20 اسفند 1388 / 24 ربيع الاول 1431 / 11 مارس 2010
20 اسفند 1388 / 24 ربيع الاول 1431 / 11 مارس 2010
20 اسفند 1388 / 24 ربيع الاول 1431 / 11 مارس 2010 |
دكترعبدالحميد عرفاني شاعرومعاصرپاكستاني دارفاني را وداع گفت. اين شاعرمسلمان همواره درانديشه احياي فرهنگ اسلامي و مقابله با هجوم فرهنگ غرب به سرزمين خويش بود. ازدكترعرفاني بيش از40كتاب درزمينههاي مختلف ادبي باقيست و دركشورمان ايران چند اثراو به زبان فارسي ترجمه و چاپ شده است. دكترعرفاني ازاقبال شناسان برجسته بشمارميرفت و ازنزديكان همفكرو هم اعتقاد علامه اقبال لاهوري بود. دكترعبدالحميد عرفاني به هنگام مرگ 81 سال داشت. |
«ابوالحسن علي بن هلال »هنرمند خوشنويس ، اديب و فقيه عرب وفات يافت . او خطاطي چيره دست بود و خطوط ريحاني و محقق از ابداعات او در هنر خطاطي و خوشنويسي بشمار مي رود . علي بن هلال 64 جلد قرآن كريم را با خطي زيبا تحرير كرده است كه يكي از آنها توسط سلطان سليم عثماني به مسجد لاله لي قسطنطنيه هديه گرديد . اين قرآن زيبا و نفيس هم اكنون موجود مي باشد . گفتني است چون پدر وي دربان قاضي بغداد بود او را ابن البواب نيز مي خواندند. |
سيد يوسف خراساني اصفهاني از علما و فقهاي اصفهان دارفاني را وداع گفت و در تخت پولاد اصفهان در كنار فاضل هندي به خاك سپرده شد . اين عالم بزرگ با وجود مشكلات بسيار به تحصيل علوم ديني پرداخت تا سرانجام خود از علماي قابل و مشهور اصفهان گرديد . از جمله تأليفات سيد يوسف خراساني اصفهاني مي توان به شرح زبدة ُ النهايه و حاشيه برمدارك اشاره كرد . |
انتشار روزنامه فارسي زبان آفتاب به سردبيري ميرزا حسين عبدالوهاب زاده خاتمه يافت . اين روزنامه در سال 1330 هجري در دوران خفقان حاكم بر مطبوعات ايران منتشر شد . روزنامه آفتاب سه بار طي هفته انتشار مي يافت و اخبار داخلي و خارجي را منعكس مي كرد . اين روزنامه از نظر سياسي به حزب اعتداليون وابسته بود . مديريت آن از شماره 255 الي 337 به عهده صادق خان اديب الممالك فراهاني گذاشته شد . اما عاقبت انتشارش در سال 1334 هجري ممنوع اعلام گرديد . آخرين شماره روزنامه آفتاب در بايگاني كتابخانه ملي موجود است . |
علي بن هلال كاتب بغدادي مكني به ابوالحسن، ملقب به علاءالدين و معروف به ابن بوّاب، از ادبا، فضلا و مشاهير قرّا و خطاطين و خوشنويسان اوايل قرن پنجم هجري ميباشد. وي در حُسن خط و فن كتابتِ نسخ و ثلث بسيار شهره بود و كمتر كسي چون او در اين هنر سرآمد است. وفات ابن بوّاب در سال 413 يا 423 قمري در بغداد واقع شد و در جوار احمد بن حنبل دفن گرديد. |
|
|
ريچارد ايولين بيرْدْ، جهانگرد و مكتشف امريكايى در 25 اكتبر 1888م در وينچستر امريكا به دنيا آمد. او پس از پشت سر گذاشتن دروس متوسطه، به دليل علاقه به سير و سياحت، وارد دانشكده نيروي دريايى امريكا گرديد و در جريان جنگ جهاني اول، فرمانده نيروي هوايى امريكا در كانادا شد. بيرْدْ از كودكي شوق فراواني براي سفر به قطب جنوب داشت. به همين دليل هميشه خود را براي اين سفر آماده نگه ميداشت به طوري كه براي اينكه خود را به سرما عادت دهد، در زمستان با لباس نازك به سر ميبرد. سرانجام طي مأموريتي، از فراز قطب شمال پرواز كرد و پس از چندي راهي قطب جنوب شد. بيرد در حالي اين كار را انجام داد كه به دليل نقص عضو و از دست دادن پايش در فوتبال، از نيروي هوايى اخراج شده بود؛ با اين حال وقتي دولتشور و اشتياق او را براي سياحت در قطب جنوب ملاحظه كرد، وي را به همراه يك هيأت علمي به قطب جنوب فرستاد تا نقشه زمينهاي منطقه را تهيه كند. بيرد در طي سفرهاي خود، تحقيقات مفصلي درباره قطب شمال و جنوب به انجام رساند و علاوه بر كشف پنج جزيره، شش رشته كوه و تعدادي خليج و تنگه در نواحي قطبي، مجهولات زيادي را درباره قطب، براي بشر روشن ساخت. وي هنگامي كه پيروزمندانه از سفر برگشت، هزاران نفر از او استقبال كردند و دولت امريكا با اينكه چهارده سال قبل از آن او را از خدمت نظام اخراج كرده بود، به او عنوان درياسالاري داد. ريچارد بيرد سرانجام در يازدهم مارس 1957م در 69 سالگي درگذشت. |
