13 فروردين 1389 / 18 ربيع الثاني 1431 / 3 آوريل 2010
13 فروردين 1389 / 18 ربيع الثاني 1431 / 3 آوريل 2010
13 فروردين 1389 / 18 ربيع الثاني 1431 / 3 آوريل 2010 |
نخستين تجاوزهاي رژيم بعثي عراق به مرزهاي كشورمان آغازشد. رژيم بعثي 50 روزپيروزي انقلاب اسلامي درايران تجاوزهاي خود را بطورپراكنده به پايگاههاي مرزي ايران آغازكرد. اين حملات حدود 20ماه ادامه داشت تااينكه دراواخرشهريور1359شمسي ارتفاعات نوسود و پاسگاههاي مهران به طوررسمي به تصرف قواي بعثي عراق درآمد و جنگ تحميلي آغازشد. |
|
در پي قيام مردم مسلمان عراق عليه رژيم خونخوار بعث اين كشور در اوايل اسفند 1369 ش و درگيري شديد بين دو طرف، مزدوران بعثي براي جريحهدار كردن احساسات پاك مسلمانان و به ويژه شيعيان، با يورش به زائران روزهدار امام علي(علیه السلام) و امام حسين(علیه السلام) در نجف اشرف و كربلاي معلّي، پس از شهيد و مجروح كردن تعدادي از آنان، به بارگاه ملكوتي اين دو امام بزرگوار اهانت نمودند. همچنين رژيم منفور بعث در روزهاي نوزدهم و بيستم ماه رمضان آن سال به مراسم عزاداري مردم شهرهاي نجف و كربلا و ديگر شهرها يورش برده و ضمن جلوگيري از مراسم، گروهي را دستگير كرده و اين شهرها را تحت كنترل شديد امنيتي قرار دادند. رژيم صدام، مردم عراق را به جرم اين كه ميخواهند سرنوشت خود را به دست خود رقم بزنند، مرتكب اين جنايات گرديد. اين اهانت به مقدسات اسلامي كه در معيت و همراهي نيروهاي آمريكايي صورت ميگرفت، موجي از اعتراضات عليه رژيم بعث عراق را به وجود آورد و اين رژيم را بيش از پيش، منفور جهانيان نمود. ابعاد جنايات اين رژيم، بعد از سقوط در سال 1382، بر جهانيان آشكارتر گرديد و مردم جهان به عمق جنايات عمال رژيم آگاهتر شدند. |
|
عبدالقادر بَدَواني در دربار اكبر شاه تيموري، منصب قضاوت داشت، اما اوضاع نامناسب دربار را تحمل نكرد و از كار دست كشيد. قادري، بعدها مامور ترجمهي كتابهاي زبان سانسكريت و جمعآوري آنها بود، اما كارش ناتمام ماند و مورخان ديگر، آن را به پايان رساندند. عبدالقادر از انديشمندان پركار زمان خويش به شمار ميرفت و ترجمهها و تاليفات زيادي از او بر جاي مانده است. از مهمترين آثار اوكتاب مُنتَخَبُ التَّواريخ معروف به تاريخ بَدَواني ميباشد. |
مجلهي هفتگي صور اسرافيل كه به مديريت ميرزا جهانگير خان شيرازي و با همكاري ميرزا قاسم خان تبريزي و علي اکبر دهخدا منتشر ميشد يكي از برجستهترين نشريههاي دوران مشروطه بود. در دورهي انتشار روزنامهي صور اسرافيل، اين روزنامه به مشكلاتي دچار شد. از جمله آن كه چندين بار نويسندهي او را تكفير كردند و بساط روزنامه را فروپيچيدند. ميرزا جهانگيرخان شيرازي، اين روزنامه را در تكميل معني مشروطيت و حمايت از مجلسِ شوراي ملي و ياري روستائيان، ضُعفا، فقرا و مظلومين، انتشار ميداد. اين روزنامه سرانجام پس از كشته شدن ميرزا جهانگيرخان صور اسرافيل به دستور محمدعلي شاه قاجار تعطيل شد. پس از آن در سال 1337ق، مجدّداً سه شماره به همت علامه دهخدا در سوئيس انتشار يافت و سپس براي هميشه تعطيل گرديد. تا آن وقت، ادبيات و انشاء ايراني عموماً و روزنامهها خصوصاً، به طرز نگارش قديم، حاوي الفاظ مُسَجَّع، بيحقيقت و بدون معني و خالي از سود و اثر بود، اما روزنامهي صور اسرافيل به زبان مردمِ همان زمان نوشته ميشد و حتي از آوردن اصطلاحات و لغات عاميانه ابا نداشت. از اين رو در سبك نثر فارسيِ معاصر تأثير بسزا كرد. مهمترين مقالات اين روزنامه، مقالات علي اكبر دهخدا بود كه تحت عنوان "چرند و پرند" منتشر ميشد. |
