منظور از خلاقیت، ویژگی‌های خلاقانه‌ای مانند فکر کردن به‌شکلی مبتکرانه و متفاوت، یافتن راه‌حل‌های جدید برای مشکلات قدیمی و ترکیب کردن دو ایده برای رسیدن به ایده‌ای جدید است. برای نمونه، زمانی که هنری فورد (مؤسس شرکت خودروسازی فورد) اتومبیل را ساخت، مردم فقط به این فکر می کردند که اسب‌های سریع‌تری داشته باشند.

یا ایلان ماسک (Elon Musk) را در نظر بگیرید. او برای حل کردن مشکل شلوغی خیابان‌ها در شهرها راه‌حلی کاربردی یافت؛ راه‌حل او هایپرلوپ (Hyperloop) بود. هایپرلوپ شکل جدیدی از حمل‌ونقل سریع زمینی است که مسافران را با سرعتی بیش از ۱۱۲۵ کیلومتر بر ساعت جابه‌جا می‌کند. هایپرلوپ سیستمی از تونل‌های زیرزمینی است که شهرهای مهم مرکزی را به یکدیگر متصل می‌کند. در این سیستم برای جابه‌جایی مسافران، اتومبیل‌ها، و بار از کپسول‌های تمیز و بسیار سریعی استفاده می‌شود که در تونل‌های زیرزمینی قرار دارند. ماسک در نظر دارد که برای حمل‌ونقل اتومبیل‌ها به تونل، از آسانسورهایی استفاده کند که اتومبیل‌ها را به زیر زمین می‌برند.

مثال آخر،‌مثالی است از شرکت Saltwater Brewery در ایالت فلوریدای امریکا. این شرکت حلقه‌هایی شش‌تایی را برای بسته‌بندی قوطی‌های خود ابداع کرده است که جانواران دریایی می‌توانند آنها را بخورند. در حالی که حلقه‌های شش‌تایی معمول که در نهایت از دریاها و اقیانوس‌ها سر درمی‌آورند، موجودات دریایی را می‌کشند، این حلقه‌ها غذای موجودات دریایی را تأمین می‌کنند. برای ساخت این حلقه‌ها از محصولات جانبی تولید آب‌جو استفاده شده است و دارای جو یا گندم هستند. البته این حلقه‌ها فقط برای ماهی‌ها قابل‌خوردن نیستند و انسان‌ها نیز می‌توانند آنها را بخورند. بعد از مرور چند نمونه از ایده‌های خلاقانه، تأثیر خلاقیت بر زندگی فردی را بررسی می‌کنیم:


خلاقیت موجب می‌شود چشم‌انداز بهتری داشته باشیم

افرادی که سعی می‌کنند در زندگی روزمرهٔ خود خلاق باشند (مثلا مسیرهای جدیدی را به محل‌کارشان می‌یابند، در آشپزی خلاقیت به خرج می‌دهند یا جدول حل می‌کنند) ویژگی‌های شخصیتی مشترکی با افراد خلاقی مانند هنرمندان، طراحان و موسیقی‌دانان دارند. این ویژگی‌های مشترک عبارت‌اند از:

کنجکاوی

انگیزه (Drive)

فکر و ذهنیت باز

استقامت و پشتکار

مثبت‌اندیشی

بعضی از مطالعات نیز نشان داده است افرادی که همواره به‌دنبال یافتن راه‌های خلاقانه هستند، کمتر درمورد دیگران قضاوت می‌کنند و انعطاف‌پذیری بیشتری دارند. بنابراین تعجبی ندارد که میان خلاقیت و افزایش سلامت روانی رابطهٔ روشن و واضحی وجود دارد (که می‌تواند به‌دلیل مهارت‌های برتر متفکران خلاق در حل مسئله باشد).

امیدوارم که این دلایل کافی باشد و متقاعد شده باشید که کاوش در نیمهٔ خلاق خود می‌تواند چشم‌اندازتان در زندگی را بهتر کند. ولی بهترین راه رسیدن به خلاقیت چیست؟ افزایش اعتما به نفس.

وقتی اعتمادبه‌نفس بالایی داریم، از امتحان کردن چیزهای جدید و خارج شدن از کنج راحتی یا محیط امن خود ترسی نخواهیم داشت.

