هدف از این مقاله ارائه تعریف مختصری از عزت نفس می باشد و در ادامه بررسی نظام های اعتقادی گوناگون به منظور رسیدن به این نتیجه که کدامیک در توسعه حس سلامت ارزش نفس رساتر بوده و در نهایت می تواند به آگاهی سالم از حقوق زنان کمک نماید.
 
عزت نفس محصول عقاید و اعمال درست است که فی نفسه دارای موجودیت نیست. "خوش قلبی" در ارتباط با عزت نفس نتیجه ای از این افکار و اعمال درست است. اکثر مردم سوء تعبیر نموده و عزت نفس را بعنوان یک احساس تلقی می کنند و آن را بی ارتباط با اعمال وافکار می دانند. مردم می خواهند خوب باشند بدون ارزیابی این که چگونه به آن دست پیدا کنند. بطور کلی یک چنین حس عزت نفس برای مدت طولانی پایدار نمی ماند زیرا اگر در یک نظام اعتقادی استوار توسط اعمال همراهی نشود، اثر ثابت نداشته و توخالی است.
 
تاریخ نشان داده که تقریبا در تمام تمدن ها به زنان بسیار ظلم شده است. در واقع حتى واژهی "زن" موهن بوده است. در حقیقت کلمه ی «w om an » از کنارهم گذاشتن دو کلمه ی کوچکتر یعنی (w oe) و ((m an تشکیل شده که دلالت می کند که زن "Woe" یعنی بدبختی، اندوه، مصیبت برای "man" یعنی مرد آورده است، زیرا طبق کتاب مقدس حوا آدم را فریب داد تا از میوهی درخت ممنوعه بخورد و در نتیجه باعث رانده شدن وی ونوع بشر شد. رومی ها زن را بهتر از بنده وغلام نمی دانند در حالیکه مسیحیان اولیه حتى مطمئن نبودند که آیا زن را انسان بنامند یا نه. کلیسای ارتودوکس یونان منکر این بود که زن دارای روح است واسقفی در شورای ماکن شدیدا ادعا می کرد که زن از نوع بشر نیست.
 
برخورد با زنان در آسیا بهتر از بقیه جاها نبود. هندو، که یکی از کهن ترین ادیان جهان می باشد زن را اینگونه توصیف می کند:"نسوان" (زنان) در کودکی باید تحت نفوذ پدر، در جوانی تحت نفوذ شوهر، بعد از فوت شوهر تحت نفوذ فرزندان باشند؛ زن نباید هرگز مستقل باشد بدبختانه بسیاری از زنان را مجبور می کردند که خودشان را روی هیزم شعله ور شوهرانشان در هنگام تشییع جنازه وی بیندازند زیرا به آنها یاد داده بودند که زندگی بدون شوهر برای آنها پوچ و بی معنی است. و حتی در اروپای غربی و آمریکا تا همین چند دهه ی اخیر زنان حق مالکیت، عقد قرارداد، ارث یا رای نداشتند. نویسنده های بزرگ زن بریتانیایی مانند"جین آستن وفنی برنی" دررمان های خود شخصیت های وراث زن ثروتمندی را خلق کردند که تمام ثروت خود را از طریق قمار یا ولخرجی شوهرانشان از دست داده بودند. برنی در کتابش «سیسیلیا» خاطرات یک ورثه زن را بیان می کند که چگونه سیسیلیا به دلیل نداشتن جهیزیه کافی نتوانست با مرد دلخواه خود ازدواج کند به این دلیل که جهیزیه وی برای جلب توافق خانواده اشرافی مرد دلخواهش کافی نبود. واین به آن دلیل بود که در انگلیس، فرانسه و دیگر کشورها تمام دارایی و پول زن بواسطه ازدواج از آن شوهر وی می گردید. قانون آنها نیز از این حکم دفاع می کرد زیرا زنان دارایی مردان محسوب می شدند و به همین دلیل زنان را مجبور می کردند بعد از ازدواج نام همسر خود را به روی خود بگذارند و تمام مایملک خود را به آنها واگذار کنند. در کتاب دیگر جین آستن می خوانیم یک زن بیوه و سه دختر وی مجبور می شوند خانه خود را بدلیل فوت پدر ترک کرده ورکود مالی فاحشی داشته باشند زیرا دارایی وی متعلق به برادر بزرگتر ایشان و خانواده آنها بود. هنگامی که کوچکترین خواهر علیه این ظلم فریاد بر می آورد خواهر بزرگتر جواب میدهد"عزیز من در انگلیس املاک از پدر به پسر می رسد نه از پدر به دختر. قانون این را می گوید."
 
