جستاری در ضرورت اصلاح دید نسبت به جامعه معلولان
تفسیر غلط معلولیت به محرومیت
معلولیت را اگرچه به نقص و ناتوانی تفسیر می کنند اما همیشه نقص ها محرومیت و محدودیت را به همراه نمی آورند نکته مهم در این بین این است که قبول کنیم گاهی فقط راه ها متفاوت می شوند وگرنه نتیجه ها در دسترس قرار دارند.
داستان معلولیت دقیقا داستان می توانم و نمی توانم است. افراد زیادی در جامعه هستند که تصورشان این است که معلولیت یعنی محرومیت کامل! آنان تصور می کنند تنها راهی که پیش روی افراد معلول است این است که دائم دستشان را جلوی این و آن دراز کنند و یا در بهترین حالت تحت نظر نهادهای حمایتی مانند کمیته امداد و یا بهزیستی در حد گذران روزگار صدقه بگیرند؛ حال آنکه این تصور یک تصور غلط و ناشی از عدم آگاهی است! اگر این افراد می خواهند باورشان اصلاح شود بهتر است سری به لیستی از موفقیت های افراد معلول بزنند.
موفقیت های معلولین
شاید تصور برخی از میزان موفقیت یک معلول چیزی در حد کارهای ابتدایی باشد؛ اما زمانی که نگاهی به لیستی از موفقیت های معلولان حسی و حرکتی در ایران و جهان بیندازیم خواهیم دید که این موفقیت ها چندان موفقیت های سطحی و عادی نیست.از موفقیت های گروهی که بگذریم کم نیستند معلولانی که با همین امکانات موجود در کشور موفقیت های کم نظیری به دست آوردند؛ دکتر بهاره هنرپرور یکی از آن ها است؛ او که از معلولیت حرکتی رنج می برد با غلبه بر حس ناتوانی که گاه از طرف جامعه به معلولان القاء می شود، موفق به اخذ دکترای شیمی کوانتومی در زمینه شبیه سازی و محاسبات کوانتومی بیوسیستم ها و طراحی دارو از دانشگاه علوم و تحقیقات شد و پس از آن با شرکت در کنفرانس های بین المللی و نوشتن مقاله های علمی پژوهشی توانست به چهره ای مطرح در فضای علمی ایران و جهان تبدیل شود، نکته جالب اینجاست که او اخذ دکترا و تدریس در دانشگاه را پایان کار ندانست و تلاش های مجدانه او برای ادامه موفقیت ها هنوز هم ادامه دارد؛ تا آنجا که در شرایطی که بسیاری از افراد سالم از سفرهای طولانی هراس ناکند او دعوت یک تیم تحقیقاتی در مورد بیماری HIV را پذیرفت و در ابتدای دهه 90 به آفریقای جنوبی سفر کردو چند سال در آنجا اقامت گزید.
شاید باورش کمی مشکل باشد اما جالب است بدانید علی رغم آن که موسیقی در ارتباط مستقیم با شنوایی است یکی از بزرگترین موسیقی دانان دنیا یعنی لودویگ بتهوون آلمانی به دلیل ضایعه گوش میانی در 28 سالگی کم شنوا و در 44 سالگی کاملا ناشنوا شد؛ اما در دوران ناشنوایی یکی از بهترین سمفونی های عمرش یعنی سمفونی شماره 9 را ساخت او در زمان اجرای سمفونی حتی صدای سازهای را نمی شنید و فقط از تشویق حضار رضایت آن ها را فهمید.
از این دست افراد کم نیستند که اگر قرار باشد نام آن ها ررا بشماریم مثنوی هفتاد من باید به نگارش در بیاید. اما نکته ای که در این میان لازم است به آن بیشتر اشاره شود تبیین صحیح مسیر موفقیت برای کسانی است که از معلولیت های حسی و حرکی رنج می برند؛ متاسفانه نمونه هایی که از موفقیت ها شمرده شد در مقابل نمونه هایی که از زندگی باز مانده اند چیز ناچیزی است و باید اعتراف کرد که معلولان در جامعه ما به آن صورت که باید پیشرفت داشته باشند پیشرفت نکرده اند به همین دلیل لازم است تا فرایند صحیح پیشرفت برای آن ها تصویر شود.
