[2] أصول الکافی، ترجمه مصطفوى، ج3، ص298.
[3] بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج2، ص32.
[4] وسائل الشیعة، ج16، ص246، ح33.
[5] نهج البلاغة، ترجمه دشتى، ص601.
[6] سوره حجرات، آیه 10.
[7] الخصال، ترجمه مدرس گیلانى، ج1، ص180.
[8] تحف العقول، ترجمه جنتى، ص199.
[9] سوره آل عمران، آیه 104.
[10] سوره مائده، آیه 2.
[11] فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ. سوره بقره، آیه 148.
[12] بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج86، ص377.
[13] مومن کیست؟ وظیفه اش چیست؟، ترجمه المؤمن، ص147.
[14] سوره آل عمران، آیه 200.
[15] ترجمه تفسیر المیزان، ذیل آیه 200، سوره آل عمران.
[16] سوره انفال، آیه 46.
[17] سوره توبه، آیه 33.
[18] سوره آل عمران، آیه 159.
[19] سوره حجرات، آیه 13.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}