نقش روحانیت در ارتقای فرهنگ قرآنی در جامعه
این مقاله درصدد است ضمن بررسی نقش تاریخی روحانیت در طول تاریخ به نقش ویژه روحانیت و ارتقا فرهنگ قرآنی در جامعه در راستای تحقق همبستگی و جلوگیری از گسستگی فرهنگی با بهره گیری از توان و پتانسیل سازمان های مردم نهاد بپردازد.
چکیده
با گذشت بیش از سه دهه از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی و ورود به عرصه نوین و شایسته است که با مرور به کارنامه انقلاب اسلامی و نقش روحانیت در آن ضمن آشنایی با خدمات روحانی به این انقلاب و در کل طول دوران پس از اسلام به مردم ایران و کارکردهای روحانیت در دهه چهارم انقلاب اسلامی مورد بررسی و کالبد شکافی قرار گیرد، تا زمینه کنترل آسیب ها و تبدیل تهدیدها به فرصت ها فراهم آید. بی شک امروزه بیش از هر زمان دیگر نیاز به حضور روحانیت در عرصه های انقلاب است که این حضور وقتی می تواند مفید و موثر باشد که همراه با موقعیت شناسی و مصلحت سنجی باشد. در واقع این وظیفه روحانیت به صورت اخص است که همانطور که در ایجاد انقلاب، سهم اساسی و کلی داشته در حفظ و احیاء آن نیز کوشا باشد. این مقاله درصدد است ضمن بررسی نقش تاریخی روحانیت در طول تاریخ به نقش ویژه روحانیت و ارتقا فرهنگ قرآنی در جامعه در راستای تحقق همبستگی و جلوگیری از گسستگی فرهنگی با بهره گیری از توان و پتانسیل سازمان های مردم نهاد بپردازد.مقدمه
بی تردید انقلاب های بزرگ همواره منشأ تحولات و دگرگونی های عظیمی در عرصه های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، تربیتی و ... برای بشریت بوده اند که در این میان دامنه و ژرفای این تحولات، بسته به گستره و عمق انقلاب ها و ریشه ها و زمینه های آن متفاوت است. با نگاهی به این تحولات و تغیرات می توان به سادگی فهمید که برخی از این دگرگونیها زودگذر و برخی دیرپایاند، برخی ارادی و آگاهانه و برخی دیگر غیرارادی و ناخواسته اند. بر همین اساس است که بخشی از آنچه که پس از پیروزی انقلاب رخ می نماید، نتایج و دستاوردهای انقلاب و بخشی دیگر آثار و پیامدها تلقى می شود. نتایج و پیامدهای یک انقلاب آنچنان در هم آمیختگی و امتزاجی با هم دارند که نمی توان به راحتی این مجموعه ها را از یکدیگر جدا کرد و چه بسا برخی لازم و ملزوم یکدیگر با مقدمه و نتیجه هم باشند. همان گونه که نمی توان در رخدادهای پیاپی و پرشتایی که روند تحولی انقلابی در پیش می گیرد، به گزینش دقیق رویدادها و جریانات دست زد، انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ ملت ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست. نگرشی واقع بینانه و بازکاوی تحولات و پیامدهای انقلاب، به خوبی این واقعیت را نشان می دهد که آنچه پس از پیروزی رخ داده مجموعه ای از دستاوردها، نتایج، آثار و پیامدها است که متناسب با پیشینه اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه و ظرفیت ها و محدودیت های أن تحقق یافته و نسبت یکسانی با آرمانها، اهداف و خواستهای تعریف شده انقلاب ندارد و این مدعا وقتی شکل و جان تازه ای می گیرد که دریابیم اصل و اساس این انقلاب بر مبنای گفتمان قرآنی بوده است و برعکس سایر انقلاب های دنیا که جهت متغایر و گاه متضادی با این گفتمان داشته اند. زایش و استقرار یک نظام تئوکراتیک اسلامی از درون جامعه ای با رژیم سکولار و تکیه روحانیان بر سریر قدرت طی سال های پایانی قرن بیستم در ایران، تعجب بسیاری از ناظران را برانگیخت. پرسشهای فراوانی در اذهان اندیشمندان و جامعه شناسان سیاسی به وجود آورد، مبنی بر اینکه چگونه در شرایطی که دین و حاملان آن غریبه های عصر جدید محسوب می شدند و پارادایم سکولار، مذهب زدایی، پایان ایدئولوژی و فرامدرن حاکمیت داشت، چنین چیزی ممکن گردیده است؟!ارکان مهم انقلاب اسلامی
از مهمترین ارکان انقلاب که بیشترین نگاه ها معطوف به آن بوده و هست روحانیت بوده که نقش اصلی و اساسی در به وجود آوردن این انقلاب ایفا نموده است. طرح اسلام سیاسی در برابر اسلام منفعل، دنیا گریز و آخرت گرای غیرسیاسی، کاری بوده که روحانیت مظهر و نماد آن شناخته شده است. در واقع پس از برپایی حکومت برآمده از اسلام ، با توجه به فقدان سابقه حکومتی در تاریخ و ارائه تزحکومت اسلامی توسط روحانیت، این گفتمان در سطح ملی و حتی در سطی بالاتر هویتی بین المللی یافته است. در کنار این پرسش ها، نکته مهم دیگری که تعجب تاظران آگاه را بر می انگیخت مقتضیات مبانی نظری اندیشه سیاسی شیعه بود. چرا که بر اساس دکترین امامت در شیعه و تاکید آن بر نصبا ، نص، عصمت و عدالت حاکم هر حکومت فاقد این ویژگی ها، غیر مشروع، غصبی و جائرانه است و از آن جا که در عصر غیبت کبرا، حکومت عدل و عصمت تنها با ظهور امام مهدی (عجل الله فرجه الشریف) تحقق می یابد، روحانیان شیعه به مقتضای شرایط، یا می بایست استراتژی تحریم را در پیش گرفته، همواره اپوزیسیون نظام های حاکم باشند و یا با اتحاد استراتژی صبر از سیاست، کناره گیری کنند، این دکترین در نهایت، روحانیان را با توجه به ضرورت ها و مصلحت ها به همکاری با سلطان عادل و حمایت از یک نظام یا سلطنت شریعت پناه در طول تاریخ سوق می داد. ولی اتخاذ استراتژی کسب مستقیم قدرت و فتح قله سیاست با سلاح دیانت که در انقلاب اسلامی ملت ایران اتفاق افتاد، حاکی هم بیانگر تحول مهمی بود که ریشه در تحولات جامعه شناختی ایران و مناسبات دین و دولت در تاریخ معاصر از یک سو و تحول گفتمان های اندیشه سیاسی شیعه از سوی دیگر داشت و هم سیپا حیرت اندیشمندانی بود که تحولات سیاسی ایران و علی الخصوص استراتژی سیاسی شیعیان را دنبال می کردند این مهم، با برپایی نظام حکومتی اسلام و طرح اسلام سیاسی و حکومت قرآنی، یکی از بایسته های حوزه و روحانیت به شمار می رود؛ توانست چهره ای سیاسی از اسلام را ارائه نماید. در این نظام دو قطبی حاکم بر جهان که انتظار می رود در هر انقلاب و تحول سیاسی - اجتماعی روشنفکران سوسیالیست با لیبرال دموکرات های سکولار حاکمیت را به دست گیرند. امری که صاحب نظران عرصه سیاسی را متحیر کرده، این است که چگونه و طی چه فرآیند تاریخی، پروسه یا پروژه معنویت گرایی سیاسی به رهبری روحانیون احیا گردید و تنوکرات ها یا به تعبیر دقیق تر تئودموکرات های شیعه ، دولت را تسخیر کردند و مردم سالاری قرآنی خاص خود را بنا نهادند؟! امروزه هم که در دهه چهارم انقلاب هستیم بیش از هر زمان دیگری نیاز به حضور هوشمند و شایسته روحانیت متعهد در عرصه های مختلف نظام احساس می شود . از این رو عدم حضور فعال روحانیت در میدان سیاست، سبب خشنودی سیاست بازان و امری به مثابه واگذاری تفکرات و اندیشه های سیاسی به استعمارگران ، شبهه پردازان و تئوری پایان خواهد بود؛ تئوری سازانی که تلاشی وسیع در ارائه چهره اسلام غیرسیاسی دارند و هم اکنون با اظهار نظر درباره آیات قرآن، مستنداتی می جویند تا به اذهان و اندیشه های نا آشنا به هویت سیاسی اسلام بیاورانند که اسلام با سیاست الفتی ندارد و سیاست، دنیامداری است و دنیامداری دون شأن حاملان شریعت است.با این باورداشت است که باید اذعان کرد که عدم حضور روحانیت در سیاست ، عمة زیاد شده را تقویت نموده و سکولاریسم را معقول و منطقی نشان میدهد. بنابراین، می باید روحانیت متعهد بیش از گذشته به صورت حضوری معقول و منطقی عرصه و تحولات دهه چهارم انقلاب را رصد و مدیریت کند.
