دلایل اصلی پایین بودن اعتماد به نفس
گذشتهی انسان و رابطههای آغازین بین او و پدر و مادر و یا سرپرستهای دیگرش، نقش مهمی در شکلگیری باور او نسبت به خودش دارد.
گرفتن بازخورد منفی
اگر در طی دوران کودکی مدام در گوشتان تکرار شود که هیچ کاری را درست انجام نمیدهید و به اندازهی کافی خوب نیستید، شما در حالی تبدیل به یک فرد بالغ خواهید شد که تصویر مثبتی از خود ندارید. وقتی بدون در نظر گرفتن تلاشهایتان پیوسته از شما و کارتان ایراد بگیرند، دیگر نمیتوانید به خودتان اعتماد کرده و احساس خوبی داشته باشید؛ به خاطر شکستهای پیدرپی احساس شرم میکنید که بسیار دردناک و ناراحتکننده است.
بیتوجهی والدین
وقتی سرپرستتان (به طور معمول پدر و مادر) به شما توجهی نمیکنند، انگار که موفقیتهای شما کمترین ارزشی برای آنها ندارد. شما برای کسب موفقیتهای بیشتر و اثبات این نکته که شایستگیهایتان فراتر از چیزی است که الان در آن قرار دارید، باید انگیزه خود را حفظ کنید، که البته این کار دشوار خواهد بود. بیتوجهی سرپرستان معمولا باعث میشود احساس کنید که از جانب دیگران فراموش شدهاید، کسی قدرتان را نمیداند و برای هیچ کس مهم نیستید. این باور که کسی به وضعیت حال حاضر شما اهمیتی نمیدهد، حسی است که به خاطر گذشتهی دردناکتان به دوش میکشید. حس دیده نشدن و نامرئی بودن باعث میشود فکر کنید حضورتان یک اشتباه است.
عدم برخورداری از حمایت کافی در مقابل زورگویی
در یک خانوادهی آگاه، حساس و امن، رویارویی با موقیعتهای دشوار مانند اذیت و آزار اطرافیان زورگو و بازیابی اعتماد به نفس آسانتر است. اما اگر نه تنها در خانه بلکه بیرون از خانه هم احساس امنیت نمیکنید، حس عذابآور فراموششدن، ناامیدی و تنفر از خود همیشه در زندگی با شما خواهد بود. همچنین به دلیل آسیبپذیری زیاد، دوستی دیگران را لطفی در حق خود تلقی کرده یا به این باور میرسید که همهی مردم بیرحم و غیر قابل اعتمادند. بدون خانه و خانوادهای امن و حمایتگر، اثرات زورگویی و قلدری دیگران نسبت به شما عمیقتر خواهد شد و زندگی دشوارتری خواهید داشت.
دریافت حمایت بیجا در مقابل زورگویی
از سوی مقابل اگر حمایت پدر و مادر حد و مرزی نداشته باشد، کودک احساس خواهد کرد که آمادگی رویارویی با دنیای خشن بیرون را ندارد. بدون یک بنیان قوی، رویارویی با چالشهای بیرون از خانه دشوار بوده و ناتوانی در مقابل آنها شرمندگی را به همراه خواهد داشت. در چنین وضعیتی کودک احساس ناتوانی میکند و به دلیل شرمندگی، این موضوع را با پدر و مادر خود در میان نمیگذارد، زیرا نمیخواهد آنها را به دلیل ضعفی که رفتار آنها باعث آن بوده است، آزرده کند. بنابراین کودک اتفاقات بیرون را مخفی میکند. ممکن است این شرمندگی به حدی برسد که نگرش کودک را تحتِ تأثیر قرار دهد تا جایی که به این نتیجه میرسد که دید مثبت پدر و مادرش (که با دید دیگران نسبت به او تفاوت دارد) احتمالا نادرست است و در واقعیت او فردی ناتوان، ضعیف و سزاوار تحقیرهای دیگران است.