گروه اول: حکومت
گروه اولی که باید برای ارتقای کیفی زندگی معلولان تلاش کنند و زمینه و بستر رشد و تعالی آنان را فراهم بیاورند دستگاه های حکومتی اعم از قانون گذاری، اجرایی و نظارتی هستند؛ البته مطابق قانون و بنا بر ماده 15 حمایت از افراد دارای معلولیت دولت موظف است حد اقل 3% از مجوزهای استخدامی دستگاه های دولتی و عمومی مثل وزارتخانه ها، سازمان ها، مؤسسات، شرکت ها و نهادهای عمومی و انقلابی و دیگر دستگاه هایی که از بودجه دولت استفاده می کنند را به افراد دارای معلولیت واجد شرایط اختصاص دهد. بر همین اساس دستگاه های نظارتی موظف هستند در صورت مشاهده تخلف مسئول ذی ربط را به مجازات تعزیری جزای نقدی درجه 5 تا 8 موضوع ماده 19 قانون مجازات اسلامی، همچنین انفصال موقت یا دائم از خدمات عمومی، تنزل مقام یا محرومیت از پست های حساس مدیریتی یا اخراج از نهاد یا سازمان متبوع محکوم نمایند.البته این نکته قابل توجه است که استخدام در یک جایگاه شغلی نیاز به مقدماتی مانند تحصیلات، حرفه آموزی و یا آموزش های پیش از خدمت دارد و علاوه بر قانون استخدامی باید زمینه و بستر آموزش برای این افراد مهیا شود.
گروه دوم: جامعه
جامعه دومین گروهی است که باید درراستای توانمند سازی معلولان گام بردارد. این واقعیت باید پذیرفته شود که معلولان نیز حق زندگی دارند و جداسازی آنان از بستر عادی جامعه ولو در عالم ذهن کاری بس غلط و جفا در حق این قشر است.یکی از نکاتی که برای بسیاری از معلولان عزیز زجر آور است حس ترحمی است که گاه با کلمات نسنجیده ظهور و بروز می کند و این حس باعث سرخوردگی آن ها می شود ما باید بدانیم که معلول نیز یکی از اعضای توانمند این جامعه است که نیازی به ترحم کسی ندارند و فقط باید همانگونه که برای دیگران در جامعه برنامه ریزی می کنیم برای آن ها نیز برنامه ریزی کنیم تا جامعه به صورت متوازن رشد داشته و پیشرفت کند.
گروه سوم: معلولان
آنچه از قدیم گفته اند این است هرکه به امید همسایه نشست گرسنه می خوابد! داستان معلولانی است که تصور می کنند که اگر بنشینند و دست روی دست بگذارند دیگران برای پیشرفت آن ها کاری می کنند؛ اما زمانی که خودشان برای پیشرفت، چرخ های ویلچرشان را به حرکت در آوردند و با عصای سفیدشان راهشان را پیدا کردند آن وقت هم جامعه و هم حکومت مجبور می شود که آن ها را باور کند. دانستن این نکته ضروری است که معلولانی که حرکت و پیشرفت داشته اند کسانی بودند که از هیچ کس توقعی مازاد از آنچه بین آدم های عادی متداول است نداشته اند و این خط شروع ماراتن پیروزی و پیشرفت است.حرف آخر
معلولیت را اگرچه به نقص و ناتوانی تفسیر می کنند اما همیشه نقص ها محرومیت و محدودیت را به همراه نمی آورند نکته مهم در این بین این است که قبول کنیم گاهی فقط راه ها متفاوت می شوند وگرنه نتیجه ها در دسترس قرار دارند. مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}