فرضیه اصلی تحقیق
روحانیت به عنوان سازمان مردم نهاد دینی در طول دوران طولانی همواره بیستر ساز تحولات وسیع در جامعه بوده است به نحوی که با خود این تحولات را به وجود آورده است یا در آنها نقش اساسی داشته است. از این رو در دهه چهارم انقلاب در تحقق همبستگی و جلوگیری از گسست اجتماعی با بهره گیری از فرهنگ قرآنی نیز دارای نقش و کارکردی اساسی است.پرسش های اصلی
1 - مناسبات روحانیت و حکومت در ایران از صفویه تا انقلاب اسلامی چگونه بوده است؟٢- کارکردهای اصلی روحانیت در تحقق همبستگی و جلوگیری از گسست اجتماعی در دهه چهارم انقلاب اسلامی چیست؟
نقش روحانیت در تحقق همبستگی اجتماعی
دو جریان همواره ادعای تحقق همبستگی و جلوگیری از گسست اجتماعی را در جامعه ایران داشته اند. اولی جریان روحانیت است و دومی جریان روشنفکری غرب زده و بیهویت. جریان اول (روحانیت) ، تداوم جریان جنبش های علوی است که در عصر صفوی مجد اعتلا و ظهور در عرصه های کلی جامعه را یافت؛ و در ادامه سیر تاریخی خود با بازگشت به هویت اصلی خود. ماهیتی اجتماعی - سیاسی یافت و به جریان اصلی تاریخ معاصر ایران تبدیل شد؛ ولی جریان دوم حاصل جنبش اومانیستی غرب و رنسانس اروپاست. این جریان که در عصر مشروطه شکل گرفت و در استبداد رضاخانی و محمد رضا شاهی تداوم یافته، با ارزش ها و شعارهای ویژه خود، اپوزیسیون جریان اول (روحانیت) محسوب می شود.جریان اول (روحانیت) به لحاظ هویت مذهبی آن، جزء اصلی هویت ایرانی است؛ در حالی که جریان دوم (روشنفکری غرب زده). امری عارضی است که بر فرهنگ اصیل و ریشه دار جریان اول تحمیل شده است. جریان اول (روحانیت)، ماهیتی کاملا مذهبی داشته و سر بر آسمان دارد و باخداگرایی، دنیا را مزرعه آخرت میشمارد؛ در حالیکه جریان دوم (روشنفکری غرب زده)، ماهیتی سکولار داشته و کاملا زمینی است . جریان اول (روحانیت) در تاریخ معاصر ایران - اعم از مشروطه و جنبش ملی نفت و انقلاب اسلامی - پیشتاز مبارزه با استبداد و استعمار بوده؛ در حالی که جریان دوم (روشنفکری غرب زده)، بیشتر مدعی مبارزه با استبداد، و ظهور و تجلی آن، پس از پیروزی بر استبداد و هنگام تقسیم غنائم و نتایج نهضت بوده است. لذا می بنیم که روحانیت در طول تاریخ ایران دارای نقش ویژه و برجسته تری بوده است و بالطبع در زمینه تحقق همبستگی و جلوگیری از گسست اجتماعی می تواند نقش مفید و موثرتری را ایفا کند برای آشنایی با نقش روحانیت در این راستا لازم است ابتدا به طور اجمالی با گسستهای اجتماعی که مانع تحقق همبستگی با محوریت نهادینه سازی فرهنگ قرآنی در جامعه میشود، آشنا شده و ضمن بیان هریک به نقش و موقعیتی که روحانیت می تواند در این خصوص داشته باشد اشاره می کنیم.
الف. سیاسی
همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار حکومت اسلامی در ایران، منجر به بروز شکاف سیاسی در ایران شد. در اینجا دو گروه مطرح گردید که یک گروه، گروه انقلابی بودند که طرفدار و تابع نظریات امام خمینی رحمته الله علیه بودند و گروه دیگر به نام گروهی غیرانقلابی نامیده می شدند و شامل به گروه هایی چون منافقین، توده ای ها لیبرال ها و.. که به نحوی با چارت حکومتی نظام مشکل داشتند. گروه دوم که بیشتر شامل مجاهدین خلق و کمونیست ها و چریکهای فدای خلق بودند با توجه به پیشینه تروریستی که در پیش گرفتند عملا از سوی مردم و حکومت در همان دهه های اولیه انقلاب طرد گردیدند.ب. اقتصاد
در حوزه اقتصاد نیز شاهد آن هستیم که دو چالش عمده و شکاف اصلی که از سالیان پیش در جامعه ایجاد شده بود روز به روز در حال گسترش و پیشروی است. یکی مسأله تورم و دیگری بیکاری. اگرچه متولی این امر دولت است و به صورت مستقیم روحانیت را درگیر نمی کند ولی با توجه به اینکه هر ضعف و قصوری در هر سطحی از جامعه و توسط هر فردی که انجام گیرد، ممکن است در نزد افکار عمومی پای روحانیت نیز به میدان کشیده شود، لذا لازم است در این خصوص طرح ها و پیشنهاداتی اجرایی از سوی روحانیونی که در امور اقتصادی صاحب نظر هستند، تهیه گردیده و به دولت عرضه گردد.ج. فرهنگی