 

بالا بردن عزت نفس در اسلام

اصول اسلام از بالا بردن عزت نفس دفاع و حمایت می کند زیرا عزت نفس افکار، احساسات واعمال ما را اصلاح می کند؛ به ما یاد می دهد روح خود را از درجه پایین تر از پایین تا حس بصیرت ارتقاء داده وبه (احسان) زیباترین راه وجود متمایل گردانیم. با ترسیم آرمانی هدایت کننده که ممکن، عملی و قابل دسترس باشد؛ اسلام اختلاف بین آن آرمان ونفس مدرک را کاهش می دهد. هدف از تزکیه وادار کردن شخص به درست بودن و درست عمل کردن به بهترین طریق است. جهاد کردن برای فضیلت می باشد با اعتقاد به اینکه نیت شخص از انجام آن کار، خشنودی خداوند باشد. تزکیه انسان را تشویق می کند که توانایی خود را برای خلیفه الهی شدن - که خلقت انسان با این هدف بوده - تشخیص دهد. این عقیده به اندازه ی کافی قدرت دارد که انسان را به ارتقاء عزت نفس ثابت خود وادار کند. تنها این آرمان که خلقت بشر برای هدف والاتری است و می تواند ما را به انتخاب یک زندگی سالم تر و والاتر وادار نماید. به گفته قرآن کریم انسان با کرامت، عزت و با توانایی بالقوه در برترین برترها شدن آفریده شده است.
 
"همانا ما کرامت و عزت را به فرزندان آدم اعطا کرده ایم" (1)
"همانا ما انسان را به بهترین شکل خلق کرده ایم" (2)
 
مقابله نظریه اسلامی عزت نفس با نظریه غرب در این باب جالب می باشد. زنان در غرب از ارزش درونی با ظاهر فیزیکی خود ارزیابی می شوند. این مسأله باعث می شود زنان توسط صنعت مد به تمام اشکال استثمار بصورت برهنه ظاهر شوند. هر ساله بیش از ۳۳ میلیارد دلار تنها صرف لوازم آرایش و برنامه های کاهش وزن می شود، قطع نظر از ۱۱ میلیون دلار که صرف عطریات می گردد. آیا این مبهوت کننده نیست؟ خوب، این ارقام تنها برای غرب است. با یک چنین آرایش وصنعت مد یک میلیون دلاری حقیقتأ تعجبی ندارد که زنان هر آینه بردهی این صنعت مصرفی شوند. بسیاری از زنان بیشتر درآمد خود را صرف لوازم آرایش، کرم ولوسیون می کنند تا زیبا جلوه نمایند. بی شک میلیونها زن وجود دارند که با عمل جراحی زیبایی هزینه های مفرطی صرف می کنند. طبق آمار جامعه ی امریکایی جراحی پلاستیک زیبایی (A SAPS)، بیش از ۵/ ۷ میلیون پروسه جراحی زیبایی در سال ۲۰۰۰ انجام شده است؛ که این جراحی ها ۲۵٪ از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۰ و ۱۷۳٪ از سال ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۰ افزایش داشته است. ۲/ ۵ % از کل جراحیها را افراد زیر ۱۸ سال انجام داده اند. در سال ۲۰۰۲، ۶ / ۹ میلیون پروسه وجود داشته که از سال ۱۹۹۷ به بعد افزایشی معادل ۲۲۸٪ داشته است. این بواقع فاجعه است که زنان احساس می کنند نیاز به جراحی دارند و تمام این درد ها و مصیبت ها را متحمل می شوند فقط برای اینکه "زیباتر" یا "مورد قبول تر" شوند.