گورباچف براي حل مشكلات داخلي شوروي، سياست خارجي اين كشور را كه در تمام مدت زمامداري پيشينيان او، مبتني بر توسعهطلبي و گسترش نفوذ سياسي و اقتصادي شوروي در جهان بود تغيير داد و براي كاستن از بار هزينههاي سنگين نظامي و تعهدات خارجي شوروي و همچنين استفاده از تكنولوژي غرب كه براي بازسازي اقتصادي شوروي ضرورت حياتي داشت دست دوستي به سوي غرب دراز كرد. گورباچف همچنين تا سرحد امكان دولتهاي اروپايى را براي نيل به استقلال و وحدت قاره ايشان ياري بخشيد. او در زمينه وحدت دو آلمان، حتي پيشتازتر از غرب عمل ميكرد. گورباچف ديوار برلين را كه به مدت نزديك به 3 دهه، سمبل جدايى شرق و غرب در اروپا بود برچيد و گامهاي بلندي در پيوند ملتهاي غرب و شرق اروپا برداشت، گامهايى كه حتي دول غربي را نيز به حيرت واداشته بود. او نيروهاي متجاوز ارتش سرخ را پس از سالها حضور نظامي، از افغانستان، مجارستان، آلمان شرقي و لهستان بيرون برد و تمامي اهرمهاي بازدارنده در روابط ميان مسكو و واشينگتن و كشورهاي اروپايى را از ميان برداشت. گورباچف پيمان ورشو را كه يك تحميل نظامي بر روابط ميان جمهوريهاي شوروي سابق و اروپاي شرقي بوده و بخشهاي عمدهاي از بودجه اين دولتها را به خود اختصاص ميداد منحل ساخت و با امضاي پيمان منع گسترش سلاحهاي هستهاي و ميكروبي، گامي در جهت تنشزدايى بين شرق و غرب برداشت. از آن سو با اعلام فضاي باز سياسي و اوجگيري انتقادات فرو خفته دهههاي گذشته و نيز با جان گرفتن و تحرك سياسي يهوديان، گورباچف به يكباره با موج بحرانهاي قومي و ناسيوناليستي در جمهوريهاي مختلف شوروي سابق مواجه شد. اين بحرانها رفته رفته شدت گرفتند به گونهاي كه توانستند شيرازه اتحاد جماهير شوروي را از هم بپاشند. همچنين، ديگر سياستهاي گورباچف در اجرا با مشكلات متعددي روبرو شد و نه تنها نتوانست تعارضات داخلي حاكميتِ از درون پوسيده شوروي را برطرف كند، بلكه با كمك امريكا و طراحان سازمان سيا، روند فروپاشيْ سرعت بيشتري گرفت. به طوري كه گورباچف با وجود شكستِ كودتاي 19 اوت سال 1991م، عليه خود، سرانجام در 25 دسامبر همان سال مجبور به كنارهگيري از قدرت شد و خود سند فروپاشي شوروي را امضا كرد. |
وي بر آن بود كه بدون تدارك انديشه و فرهنگي پويا و اسلامي، نميتوان در برابر تهاجم سياسي جهان استكباري ايستاد. غزالي ميگفت: "من بر اين عقيده هستم كه حتي اگر تمدن شرق كمونيست و غرب صليبي از هم بپاشد، باز گرهي از مشكلات كنوني جهان اسلام گشوده نخواهد شد، چرا كه گرفتاريهاي ما از درونْ نشأت ميگيرد و همه ناشي از عوامل خارجي نيست. البته فشار خارجي هست، اما عامل اصلي گرفتاريهاي امت اسلام را بايد در بافت و ساختار داخلي آن جستجو كرد." با نگاهي گذرا، اساس انديشههاي شيخ محمد غزالي را ميتوان بر سه پايه اصلاح معرفت ديني، تقريب مذاهب و ردّ انديشههاي قومي، استوار دانست. او در اين راه كوشيد تا در آثار گوناگون خويش، چهره زلال قرآن و سنت را از غبار تعصبهاي بيهوده و افراطي پاك كند. وي راه خود را از سلفيگري و ارتجاع رايج و وهابيت جدا كرد و در محافل و جوامع اهلسنت از حريم اسلام ناب و اهلبيت به دفاع برخاست. غزالي هميشه با نگاهي مثبت به انقلاب اسلامي ايران مينگريست و پيروزي انقلاب را پيروزي بزرگ تمام مسلمانان ميدانست. وي سخت مجذوب شخصيت امام خميني(رحمة الله علیه) رهبر كبير انقلاب اسلامي ايران بود و چهرههاي شاخص و مبرّز ديني ايران اسلامي را به دفعاتْ ميستود. غزالي به منظور شركت در كنفرانس انديشه اسلامي در سال 1985م، سفري به ايران داشت و در خلال آن توانست طرح كلي انديشههاي اصلاحگرايانه خويش را ارائه دهد. وي در همين راستا و با هدف بيان ديدگاههاي اسلام در زندگي، كتابهاي متعددي به نگارش درآورد كه اسلام و اوضاع اقتصادي، اسلام و استبداد سياسي، نبرد دين، كارزارِ قرآن و ريشههاي عقلي و قلبي ايمان از آن جملهاند. شيخ محمد غزالي سرانجام در حالي كه براي حضور در كنفرانس فرهنگي در رياض به سر ميبرد، در يازدهم مارس 1996م دچار سكته قلبي گرديد و در 79 سالگي درگذشت و در قبرستان بقيع به خاك سپرده شد. |
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}