استقبال گسترده مردم ایران از نظام جمهوری اسلامی و التزام اکثریت مردم به مبانی قرآنی، سبب شد که در نظر دغدغه مندان شاهد تأسیس جامعه ای قرآنی باشیم که در گذر از زمان حدود و ثغور آن بیش از پیش تعریف و روشن می شود. بر اساس همین روحیه انقلابی مردم و فضای معنوی ناشی از حضور گسترده و خالصانه مردم و مسولان در صحنه جنگ تحمیلی بود، که سبب شد تا ما چیزی تحت عنوان شکاف بین طرفداران ارزش های قرآنی از یک طرف و افراد ضد آن را، در سال های اولیه انقلاب را تجربه نماییم. اما با گذشت زمان و بروز مشکلات داخلی و هجمه های فرهنگی از خارج، کم کم جریان های تازه ای در توده مردم و جمع مسؤلان شکل گرفت که نشان دهنده رشد و حیات عوامل ضدارزشی می است. نارسایی های همچون بیبند و باری، بدحجابی، مفاسد اجتماعی، تظاهر و ریا و ... را باید نمودهای بارز احیاء شکاف فرهنگی در بعد داخلی دانسته، به گونه ای که امروزه می توان از آن به مثابه شکافی در آستانه فعالیت یاد کرد. براین اساس است که با توجه به موج های روزانه تهاجمات ضد قرآنی در دهه چهارم انقلاب اسلامی روحانیت بیش از پیش در صحنه حاضر بوده و با تمام وجود از مبانی و ارزش های اسلام و انقلاب دفاع کننده.کارکردهای روحانیت در تحقق همبستگی اجتماعی با بهره گیری از فرهنگ قرآنی
اگرچه نفس وجود روحانیت در تمام عرصه های انقلاب بی نظیر و استثنایی است، ولی به نظر می رسد که در دهه چهارم انقلاب دارای نقش ویژه و خاصی است که اگر چه پاره ای از آنها در تمام دوران انقلاب حایز اهمیت است، ولی در کل بنابر ضرورت و حساسیتی که این دوره برای انقلاب دارد از ارزش و اهمیت بیشتری برخوردار است که در ادامه به پاره ای از آنها اشاره میکنیم.الف. بسط و گسترش فرهنگ مستقل قرآنی
روحانیت شیعه در طول تاریخ، همواره به حراست از منابع و متون قرآنی پرداخته است؛ نحله های این مدعا را می توان از همان ابتدا در دفاعیات شیخ مفید و سید مرتضی در برابر متکلمین معتدله و زیدیه، از معانی اندیشه های شیعی دید. لذا می توان گفت که روحانیت تا به امروز ارزش های قرآنی را پاس داشته و فرهنگ غنی شیعه را برای همه نسل ها به ارمغان آوردند. روحانیت در فرآیند انقلاب نیز در جایگاه متولیان اصلی فرهنگی قرآنی، همواره در گفتار و نوشتار خود به تعمیق و گسترش مبانی قرآنی و فرهنگ غنی اسلام در سطح جامعه پرداخته است، در این راستا، اگر چه نقصها و کاستی هایی هم داشتند، اما گام های بلندی نیز برداشتند. اکنون نیز در مقابل مسائل متحدثه و مباحث و مجادلات نظری و نظریه ها و قرائت های مختلف از دین و انگاره هایی چون؛ اصلاحات ناسیونالیسم و سکولاریسم، فمنیسیم و... که زنگ خطری در دل سرزمین اسلام است و می بایست با جدیت و اقتدار علمی خود، ایستادگی نموده و با همه کاستی ها و نارسانیها و ناهماهنگی های اقشار و مراکز مختلف دیگر، به مبارزه علمی با آنها برخاسته و از این طریق فرهنگ قرآنی را بسط و گسترش دهد.ب. مقابله با تهاجم فرهنگی غرب
امروزه شاهد آن هستیم که تهاجم گسترده ای از طریق گسترش شبکه های فساد در کشور و نیز انتشار مجلات سکس و شب نامه ها و بخش برنامه های ماهواره ای و اینترنتی و بالاخره گسترش آلات و ادوات ابتذال در میان جوانان به قصد تهی کردن از سوی دشمنان طراحی شده است. هدف دشمن از این تهاجم فرهنگی، به پوچی کشاندن و انزوای جوانان و جدایی آنها از دین و رهبران قرآنی است، تا در نهایت به فساد و ابتذال جامعه بیانجامد. دشمن در این راستا از هیچ خیانتی به نسل جوان انقلابی و متکی به تاریخ درخشان این مرزوبوم و مفاخر و مبرات قرآنی ما دریغ نمی کند . در این عرصه ، همه افراد به نوعی موظف به مقابله فرهنگی با دشمن هستند و این میان روحانیت به سببه جایگاه و موقعیتی که دارد بیش از سایرین می بایست در عرصه باشد.ج. برپایی موج نوگرایی در سطح کشور و جهان
هم اکنون در اروپا علاوه بر تقابل با سیاست های ضد قرآنی، موجی جدید به نام مذهب گرایی پیدا شده تا جاییکه انسان اروپایی با اشتیاق فراوان به سوی فهم مذهب گام برمی دارد. این موج که بازتاب سرخوردگی های اجتماعی و عدم پاسخ به نیازهای درونی و روانی و قطری است. با پیدایش انقلاب اسلامی و انعکاس نقش مذهب در جوامع غربی، خصوصا در دهه اخیر، افزایش چشمگیری یافته است. لذا این، یکی از عرصه هایی است که اگر مورد توجه و اهتمام قرار گیرد. با توجه به منبع غنی مذهب شیعه می تواند در سطح جهان موج آفرین باشد.د. پاسخگویی به شبهات
با توجه به بستر مناسبی که مذهب و خصوصا اسلام در سطح ملی و فراملی پیدا کرده، ایجاد شبهه در اندیشه های گرویدگان به مذهب و متمایلان به آن، از شیوه های جدید دستگاه های فرهنگی استعمار است.بررسی تاریخی جریان استعمار نشان می دهد که پس از پایان جنگ جهانی دوم، استعمار میدان فعالیت را از مداخله نظامی مستقیم، به مداخله فرهنگی مستقیم کشانده و با هدف قرار دادن فرهنگ اصیل، باورهای اجتماعی و اصول اعتقادی قرآنی جوامع، عمده ترین و مهمترین گام را برداشته و برمی دارد. لذا در این خصوص لازم است که روحانیت قاطع و استوارتر از در صحنه دفاع از ارزش های انقلاب اسلامی همیشه در میدان باشد.