 

حجاب اسلامی و احساس عزت نفس

حجاب اسلامی بالا بردن حس عزت نفس زنان را بر مبنای احترام خاص تضمین می کند. من حجاب را می پذیرم وروشن می کنم که چگونه حجاب می تواند حس زیبایی عمیق تر و سالم تری را پرورش دهد. حجاب کلمهای عربی است که در لفظ یعنی پوشاندن یا استتار کردن؛ امروزه برای توصیف پوشش یک زن مسلمان بکار برده می شود. بسیاری از افراد احساس می کنند که حجاب بی احترامی وظلم نسبت به زنان است و آن به این دلیل است که آن را درست درک نکرده اند. حجاب در اصل هدیه ای است به زنان تا بوسیله آن خودشان را از گزند اشراری که امروز جامعه را آزار می دهند حفظ نمایند. وقتی زنی لباس های تنگ و مد روز را رها می کند ولباس متعادل وروسری که سمبل بسیاری از زنان مسلمان است بر تن می کند احساس تازهای از آزادی به وی دست می دهد. چرا؟ زیرا دیگر این دسته از زنان در مورد اینکه مردم از روی ظاهر آنها را ارزیابی کنند، نگرانی ندارند.
 
وقتی زنی حجاب داشته باشد می تواند انتظار داشته باشد که مردم به وی به عنوان سمبلی از جاذبه جنسی نگاه نمی کنند، بلکه بعنوان زنی مورد توجه قرار می گیرد که بدن وی کالای عمومی نیست که در انظار مردم قرار گیرد. هنگامی که او می خواهد خانه را برای گردشی کوتاه ترک کند نیازی ندارد نیم ساعت جلوی کمد لباس خود صرف کند تا تصمیم بگیرد چه بپوشد تا بیشتر جذاب گردد. همچنین نیازی نیست ساعتی دیگر را برای مو درست کردن و آرایش صرف کند تا به بهترین صورت جلوه نماید زیرا او واقعا اهمیت نمی دهد که مردم چگونه به ظاهرش نگاه می کنند و مهمتر اینکه او نمی خواهد از روی ظاهر مورد قضاوت قرار گیرد. او مجبور نیست نگران یافتن وسایل مناسبی که به چهره اش بیاید باشد، یا نگران باشد چه رنگ رژ لبی استفاده نماید که با پوستش هارمونی داشته باشد. در نتیجه، کلی وقت آزاد خواهد داشت. در اسلام دستیابی به عزت نفس زنان از طریق رد پرستش هر چیزی مگر خالق یکتا میسر است زیرا تنها خداوند ارزش عبادت و پرستش دارد نه چیز دیگر. این عقیده اساسی اسلام است وآنچه مسلمانان به آن معتقدند. وقتی که شخص بطور کلی مفهوم این عقیده را درک کند از هر گونه بردگی رهایی پیدا خواهد کرد. آنها بردگی هر چیز یا هر شخص از جمله بت درست کردن خواننده ها و هنرپیشه ها، پرستش پول، یا در اسارت صنعت مد گرفتار شدن و غیره را رد می کنند.
 
من بر این باورم که وقتی بحث آگاهی از حقوق زنان باشد، زنان مسلمان می توانند عزت نفس مبنی بر درک معنوی و ارزش درونی عمیقی از حقوقشان داشته باشند زیرا این نوع آگاهی از رشد معنوی ایشان گرفته شده است. از آن جایی که زنان در کلیه ابعاد اجتماعی بسیار مهم هستند داشتن عزت نفس درست وسالم می تواند مسئولیت ایشان را نسبت به خود و جامعه سازنده تر نماید. برای دستیابی به این امر زنان مسلمان باید آگاهی خود را در ارتباط با معنای آن بالا ببرند یعنی درک درستی از عزت نفس داشته باشند. بنابراین زنان مسلمان باید بسیار محتاط باشند تا قربانی مفهوم غربی عزت نفس نشوند مفهومی که در دراز مدت می تواند با مفهوم حقوق آنها در یک جامعه اسلامی فاجعه ببار آورد. یک راه فرار از قربانی شدن برای زنان مسلمان این است که بطور معقولانه به دین حقیقی خویش در تمام ابعاد و بویژه در ارتباط با جایگاه خود آشنایی پیدا کنند. زیرا این آشنایی می تواند ارزش درونی مورد نیاز را پرورش دهد، یعنی به جلو پیش بردن جامعه اسلامی.
 
پی‌نوشت‌ها:
1- سوره اسراء، آیه ۷۰
2- سورة تین، آیه ۴
 
منبع: مجموعه مقالات حقوق و مسئولیت‌های زن در نظام اسلامی، جلد اول، نویسنده: محمد سعید اسماعیل، ناشر: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، تهران، 1385 ش، صص 110-105