ملاقربانعلي زنجاني معروف به "حجتالاسلام" از شاگردان شيخ انصاري بود كه پس از تحصيل در نجف اشرف به زنجان بازگشت. او ضمن احراز مقام مرجعيت، با سختكوشيِ تمام به اجراي احكام اسلام، از جمله اقامهي حدود و اجراي تعزيرات ميپرداخت. ملاقربانعلي از چنان نفوذ و موقعيتي در منطقه برخوردار بود كه عدم همراهي وي با جريان مشروطهي غير مشروعه، باعث گرديد تا نهضت در آن منطقه تاثير چنداني نداشته باشد. او هيچگاه به ملاقات حاكمي نرفت و هيچ حاكمي را نيز به حضور نميپذيرفت. |
آيتاللَّه سيد مصطفي صفايى خوانساري در سال 1321 ق (1281 ش) در خوانسار به دنيا آمد. پس از فراگيري دروس مقدماتي حوزه، در محضر اساتيد بزرگي همچون: شيخ عبدالكريم حائري يزدي، سيد ابوالحسن رفيعي قزويني و ميرزا محمدعلي شاه آبادي حاضر شد و در نجف در حلقهي درس حضرات آيات سيدابوالحسن اصفهاني و ميرزاي ناييني شركت جُست. آيتاللَّه صفايي خوانساري اجازات متعدد اجتهاد و روايي را از حضرات آيات حائري، بروجردي و اصفهاني دريافت كرد. سرانجام اين عالم رباني در 92 سالگي در تاريخ 23 مهر 1371 ش چشم از جهان فروبست و پيكر پاك ايشان در مسجد بالاسر حرم حضرت معصومه(سلام الله عليها) به خاك سپرده شد. |
ماريا زيبيلا مِريان محقق و نقاش آلماني، در دوم آوريل 1647م در نزديكي شهر فرانكفورت آلمان به دنيا آمد. وي از كودكي علاقه فوقالعادهاي به طبيعت داشت و كنجكاوي زيادي درباره آن از خود ابراز كرد. به طوري كه در ده سالگي راز دگرديسي پروانه و تبديل تخم به كرم پروانه را كشف كرد. وي در همين زمان اطلاعاتي درباره پروانه به دست آورد كه تا آن هنگام ناشناخته بود. در آن ايام، چنين كشفي با علوم ديني زمان و كليسا تضاد داشت و آن را نوعي جادوگري ميدانستند و فرد كاشف، محكوم به مرگ بود. اما بعدها با تلاش و استدلالهاي مِريان، رشته حشرهشناسي پايهگذاري گرديد. او اولين زني بودكه در نورِنْبِرگ آلمان، يك مدرسه نقاشي داير كرد و رنگهاي طبيعي را از بوته جارو و گل افشان و... به دست آورد. ماريان همچنين به عنوان نخستين زن، تنها با همراهي دخترش براي سفري تحقيقاتي راهي مناطق گرمسير استوايى شد و عليرغم مشكلات بسيار، موفق گرديد تا نقاشيهاي بينظيري از گياهان و حيوانات مناطق گرم ترسيم نمايد. تلاشهاي بانو مريان باعث شد تا براي اولين بار، دنياي اروپا اطلاعاتي درباره بعضي حشرات مناطق گرم به دست آورد. كارهاي هنرمندانه او درقالب تصاوير گياهان و حيوانات وحشي مناطق استوايى بر روي كاغذ و پوست، منحصر به فرد و غيرقابل تقليد است. نوآوريهاي هنري او در اين زمينه، كيفيات ذهني مريان را به خوبي نشان ميدهد و ويژگي ذوقي وي را مشخص ميكند، چنانچه قابل مقايسه با ديگران نيست. اين نقاشيها در اولين كتاب طبيعتشناسي او با دقت رسم گرديدهاند. زيبيلا مريان را به راستي بزرگترين زن نقاش و قلم زن بر روي فلز مس در همه اعصار نيز دانستهاند. او با مهارتي غير قابل تصور، با پايهگذاري سبكي جديد در نقاشي، حشرات و گلها را ميكشيد و با كوشش خود توانست سبك نقاشي طبيعت بيجان را به وجود آورد. كتابهاي مريان اولين كتابهاي طبيعتشناسي است كه هنوز اعتبار و ارزش خود را حفظ كردهاند. از آثار اين محقق و هنرمند بزرگ ميتوان كتاب نقاشي دگرديسي حشرات استوا را نام برد. هنر ماريا زيبيلا مريان همانند لئوناردو داوينچي نقاش بزرگ ايتاليايي، در زمان خود يگانه بود. مريان در آخرين ماههاي زندگي مبتلابه فلج گرديد و قدرت بينايياش را از دست داد تا اينكه سرانجام پس از عمري تلاش خستگيناپذير، در 13 ژانويه 1717م در 70 سالگي در آمستردام هلند درگذشت. |