هـ . توجه به بعد داخلی و خارجی شکاف سیاسی و گسست اجتماعی در دهه چهارم انقلاب
شکاف سیاسی داخلی را باید شکافی فعال قلمداد کرد که متأسفانه در حال تهییج است و به نظر می رسد که در صورت عدم توجه کافی می تواند خطرساز نیز باشد. عامل به وجود آمدن آن تقابل جناح های سیاسی با یکدیگر است. این تضاربات سیاسی به شکل وسیعی در جامعه مورد بسط و گسترش قرار گرفته تا جاییکه شاهد سیاسی شدن حوزه هایی چون تحقیق، آموزش، صنعت و ... می باشیم و تا آنجا به پیش رفته که بعضا براصول بنیان قرآنی چون منافع ملی و امنیت ملی هم برتری جسته است. در بعد خارجی شاهد آن هستیم که تعدادی از کشورها به عنوان دشمنان اصلی انقلاب همچون (آمریکا، اسرائیل) و تعدادی به عنوان کشورهایی که ایران را برای حیات بین المللی خطرناک می دیدند (همچون انگلیس، فرانسه و اکثر کشورهای اروپایی) و تعدادی به عنوان اینکه ایران تفسیری از اسلام ارائه داده که جهان اسلام را دچار شوک ساخته (همچون عربستان، امارات، کویت و ...)، در مقام مقابله با ایران بر آمده اند. لذا در این شرایط حساس و خطیر لازم است که روحانیت با آگاهی کامل در بطن شکاف های ایجاد حضور یابد و به اصلاح و ترمیم شکاف های سیاسی ایجاد شده در بطن انقلاب از طریق ابزارهایی که در اختیار دارد، بپردازد.چالش های فراروی روحانیت در ارتقای فرهنگ قرآنی در جامعه
الف. عدم توجه به مبانی قرآنی در نوآوری ها
اولین آسیب فراروی بی توجهی به مبانی قرآنی نوآوری ها است. بی تردید گسترش و سرعت تغییرات در سراسر جهان، اهمیت خلاقیت و نوآوری را بیش از پیش ساخته است، زیرا در این دنیای پیچیده افرادی در رقابت با سایرین موفق ترند که بتوانند از فرصت های پیش روی به بهترین نحو استفاده کنند و این جزبا افزایش خلاقیت و نوآوری امکان پذیر نمی شود. از آنجا که از نظر تاریخی سابقه نوآوری به قدمت آفرینش انسان و خلطهور قرآنی الهی بازمی گردد. زیرا از یک سو نوآوری عطیهای الهی است که باید از طریق انسان متجلی شود و از سوی دیگر ادیان الهی در هر دوره ای و عصری با توجه به مقتضیات زمانی دانش و معرفت تازه ای را به جامعه ی بشریت عرضه می کردند و یکی از دلایل استمرار نبوت همین تکامل تدریجی است. نوآوری قرآنی در واقع نوعی عادت شکنی و در واقع نوعی اجتهاد به شمار می رود، اجتهادی می خواهد که مسائل موجود را به طریق مفید و یدفع حل کند. در چنین مسیری نیز موانع جدی ای وجود دارد. از جمله:- ضعف و یا عدم اعتماد به نفس؛
- ترس و نگرانی و عدم امنیت روانی؛
- تمایل به همرنگی و همگونی؛
- عدم تمرکز ذهنی.
از منظر دیگر برای تحقق نوآوری قرآنی و نیز تقویت آن، شرایط لازم است، از جمله:
- فضای خلاقانه اجتماعی و عمومی؛
- وجود تفکر استراتژیک و درازمدت و پرهیز از روزمرگی؛
- وجود سیستم حمایت و بهره برداری از نوآوری؛
- دارا بودن محرک هایی مانند متغیرهای ساختاری، متغیرهای فرهنگی، متغیرهای منابع انسانی.
ب. عدم آینده نگری
دومین آسیب فراروی؛ عدم آینده نگری و برآورده ساختن نیازهای جامعه در حال و آینده است، آینده نگری چیست؟ آینده نگری را می توان به داشتن افق و چشم انداز گسترده و فراتر از حال در فرآیند برنامه ریزی و مدیریت فعال تعریف کرد. در نتیجه آن بازشناسی احتمالی جایگاه ، کارکرد و نقش چیزی مانند دین، نهاد. نظام، ایدئولوژی در آینده است. مؤلفه های آینده نگری عبارتند از:اول: تحول آفرینی؛
دوم: نوآوری و نوسازی؛
سوم: بهره وری فعال و فعالیت؛
چهارم: تحول پذیری.
ارتقا فرهنگ قرآنی در جامعه می تواند کارکردهای خاصی داشته باشند:
1) تولید دانش و معرفت قرآنی (نهاد علمی - آموزشی).
۲) تولید و پرورش زایش و رویش عمل و رفتار قرآنی در مناسبات و داد و ستدهای انسانی (پرورش مدیریتی).
۳) تولید و توزیع پیام قرآنی (تبلیغی - دعوتی).
لیونارد در تعریف پست مدرنیزم آن را مظهر عدم ایمان و با به فراروایت ها معرفی می کند، در این رویکرد برای هیچ شکل خاص از معرفت از جمله معرفت قرآنی، اخلاقی، ارزشی وجود ندارد و آنچه اعتبار و مشروعیت می یابد کثرت در معرفت و نسبیت در حقانیت است. به همین دلیل است که برخی از پست مدرنیزم را در مفهوم نقی نظریه ها، دیدگاه ها و انگاره های بخش و کلیت بخش خلاصه کرده اند و برای همین نوع معرفتی در این چارچوب جوهر سیالیت و عدم قطعیت قائلند.
مفهوم ساخت شکنی را که دریدا، متفکر پست مدرن فرانسوی مطرح کرده نیز در بردارنده دلالت مشابهی درباره ماهیت و معناست. در چنین رویکرد و اندیشه ای ساختهای مطلق و دست نایافتنی وجود نداشته و آموزه های قرآنی و هنجارهای اخلاقی در هاله ای از نسبیت و یا عدم قطعیت و نقصان فرو می روند، بدین سبب است که دست کم به اعتقاد برخی از صاحب نظران مسلمان، پست مدرنیزم را باید در واقع چالشی در برابر ایمان و تقوا که در رأس و قلب جهان بینی توحیدی است به شمار آورد. لذا در چنین شرایطی ارتقا فرهنگ قرآنی در جامعه باید کاری بس سترک به حساب آورد که تحقق آن مستلزم به کارگیری همه ظرفیت های بالقوه و بالفعل در ابعاد و زمینه های گوناگون مرتبط با موضوع و طراحی و اجرای است.
ج. کثرت گرایی در ساحت اندیشه و فرهنگ با ابراز انقلاب ارتباطات
شاید آشناترین و شناخته شده ترین توصیفگر عصر حاضر، تحقق انقلاب ارتباطات است. لذا ظرفیت و قابلیت مخاطب گفتگوی واقع شدن به عنوان یک ظرفیت و قابلیت اساسی باید مورد توجه و اهتمام قرار گیرد. البته جریان گفتگوی همان گونه که هابرماس توصیف می کند. الزامأ جریان عاری از سلطه و عادلانه نیست. نقطه آسیب درانقلاب ارتباطات که در رابطه ارتقا فرهنگ قرآنی در جامعه باید به آن توجه شود، کثرت گرایی در ساحت اندیشه و فرهنگ است. چون انقلاب ارتباطات که زمینه ساز و درهم ریختن مرزهای جغرافیایی توسعه غیرقابل تصور حجم اطلاعات و منابع در دسترس و بالطبع منتفی شدن مصونیت فیزیکی فکر و فرهنگ و باورها از دست اندازها غیر شده است باید به دقت و مورد ارزیابی و تحلیل قرار گیرد و کارکرد هم مثبت و منفی آن از یکدیگر بازشناخته شوند. شناخت دقیق این کارکردها در بردارنده دلالت ها روشن و بس مهمی برای ارتقا فرهنگ قرآنی در جامعه است. جهانی شدن و حاکمیت فرهنگ واحد جهانی در سایه هر چه سستا تر شدن ریشه های فرهنگی خطری است جدی که آشکارا نسل جوان و نوجوان جهان شوم را تهدید می کنند. در برابر این چارچوب و این پدیده ارتقا فرهنگ قرآنی باید ناظریر تربیت قرآنی - ارزشی باشد. کثرت گرایی فرهنگی البته تنها محصول تحولات فناورانه عصر حاضر انقلاب ارتباطات نیست و تحولات فکری زمان که پیش تر مورد بحث قرار گرفت، یعنی پست مدرنیزم هم جز منادیان تنوع و کثرت فرهنگی به حساب می آید. اگر مدرنیزم داعیه فردیت داشت، پست مدرنیزم با داعیه غیریت پای به عرصه وجود می گذارد؛ و... لذا تنوع و کثرت فرهنگی در ساحت نظرو اندیشه پیوند ناگسستنی با پست مدرنیزم داشته و على الأصول به نسبیت گرایی فرهنگی منتهی خواهد شد که مخاطرات آن مورد توجه است.هـ. دین ستیزی سکولاریزم
چهارمین آسیب فراروی ترویج دین ستیزی و سکولاریسم به اشکال علنی و ضمنی وخاصه میان جوانان که زمینه ساز دین گریزی آنان است. در دو جهت مکمل و متمم یکدیگر تعقیب می شوند:الف) نسبت دادن شرور عالم به دینداران و ویژگی های همچون تعصی ، تصلب خشونت، تفرقه، عقب ماندگی، فقر، بی عدالتی، ظلم پذیری و.. را ملازم اندیشه قرآنی و همزاد و همراه آن جلوه دادن، به عنوان نمونه با نظریه برخورد تمدن ها که پس از فروپاشی کمونیزم توسط هانتینگون مطرح شد، می توان اشاره کرد.