کنج راحتی یا comfort zone حالتی رفتاری است که در آن، عملکرد فرد خنثی است و سعی می‌کند با عدم فعالیت و دوری از ریسک‌پذیری زیاد، شرایط ثابت خود را حفظ کند.1


خلاقیت به ما یاد می‌دهد که به فرآیند اهمیت بدهیم؛ نه نتیجه

ششمین مسئله‌ای که اهمیت خلاقیت در زندگی را گوشزد می‌کند، تأکید بر فرآیند تلاش ما در مسیر رسیدن به نتایج است. فرهنگ ما، فرهنگی نتیجه گرا است. ما تلاش‌هایمان را با سنجش نتایج کارهایمان قضاوت می‌کنیم و اهمیت چندانی به فرآیند تلاشمان نمی‌دهیم. بااین‌حال افراد خلاق نه به نتایج کار خود که به میزان پیشرفت و رشد خودشان تأکید دارند.

خلاقیت به ما می‌آموزد که دیدگاه خودمان را دراین‌باره تغییر بدهیم و درک کنیم که همان لحظه‌ای که کاری را انجام دادیم، به خاطرات گذشته ما پیوسته است و تمام شده است. چون توسط فردی ایجاد شده که ما در گذشته بودیم.

تلاش ما به ما خاطرنشان می‌کند که چه کسی بودیم و چه کردیم. درعین اینکه تلاش شما نشان‌دهنده شخصیت حاضر شما نیست، اما می‌تواند به چیزی که قرار است تبدیل شویم شکل بدهد.

از طرفی، موفقیت تقریباً اکثر مواقع بسیار کندتر ازآنچه انتظار داریم به دست می‌آید. به همین دلیل ما باید بدون توجه به نتیجه‌ای که قرار است به ‌دست بیاید باید روی تلاش و اندازه‌گیری پیشرفت خود تمرکز کنیم. از این گذشته خلاق بودن به معنای انجام دادن کار است، نه به دست آوردن نتیجه.


خلاقیت به ما پشتکار و مقاومت می‌آموزد

آخرین اهمیت خلاقیت در زندگی مقاومت در برابر نظرات منفی است. بیایید یک‌بار با این واقعیت روبه‌رو شویم. قرار نیست همه، تمام کارهایی که انجام می‌دهیم را دوست داشته باشند. درست مانند خود ما که هر کتابی که نوشته شده یا هر فیلمی که ساخته می‌شود را دوست نداریم. همیشه کسانی هستند که آثار ما را دوست نداشته باشند.

از طرفی، همه ما دوست داریم موردتوجه قرار بگیریم و دوست داشته شویم. اما بخشی از خلاقیت بودن و ابداع آثار خلاقانه این است ضربه‌ای به درونمان بزنیم و دوباره بلند شویم و خودمان را به اوج برسانیم.

ما باید این واقعیت را بپذیریم که گاهی اوقات مخاطبمان آنچه انجام می‌دهیم را درک نمی‌کند. هیچ اشکالی ندارد که این اتفاق بیفتد چون بخش بزرگی از کار به خودمان مربوط است؛ نه به دیگران و مهم نیست دیگران چه واکنشی نسبت به کار ما نشان می‌دهند.

ما باید ایمان داشته باشیم که کسانی که کارهایمان را دوست دارند، سرانجام از راه خواهند رسید و ما را پیدا خواهند کرد و کسانی که همیشه منتقد ما هستند، بالاخره سرشان به کار خودشان گرم خواهد شد و کاری به کار ما نخواهند داشت.

به‌جای گارد گرفتن در برابر انتقاد یا فرار از آن، باید به خودمان افتخار کنیم که خواهیم توانست با نظرات منفی کنار بیاییم. باید این واقعیت را بپذیریم که شاید کمی متفاوت باشیم. مهم این است که از نگاه کردن به کلیات خودمان از بیرون نترسیم و به خودمان افتخار کنیم.

خلاقیت به ما می‌آموزد که نترسیم و از شکست فرار نکنیم. آنچه اهمیت دارد، عدم توقف تلاش است، حتی اگر هیچ‌کس کار را قبول نداشته باشد.

امتحان کردن چیزهای جدید و خارج شدن از کنج راحتی، هر دو موجب می‌شوند که غول خلاقیت درونی ما از چراغ جادو بیرون بیاید و قدرت جادویی‌اش را به ما نشان دهد.2


خلاقیت موجب افزایش فرصت‌ها می‌شود

معمولا افراد خلاق فرصت‌های بیشتری را در زندگی خود می‌یابند. چون آنها آموخته‌اند که چطور با موانع و مشکلات از زاویهٔ دیگری برخورد کنند و آنها را به فرصت تبدیل کنند. آنها بیشتر از دیگران فرصت‌ها را می‌بینند، چون ذهن بازتری دارند. ولی کسانی که از خلاقیت خود استفاده نمی‌کنند ممکن است این فرصت‌های پنهان را از دست بدهند.