|
ميخائيل لاماناسوف اديب و نويسنده مشهور روسي در 26 مه 1711م به دنيا آمد. وي تحصيلات خود را در مسكو و سن پترزبورگ به پايان رسانيد. لاماناسوف در 20 سالگي در آكادمي زبانهاي خارجي (اسلاو، يوناني، لاتين) ثبت نام كرد و از موفقيت در دروس، به سال 1736م در آكادمي سلطنتي علوم پترزبورگ پذيرفته شد و از طريق همين آكادمي عازم آلمان گرديد. وي در كنار كسب علم و دانش به مطالعه و پژوهش در آثار ادبي، كلاسيك يونان، روم و آلمان پرداخت. لاماناسوف در 31 سالگي استاديار آكادمي شد و اين امر زمينهاي گرديد براي رشد سريع وي و كسب دستآوردهاي علمي، به نحوي كه 3 سال پس از ورود به آكادمي به عنوان استاد شيمي پذيرفته شد. وي در سال 1748م يك آزمايشگاه شيمي به راه انداخت و هفت سال بعد در تأسيس دانشگاه مسكو مشاركت نمود كه اين دانشگاه اينك به نام وي "دانشگاه لاماناسوف" خوانده ميشود. وي همچنين در سال 1757م به رياست آكادمي نائل آمد. كارهاي علمي لاماناسوف مشتمل بر تحقيق در انبساط گازها و فلزات، نجوم، زمينشناسي، اقتصاد و پويشهاي قطبي است. وي ضمن تدريس شيمي و انجام آزمايشات مربوط به آن، كتبي را نيز دراينباره نگاشت. لاماناسوف براي اولين بار، انجماد جيوه را در 46 درجه سانتيگراد زير صفر مشاهده و ثبت كرد. او همچنين درسال 1761م جو سياره زهره را هنگام عبور از خورشيد رصد نمود. فعاليتهاي علمي لاماناسوف به حدي رسيد كه او را باني علوم جديد در روسيه نيز پنداشتهاند. در كنار اين مسائل لاماناسوف به عنوان يك اديب و نويسنده آثاري ارائه نموده است از جمله كتاب دستور زبان روسي، راهنماي كوچك فصاحت و تاريخ قديم روسيه. وي زبان ادبي روسي را دگرگون نمود و ادبيات را به سوي تصنّع و طمطراق سوق داد به همين دليل وي را پدر ادبيات روس ميدانند. در كتاب چكامههاي لامانوسوف موضوعات مذهبي جايگاه ويژهاي دارند، گرچه در اشعار و آثار وي انعكاسي از دانشهاي كلاسيك سراينده به چشم ميخورد. لاماناسوف شاعري بود كه از طبقات پايين اجتماع برخاسته بود و در عرصه علم و ادبيات روسيه قرن هجدهم چهرهاي شاخص و برجسته به حساب ميآمد. ميخائيل واسيليويچ لامانوسوف سرانجام در دوم آوريل 1765م در 54 سالگي درگذشت. |
|
|
|
ژرژ پُمپيدو سياستمدار فرانسوي، در سال 1911م متولد شد و از دانشسراي عاليِ فرانسه در رشته ادبيات فارغالتحصيل گرديد و سپس به تدريس پرداخت. وي در جريان جنگ جهاني دوم به جنبش مقاومت فرانسه پيوست و سپس به عنوان مشاور امور آموزشيِ ژنرال دوگل خدمت نمود. در سال 1958م رياست كابينه به وي واگذار گرديد. وي در اين مقطع نقش قابل ملاحظهاي در تشويق دوگل به اعطاي استقلال به مردم الجزاير داشت. در امور داخلي اگرچه پمپيدو با تظاهرات دانشجويى و اعتصابات كارگري مواجه گرديد اما توانست با اعطاي امتيازهاي فراوانْ اعتصابات را متوقف سازد. نوآوري وي در صحنه اروپا، موافقت با حضور انگلستان در بازار مشترك اروپا بود، كه عملي گرديد. وي معتقد بود كه سازش امريكا و شوروي بر سر آلمان بعد از جنگ جهاني اجتنابناپذير است، اما از آن ميترسيد كه اروپا به صورت ساندويچي بين دو ابرقدرت درآيد. و هر كدام، سهم خود را بطلبَد. دوران حكومت پمپيدو نوعي دوران ثبات بود و به گسترش نفوذ و مشروعيت نظام سياسي جمهوري پنجم انجاميد و پايان حكومت او نيز به منزله خاتمه يافتن عصر "گُليسم" در فرانسه بود كه پيروان دوگل را شامل ميشد. ژرژ پمپيدو سرانجام در 2 آوريل 1974م در 63 سالگي درگذشت. |
|
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}