این نظریه منادی این پیام روشن و دعوت صریح است که با اسلام و تفکر اسلامی باید به ستیز برخاست چرا که این دین واجد اندیشه هایی است که سیطره بلامنازع فرهنگ و اندیشه غربی برجهان و برقراری نظم جدید جهانی را با دشواری روبرو میکند.
طبیعی است تحریک عواطف و احساسات مردم جهان علیه دین به ویژه اسلام که با اتکاء به دستاوردهای فناوری نوین ارتباطات به طرز گسترده و کارآمدتری انجام می گیرد؛ امر دعوت به دین و تربیت قرآنی را با دشواری خاصی مواجه می سازد.
ب) نسبت دادن خیر و خوبی به بی قرآنی و بی دینان و توجیه و تحسین بی قرآنی الاابالی گری، اباحی گری، رفاه و لذت آنی، شهوت و ... که دارای تلألو و جاذبه های فراوانی برای جوانان از جهت گیری بارز شاخص جهان معاصر است. جوانان این مرز بوم زندگی را در عصری تجربه می کند که در آن شیوه زندگی سکولار و بی دینانه به شدت تشویق و ترغیب می شود.
امروزه در مغرب زمین بر ضرورت اجتناب ناپذیر بودن انقلاب معنوی و تأکید بر تربیت قرآنی و اخلاقی نسل جوان در سایه های بحران های عظیم روانی، اجتماعی فرهنگی و زیست محیطی تأکید می شود. نماد این انقلاب معنوی را باید در آثار و آرای ژان فوراستیه، فوکایاما، آندره مالرو و ... باید مشاهده کرد.
و. عدم انتقال الگوی آموزش مطلوب در زمینه ارتقا فرهنگ قرآنی
پنجمین آسیب فراروی ، عدم انتقال الگوی آموزش مطلوب دراین زمینه به افراد است . سنمت حاکم در ارتقا فرهنگ قرآنی در این مرز و بوم به روشی مدرسی بوده که به وسیله آن قرائت و تفسیر متون به وسیله استاد و مباحثه و جدال و گاه رونویسی به وسیله طلاب علوم قرآنی رواج داشته است. شاخصه تربیت قرآنی در این مرز و بوم عبارتند از: تشویق و ترغیب به علم آموزی، همگانی ساختن دانش، مبارزه با جهل و بی سوادی، دعوت به ایمان توأم با عقل و بصیرت، مبارزه با جمود فکری، آزاد اندیشی و فراهم ساختن زمینه نقد و نقادی.ز. ابهام در فرهنگ قرآنی و شاخص ها و مراتب و اولویت های آن
علی رغم مطالعات ارزشمند روحانیان و مراکز پژوهشی حوزوی که در مورد شاخص های دینداری انجام پذیرفته است، ولی هنوز حوزه های علمیه و روحانیون در این مورد سند مصوب و معتبری که به وضوح وظایف دستگاه های آموزش و تربیتی را ذیربط را تعیین کرده باشد، وجود ندارد. مجموعه مقالات ارزشمند همایش مبانی نظری روان سنجی مقیاس های قرآنی را که پژوهشگاه حوزه و دانشگاه منتشر کرده است. در این مجموعه نیز تنها به نقل مقالات حاوی دیدگاه های متفاوت و گاه متهافت نویسندگان است، پرداخته شده و نهایتا به جمع بندی منقح و معتبری نرسیده است.امروزه باید تبیین شود که اولویت عناصر فرهنگ قرآنی با رویکرد اهل بیت مالی چیست؟ آیا تقید به احکام، اخلاق اسلامی، مجاب، راستگویی، تقید به نماز، تفکر، مشارکت سیاسی یا و..، اولویت دارند؟ اگر اولویت دارند در شرایط و مناطق مختلف با چه شاخص هایی باید تعیین شود.
ح. ضعف نظریه پردازی و تولید علم قرآنی در این عرصه
اگرچه علوم تربیتی و شاخصه های مختلف آن به عنوان یکی از مهم ترین عرصه های علوم انسانی در دوران جدید مورد توجه دانشمندان عزیز قرار گرفت و با تلاش های علمی و پژوهشی گسترده رشد چشمگیری پیدا کرده اما در مراکز علمی حوزه های علمیه آن طور که شایسته بود و انتظار می رفت مورد غفلت واقع شد. زمانی که دیدگاه های فلسفی اومانیسم و سکولاریسم تولید و ترویج شد و رشته های تخصصی علوم تربیتی در این مرز و بوم از قبیل روان شناسی، روان شناسی رشد، روان شناسی یادگیری، برنامه ریزی درسی سنجش و اندازه گیری در همین قالب فلسفی شکل گرفت. اما در حوزه ارتقا فرهنگ قرآنی در جامعه به صورت جامع شاهد نظریه پردازی علمی متینی بر فلسفه و تعلیم و تربیت روحانیان به صورت جدی با رویکرد اهل بیت علیهم السلام نبوده ایم؛ فقدان نظریه های برخاسته از دیدگاه های قرآنی در این عرصه، آسیب مهم است که هم چنان آینده این بخش را رقم می زنده.ط. عدم توجه جدی به پژوهش و مطالعات نظریه و میدانی
این سؤال اساسی وجود دارد که مطالعات و آسیب شناسی تا چه حد مورد توجه بوده است؟ تا چه حدی مطالعات نظی و میدانی روحانیان و مراکز پژوهشی مرتبط مورد مطالعه قرار گرفت و به کاربست رسید. در این مورد پژوهش های مطرح خاصی سراغ نداریم و خود موضوعی بسیار مهم است.ی. فقدان نظام هماهنگ انتقال و تبلیغ ارتقا فرهنگ قرآنی
انتقال فرهنگ قرآنی در جامعه به فضای مشترک و هماهنگ در مجموعه تعاملات نهادهای تأثیرگذار نیاز دارد و توفیق آن، مستلزم هم سویی و ایفای نقش هماهنگ کننده دستگاه ها و نهادها مسئول است که متأسفانه در این خصوص نیز اقدام در خور توجهی انجام نگرفته است.ک. جدایی میان حوزه های علمیه به عنوان مولد فرهنگ قرآنی و نهادهای متولی فرهنگ
در فرآیند ارتقا فرهنگ قرآنی، جداسازی آموزش از نهاد حوزه های علمیه، موجب خسران و آسیب جبران ناپذیر شده و این مراکز را از تخصصی حوزه های علمیه و روحانیان در انتقال فرهنگ قرآنی محروم ساخته است و همچنین حوزه های علمیه را از فرصت گسترده و بی مانند برای اشاعه فرهنگ قرآنی محروم نموده است. اگر غایت اصلی از نهاد روحانیان و مراکز حوزوی تعمیق و تبلیغ و انتقال باورها، ارزش ها، رفتارهای قرآنی به معنی گسترده آن به جامعه است چه نهادی موثر از عرصه های فرهنگی برای تحقق این هدف، می توانند بستر را برای روحانیان و حوزه های علمیه فراهم سازد؟ل. فقدان طرح و برنامه کلان و چشم انداز مصوبه حوزه های علمیه و نظام و قابل ارزشیابی
ارتقاء فرهنگ قرآنی در جامعه، مسئله ای خطیر و کلان است. اگر تلاش و تدبیر برای تمدن سازی بر مبنای فرهنگ و تفکر اسلامی راهبرد اساسی و کلان ایران - اسلامی باشد. منجر به تربیت نسلی توانمند و خودباور و مؤمن ملتزم به مبانی و ارزشهای اسلامی خواهد شد؛ که سنگ زیربنای هر توسعه ای خواهد بود.از آنجایی که اصول خاصی برای این امر در ایران نیست بالطبع انتقال فرهنگ قرآنی نیز که باید در این فرآیند ملاحظه شود، دچار همین کاستی است. تا هنگامی که مبانی و اصول و الگوهای متقن و علمی همراه با تأمین و تضمین لوازم آن برای انتقال فرهنگ قرآنی در جامعه تعریف نشده و بگونه ای عملیاتی، اجرای آن به صورت نظام مند و قابل ارزشیابی پیش بینی نشده باشد، ابهام و سردرگمی و اقدامات مقطعی و سلیقه ای و پراکنده به عنوان آسیب اساسی استمرار خواهد یافت.