برای نمونه فردی که مدیر ارشد یک شرکت بیمه بود، شغل خود را از دست داد. او بیش از ۱۰ سال در آن شرکت کار کرده بود و هرچند شغلش چندان جذابیتی برایش نداشت ولی با درآمد آن هزینه‌های زندگی‌اش را تأمین می‌کرد.

وقتی به او گفتند کارش را از دست داده است، ابتدا شوکه شد و به‌شدت ناراحت شد. ولی او فردی انعطاف‌پذیر و خلاق است و پس از چند روز برنامه‌ای ریخت تا علاوه‌بر پیدا کردن شغلی جدید، تغییر مثبتی در زندگی حرفه‌ای خود ایجاد کند. او با استفاده از مهارت‌های مدیریتی و دانش عمیقی که درمورد امورمالی و بیمه داشت، به‌عنوان مشاور کسب‌وکار شروع به کار کرد.

با وجود اینکه او تازه در این کار مشغول شده است، چندین مشتری پیدا کرده است و به نظر می‌رسد که شغل جدیدش، شغلی شاد و موفق خواهد بود.

اگر حس می‌کنید زندگی یکنواخت و خسته‌کننده‌ای دارید، برای رها کردن خود از این زندگی ملالت‌بار بعضی از موارد زیر (یا همهٔ آنها) را امتحان کنید:

حرکت کنید: سکون و بی‌حرکتی یعنی گرفتار ماندن. ولی حرکت کردن، آزاد شدن از بندهاست!

به‌دنبال چیزهای مثبت باشید: وقتی به‌دنبال چیزهای مثبت باشید، در را به‌روی فرصت‌ها باز می‌کنید.

از چیزهای کوچک شروع کنید: لزوما نباید جهش بزرگی داشته باشید. با ایجاد تغییرات کوچک نیز می‌توان روند روبه‌جلوی پایداری را ایجاد کرد که توقف‌ناپذیر است.


خلاقیت موجب می‌شود آزاد باشیم و بتوانیم همه چیز را به هم بریزیم

من شکست نخوردم. فقط ۱۰ هزار راهی را یافتم که به نتیجه نرسیدند.

توماس ادیسون

این سخن توماس ادیسون به‌شکل هوشمندانه‌ای نشان می‌دهد که خلاقیت، به‌معنای تجربه کردن و آزمودن است و تجربه کردن و آزمودن نیز معمولا با اشتباه کردن همراه است.

اگر تابه‌حال طراح گرافیکی را در حال کار کردن تماشا کرده باشید، حتما متوجه شده‌اید که آنها دائما چیزها را تغییر می‌دهند تا زمانی که به تصویر و حسی که می‌خواهند برسند. بیشتر افراد خلاق هم به همین شکل کار می‌کنند. آنها به امتحان کردن چیزهای جدید و متفاوت ادامه می‌دهند تا زمانی که به نتیجه‌ای که می‌خواهند برسند و بگویند: «آها، خودشه».

شما چطور؟ آیا از امتحان کردن چیزهای جدید می‌ترسید؟ نگران از دست دادن اعتبارتان هستید؟ اگر چنین است، خلاقیت درونی خود را سرکوب کرده‌اید. برای رها کردن آن باید احتیاط را کنار بگذارید و از موانع ذهنی ساختهٔ خودتان عبور کنید. وقتی بیاموزید که افکار و ایده‌هایی داشته باشید که از تفکرات و معیارهای شایستگی فعلی‌تان رها هستند، راز داشتن زندگی خلاق را خواهید آموخت.

همهٔ ما خلاق هستیم و با انجام پیشنهادهای گفته‌شده در بالا برای همیشه می‌توانیم از این نیروی پنهان خود بهره‌مند شویم. با بهره گرفتن از خلاقیت درونی خود، زندگی ما در مسیر تازه‌ای قرار می‌گیرد، مسیری که به شادی، رضایت و موفقیت می‌رسد.3


پی نوشت:
1.www.chetor.com
2.www.zehn.ir
3.www.mteamacademy.ir