م. حضور حاشیه ای و کلیشه ای و اجباری روحانیون در عرصه های فرهنگی
روحانیت در کجای ارتقا فرهنگ قرآنی در جامعه قرار گرفته است؟ مجاری و روش ها و سازوکارهای انتقال آن چیست؟ چه نوع فضای عاطفی و معنوی در آن جاری و ساری است؟ چه نوع تنوع و انعطافی در روش های آن وجود دارد؟ حضور روحانیان و فرهنگ قرآنی غالبا به صورت کلیشه ای با روش اجباری، موجب نقض غرض در این فعالیتها می شود. روحانیان و فرهنگ قرآنی در جامعه فرهنگی در حاشیه قرار گرفته است نه در متن و بافت اصلی آن بی توجهی و یا کم توجهی به امکان ضرورت انتقال فرهنگ قرآنی از همه طریق همه موضوعات و زمینه های تأثیرگذار اکتفا به فعالیت های مستقیم و مستقل، از جمله همین نوع آسیب ها است. این در حالی است که در برخی از کشورها تلاش میکنند حتی از علوم تجربی به عنوان محملی برای انتقال ارزش ها استفاده کنند.
ن. ضعف پشتیبانی های فرهنگی، مدیریتی و مالی
ارتقاء فرهنگ قرآنی در جامعه به پشتیبانی های محتوایی و فرهنگی، مواد آموزشی و کمک آموزشی مناسبه و مؤثر، پشتیبانی مدیریت کافی از قبیل پست های سازمانی مناسب و جایگاه شغلی مناسب و ... و نیز پشتیبانی های تدارکاتی، مالی، امکانات مناسب از نظر فضای پرورش، اردوگاه های مجهز، کتابخانه و مراکز سمعی و بصری، سالن اجتماعات و ... نیاز دارد. قطعا ضعف و کاستی در این موارد به فرآیند مطلوب لطمه می زند.راهبردهای فراروی روحانیت در زمینه ارتقای فرهنگ قرآنی در جامعه
برای عرضه راهکارهای معطوف به اصلاح آسیب ها کنونی نمی توان در همه عرصه و سطوح به راهکارهای خرد و جزئی پرداخت. چرا که تعدد و تنوع و تفاوت آسیب ها اقتضائات، زمینه ها مواجهه کارشناسی عمیق و موردی را برای هر یک از این آسیب ها ضروری می سازد. راهکارها کلان معطوف به اصلاح عبارتند از:الف. تعیین شاخصها و اولویت های انتقال فرهنگ قرآنی
مهمترین آسیب فراروی ارتقاء فرهنگ قرآنی در جامعه، اختلاف نظر در باب شاخص فرهنگ قرآنی است که هر گونه اقدام اساسی و تصمیم گیری دراز مدت را برای تقویت و تعمیق آن دچار مشکل خواهد ساخت، نه می توان به ارزیابی وضع موجود پرداخت و نه می توان چشم انداز مطلوب ترسیم نمود.ب. توانمند سازی حوزه های علمیه برای حضور در عرصه های فرهنگی با محوریت توسعه فرهنگ قرآنی
رسالت اساسی حوزه های علمیه ، بسترسازی و تدبیر و مجاهدت برای ارتقاء و تعمیق تربیت قرآنی در جامعه و سطوح و لایه های گوناگون است، به نظر می رسد تلاشهای پژوهش ، آموزش، تبلیغی حوزه های علمیه از بالاترین سطح آن یعنی اجتهاد و افتا گرفته تأسطوح، همه برای توسعه و تعمیق تربیت قرآنی جامعه و گسترش عینی و عملی باورها، ارزش ها و احکام الهی در عرصه زندگی فردی و اجتماعی اسمته . امروزه حوزه های علمیه دارای توانمندیهای فراوانی برای ارتقا فرهنگ قرآنی در جامعه است. ورود جدی روحانیان حوزه های علمیه در این عرصه یکی از ضرورت ها و راهکارهای اساس برای تحول در این عرصه است. حوزه های علمیه برای ورود به این مقوله باید خود را بیش از پیش آماده کنند و با اصلاح نظام آموزش خود در تربیت محققان کارآمد و توانمند برای حضور اندیشه ناب اسلام با رویکرد اهل بیت (علیهم السلام) در این عرصه همتی مضاعف از خود نشان دهند. تأسیس رشته تخصصی مرتبط در متن نظام آموزشی حوزه های علمیه و بررسی نفلریات رایج و تولید علم قرآنی در این عرصه. راهکارهای بایسته ای است که بدون آن نمی توان ورود روحانیان و حوزه های علمیه در مقوله ارتقاء فرهنگ قرآنی در جامعه انتظار داشت.ج. توجه حوزه های علمیه به اصلاح برنامه های و محتوای آموزش و تربیتی
حوزه های علمیه باید توجه داشته باشند که انتقال فرهنگ قرآنی در جامعه باید به عنوان یک رویکرد و جهت گیری کلان مورد توجه و اهتمام قرار گیرد. باید توجه داشت که نقش حاشیه ای روحانیون در میادین فرهنگی امروز جامعه، مانع ایفای رسالت فرهنگی عمیق حوزه های علمیه و روحانیان نیست. البته در روش ها و شیوه های تحقق این راهکارها، باید ظرافت و حساسیت های آن نیز مورد توجه باشد و از افراط و تفریط و اقدامات سطحی و صوری پرهیز شود.د. سامان دهی و تقویت توانمندی های حوزه های علمیه در این خصوص
انتقال فرهنگ قرآنی و تقویت و تعمیق تربیت اسلامی در جامعه، از رسالت های اصیل و محوری روحانیان و حوزه های علمیه است. در دورانی که همه نهادهای فرهنگی و تربیتی در تسخیر رژیم منحوس پهلوی قرار داشت، این حوزه های علمیه و روحانیان متعهد و اصیل بودند که با مجاهدت و سخت کوشی و با تحمل انواع مشکلات و مصائب برای حفظ و تقویت ارزش های الهی و بسط فرهنگ قرآنی تلاش می کردند. حوزه های علمیه به عنوان خاستگاه اصلی فکر و ایمان قرآنی کانون بسط و نشر ارزش ها و احکام الهی باید خود را در برابر کاستی های فرهنگی و تربیتی مسئول بدانند و علاوه بر نظارت و ارشاد کلان دستگاه های و نهادهای فرهنگی - تربیتی و آموزشی، وضعیت اشاعه ی فرهنگ قرآنی را رصد نماید و در کنار مطالعه وضع مطلوب، خود نیز به تعمیق و تقویت فرهنگ قرآنی در سطح جامعه و به ویژه از طریق بسترهای ساختاری موجود بپردازند. اگر چه برخی از چهره های روشن اندیش از حوزه های علمیه، در دوران قبل از پیروزی انقلاب به برکت درست و عمیق این حساسیت وارد این عرصه شدند، ولی پس از پیروزی انقلاب اسلامی نسبت به تقویت و سامان دهی این ارتباط بخصوص تفکر ناب حوزوی در مراکز تفکر ناب حوزوی در مراکز اندیشه سازی غفلت رخ داد و این امر دچار آسیب جدی شود.
هـ. طراحی و تحقق تحول بنیادین با رویکرد فرهنگی - تربیتی
اساسی ترین، مهم ترین و کارسازترین راهکارهایی که در بلند مدت وضعیت کنونی ارتقاء فرهنگ قرآنی در جامعه را اصلاح خواهد کرد. پیگیری و تحقق رسالت دین در قبال جامعه است. اگر این تحول بنیادین به درستی بر مبنای اصول صحیح طراحی شود و زمینه ها و لوازم تحقق آن نیز فراهم شود، قطعا به چرخش اساسی در مبانی نظری و نگرش به مقوله ارتقاء فرهنگ قرآنی در جامعه و هدفگذاری صحیح منجر خواهد شد. تحول بنیادین در این مقوله، بدین معنی است که انتقال فرهنگ قرآنی - به معنی جامع آن براساس شاخص هایی که باید ترسیم شود. و تعمیق و تقویت هویت اسلامی و انقلابی در متن هدف گزاری ها، ساختارها، رویکرد برنامه ریزی کلان آموزش، نظام نیروی انسانی و فرآیند تولید برنامه ها و محتوای محورهای اساسی این نهاد را تشکیل خواهد داد. در این صورت همه عناصرو همه عوامل آموزشی - تربیتی، باید هم سو و هماهنگ این جهت تعریف و تدارک شود.و. ایجاد هماهنگی و هم سویی فرابخشی در انتقال فرهنگ
ناهمسویی و تعارض و حتی تضاد در جهت گیری نهادها و عوامل مؤثر در انتقال فرهنگ قرآنی به مخاطبان در آسیب های جدی موجود است که علی رغم سیاستگذاری های کلان و برخی اقداماته همچنان روند تربیتی فرهنگی کشور را تحت تأثیر خود قرار میدهد. . ایجاد همسویی حداقل در این دو مجموعه مدیریت پذیر ضروری به نظر می رسد. نهاد تبلیغات قرآنی و مجموعه تربیت بدنی که اینها در مجموعه ای هستند که اگر در اولویتها و شاخص های فرهنگ اسلامی و اشاعه و انتقال آن هم با هم هماهنگ و هم سو باشد، می توانند ثمرات مبارکی داشته باشند.
ز. تشکیل سامانه فرآیند و چگونگی ارتقاء فرهنگ قرآنی در جامعه بوسیله روحانیت
بدون تردید امروزه روحانیان باید با توجه به رویکرد دهه چهارم انقلاب اسلامی با هدف دستیابی به تصویری شفاف از وضعیت و روند معنویت در عرصه داخلی منطقه ای و بین المللی، شناسایی نقاط ضعف و قوت با بهره گیری از پیشنهادات برای چاره اندیشی در جهت رفع چالش ها و تهدیدات اقدام نماید.
اهداف راهبردی ممیزی تعلیم و تربیت قرآنی
الف. ایجاد بانک جامع اطلاعاتی از توانمندی های و ظرفیت های بالقوه و بالفعل منابع انسانی مرتبط.ب. شناسایی نقاط ضعف و قوت طرح های مرتبط و تعیین چگونگی مواجه و استفاده از فرصت ها و دستیابی به تصویری شفاف از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب.
ج. توانمندسازی و توان افزائی ظرفیت و سامانه ها و نهادهای مرتبط با مقوله ارتقا فرهنگ قرآنی در جامعه.
د. افزایش سهم و توان مدیریت بخش های حوزه های علمیه در این زمینه.
هـ. ایجاد یا مهندسی مجدد موارد مرتبط و اجرایی در این زمینه و ارزیابی با استفاده از منابع انسانی کارآمد.
و. گردآوی اطلاعات از منابع و مراجع ذیربط و استناد به کمیت های معنی دار تعلیم و تربیت قابل سنجش و شمارش.
ز. توجه و اتکا به شاخص های تعریف شده علمی حتی المقدور مورد تأیید شورای عالی انقلاب فرهنگی، جامع نگری و پرهیز از نتیجه گیری مبهم، موضعی، پراکندگی و جزیی در این خصوص.
ح. داشتن صراحت، وضوح و نگرش منصفانه در برجسته سازی نقاط ضعف و قوت و تعیین آن در پژوهش های مرتبط و نیز تعیین چگونگی مواجهه با چالش ها و استفاده از فرصت ها.
ط. توجه به نیاز محوری و مقایسه ای بودن ممیزی در این مقوله در عرصه ملی منطقه ای و جهانی.
ی. توجه به شاخص های کمی و تحلیل تولیدات پژوهشی در این حوزه با رویکرد؛
- شاخص های انسانی.
- شاخص های مالی.
- شاخص های ساختاری.
- شاخص های عملکردی.
-شاخص های بهره وری.
ک. توجه به تحلیل شاخص های کیفی در این زمینه با رویکرد؛
- کیفیت فرآیند سیاستگذاری و تعیین راهبردهای ارتقاء فرهنگ قرآنی در جامعه.
- کیفیت ساماندهی و سازماندهی موارد مرتبط.
- کیفیت نظام اطلاع رسانی در این زمینه.
- میزان استفاده از نتایج تحقیقات در این خصوص .
- میزان مشارکت دانشمندان و محققان حوزه های علمیه در این حوزه.
- نحوه مصرف بودجه های تحقیقاتی در در این زمینه.
ل. میزان توجه به ایجاد راهکارهای مناسب جهت جذب نخبگان حوزه های علمیه در ارتقا فرهنگ قرآنی در جامعه و تعیین نقاط قوت و ضعف.
م. تعیین سیاست ها، راهبردها و الزامات دست یابی به اهداف چشم انداز و استفاده از فرصت کنترل و تهدیدهای پیش رو؛
- تعاملات با سازمان ها و مؤسسات و انجمن ها برجسته علمی، آموزشی و پژوهشی.
- توجه ارتقا فرهنگ قرآنی در جامعه و تشریح الگوهای تاثیرگذار غیر معرفتی بر پایه سیره اهل بیت (علیهم السلام) مانند الگوی شخصینی، الگوی گفت و گو، الگوی تعامل رفتاری، الگوی روش های تعلیمی.
نتیجه گیری
بی تردید روحانیت متعهد و مبارز همواره حافظ و پاسبان اصول و مبانی دین در طول تاریخ بوده و اکنون نیز دستیابی ما به این منابع و متون غنی قرآنی مرهون همان خدمات و زحمات دلسوزانه نهاد مقدس حوزه و روحانیت است که شرح آن میسور نیست از طرفی نقش حوزه و روحانیت در طول تاریخ و على الخصوص در پیروزی انقلاب که بر مبنا و اصول فرهنگ غنی اسلام بنا شده، فراموش ناشدنی و غیرقابل انکار است. بی تردید بعد از انقلاب و روحانیت توانست بخوبی وارد عرصه های علمی و فرهنگی کشور شود و در لابلای عرصه های مختلف تاریخی، بهترین فرصت را برای شیوع و گسترش فرهنگ قرآنی بدست آورد. ناگفته پیداست که با دستیابی به این موقعیت متناسب روحانیت متعهد و مبارز آرام ننشسته و از ابتدا در سنگرهای مختلف فرهنگی به مرزبانی از آن پرداخته و در این راستا به نتایج و آثار پربار و مفیدی نیز دست یافته و اکنون نیز با عزمی جزم در این عرصه ها مثل حوزه و دانشگاه ، موسسات علمی و مراکز فرهنگی و برنامه ریزی کشور به ارائه خدمات مشغول است.اکنون که در دهه چهارم انقلاب هستیم با توجه به موقعیت خطیری که پیش روی کشور است بیش از هر زمان دیگر نیازمند حضور روحانیت به صورت هوشمندانه در عرصه های مختلف انقلاب اسلامی هستیم.
روحانیت به عنوان سازمان مردم نهاد دینی می بایست با در نظر گرفتن نیازهای روز و پرهیز از ورود به مقولات غیر ضروریی نقش مهمی در ارتقا فرهنگ قرآنی در جامعه در راستای تحقق همبستگی و جلوگیری از گسستگی اجتماعی در جامعه داشته باشد.
منابع:
1 - عمید، حسن (۱۳۶۴) فرهنگ فارسی ، جلد اول ، چاپ هشتم (تهران، امیرکبیر
2- عنایت، حمید(۱۳۶۵) اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، تهران: خوارزمی، چاپ دوم
3- ساروخانی، باقر(۱۳۷۰) دایره المعارف علوم اجتماعی، تهران: کیهان
4 - کوهن، استانفورد تئوری های انقلاب ، ترجمه علیرضا طیب ، تهران: موسسه آموزشی انتشاراتی سیمیا
5 - هانتینگتون ساموئل ، سازمان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی، ترجمه محسن ثلاثی، ص ۳۸۵
6- کرین برینتون ،کالبد شکافی انقلاب ، ترجمه محسن ثلاثی ، تهران تزریاب
7- کی روشه (۱۳۶۶) تغییرات اجتماعی، ترجمه: دکتر منصور وثوقی، تهران، نشر نی
۸- بیرو، آلن، فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمه پاقر ساروخانی ، تهران، کیهان ، چاپ
9- آن ، کی ، اس . لمپتون (۱۳۷۹)، نظریه دولت در ایران، مترجم: چنگیز پهلوان تهران: نشر گیو، چاپ دوم
10- دارایی، علی (۱۳۸۱)، سیاستمداران اهل قپونیه، تهران: سیاست ، چاپ دوم
11 - مطهری، مرتضی، مشکل اساسی در سازمان روحانیت، قم: صدرا
12- بشیریه، حسین (۱۳۷۴)، جامعه شناسی سیاسی، تهران: نشر نی، چاپ دوم
13 - عنایت ، حمید (۱۳۶۵)، اندیشه سیاسی در اسلام معامسر، تهران: خوارزمی، چاپ دوم
14- حایری، عبدالهادی (۱۳۶۰)، تشیع و مشروطیت در ایران، تهران: انتشارات امیرکبیر
15- براون، ادوارد (۱۳۷۶)، انقلاب مشروطیت ایران، ترجمه مهری قزوینی به تهرانة انتشارات کویر
16 - روحانی سید حمید(۱۳۶۱). بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی رحمه الله ، تهران: دفتر انتشارات اسلامی
17 - ازغندی، علیرضا(۱۳۷۹)، تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران، تهران: سمت
18- جعفریان، رسول (۱۳۸۰)، جریان ها و جنبش های مذهبی سیاسی ایران سال های ۱۳۵۷ ۱۳۲۰، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
19 - فوران ، جان (۱۳۷۷) مقاومت شکننده تاریخ تحولات اجتماعی ایران، ترجمه احمد تدین ، تهران ، رسا
20- امام خمینی رحمه الله ، روح الله خان (۱۳۷۲)، صحیفه نور، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی رحمه الله خانه
21 - عیوضی، محمد رحیم (۱۳۸۰)، طبقات اجتماعی و رژیجر شاه ، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
22 - وبر، ماکس (۱۳۷۴) ، اقتصاد و جامعه ، ترجمه عباس منوچهری و دیگران، تهران: مولی
23 - آبراهامیان، پیرواند(۱۳۷۷)، ایران بین دو انقلاب، مترجم: کاظم فیروزمند و دیگران . تهران ، نشر مرکز
24- سریع القلم، محمود(۱۳۸۲)، مجموعه مقالات گسست نسل ها، پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی جهاد دانشگاهی.
25- قادری ، حاتم (۱۳۸۲)، مجموعه مقالات گسستن نهملها ، پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی جهاد دانشگاهی صص ۱۷۸-۱۸۲
26- مددپور، محمد(۱۳۸۳)، مجموعه مقالات گسست نسل ها، پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی جهاد دانشگاهی
27- جلالی، محمد رضا (۱۳۸۲)، مجموعه مقالات گنت نسل ها، پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی جهاد دانشگاهی
28- شرفی، محمد رضا (۱۳۸۲)، مجموعه مقالات گسست نسل ها، پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی جهاد دانشگاهی
29- پیروزنیا، مهدی (۱۳۸۸)، تعریف سازمان های مردم نهاد و یا (NGO)ها.
30- Harald Lasweu SA. Keplan Povwers. Society, hondon, Ruotledge S. Kegan Fatal ,۱۹۵۲
31- Bengston V.L. (1970). The goneration gap:A review and typology of social psychological perspective. Youth and Societyp: 32-7
32- Slater, P.E.(1970). The pursuit of loneliness:American culture at the breaking point. Boston:Beacon
33- Adelson،j.(1970january). What generation gap? New York Times Magazin
31- Bengston V.L. (1970). The goneration gap:A review and typology of social psychological perspective. Youth and Societyp: 32-7
32- Slater, P.E.(1970). The pursuit of loneliness:American culture at the breaking point. Boston:Beacon
33- Adelson،j.(1970january). What generation gap? New York Times Magazin
منبع: گفتارها و نوشتارها (مجموعه مقالات همایش نخبگان، فرهیختگان و پیشکسوتان قرآنی)، نویسنده: رضا اسمعیل زاده، چاپ اول، ناشر: دبیرخانه کمسیون توسعه فعالیتهای تبلیغی ترویجی قرآن کریم، تهران، 1396، صص 309-335.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}