بیتوجهی به زورگویی
اگر پدر یا مادر به قدری مشغول باشند که متوجه رنجش ناشی از زورگویی در کودکشان نشوند و در هنگام نیاز کودک کسی برای حمایت از او وجود نداشته باشد، کودک باور میکند که شایستهی توجه و سزاوار مراقبت نیست و از کمبودهای خود آزرده میشود. در دنیای ناامن امروزی، احساس شرم و درد طاقتفرساست. این احساسات همچنین در دورهی گذار پدر و مادر که از ویژگیهای آن هرجومرج است رخ میدهد زیرا اینطور به نظر میرسد که کسی متوجه وضعیت کودک نمیشود. وقتی محیط خانه پُر از هرجومرج و آشفته باشد تصور کودک این خواهد بود که تقاضای توجه و رسیدگی به مشکلاتش درست نیست، در نتیجه کودک در تنهایی بیشتری فرو میرود و در احساس شرم غرق میشود.
عدم وجود حامی در مشکلات تحصیلی
هیچ چیز بیشتر از احساس کودن بودن در ایجاد اعتماد به نفس پایین مؤثر نیست. اگر کودک احساس کند از درسها چیزی نمیفهمد و بدون اینکه کسی متوجه این موضوع و نیاز او به کمک شود، بیشتر و بیشتر از دیگران عقب بیافتد، به این نتیجه میرسد که ضعیف و ناتوان است. او در مورد ذکاوتش دچار تردید میشود و همیشه برای بیان نظراتش مردد است. خجالت ناشی از خوب نبودن و کمتر از دیگران بودن به سختی از بین میرود حتی پس از اینکه کودک به روش خودش راهی برای غلبه بر مشکلات پیدا کند.
شوک فیزیکی یا ضربهی روحی
سوء استفادهی جسمی، جنسی یا عاطفی آشکارترین دلیل پایین آمدن اعتماد به نفس است. قرار گرفتن کودک در موقعیتهای فیزیکی و عاطفی برخلاف میلش، باعث میشود او نتواند به دنیای بیرون، خودش و دیگران اعتماد کند، مسئلهای که به شدت بر اعتماد به نفس تأثیر میگذارد. حتی ممکن است کودک خود را مقصر بداند در حالیکه کمترین گناهی ندارد. کودک توان مقابله با بحران را ندارد در نتیجه از آن فرار کرده، از دیگران فاصله میگیرد و احساس پوچی میکند. در تلاش برای کنار آمدن با این وضعیت، نتیجه میگیرد که خودش گناهکار و شایستهی سرزنش است و برای رهایی از این آشفتگی به راههای ناسالم روی آورده و سرانجام خود را شرمنده و سرخورده در میان صدها احساس منفی دیگر محصور میبیند.
نظام ارزشی نامناسب
اگر باورهای مذهبی یا نظام ارزشی، باعث شود که باور داشته باشید پیوسته در حال گناه کردن هستید، در وضعیتی مشابه دریافت همیشگی بازخورد منفی دیگران قرار میگیرید. چه بازخورد منفی دیگران باشد، چه قضاوتهای برگرفته از باورها و ارزشهای شخصی، نتیجهی آن ایجاد احساس شرم، گناه، تناقض و نارضایتی از خود است. بسیاری از نظامهای ارزشی دو انتخاب پیش روی فرد میگذارند: خوبی و بدی. وقتی در تنگنای انتخاب بین این دو قرار میگیرید دچار سردرگمی، شرمندگی، ناامیدی، بههمریختگی و بیهویتی میشوید.
تاثیر اجتماع و رسانهها
همه میدانیم که آدمها در تلویزیون و رسانههای دیگر، به شکلی اغراقآمیز و غیرواقعی زیبا و خوشهیکل هستند، آفتی که پیوسته بیشتر و بیشتر میشود. بسیاری از زنان و مردان از اینکه نمیتوانند مانند این افراد باشند، احساس بدی دارند. درست است که اعتماد به نفس پایین ریشه در مسائل مهمتری دارد اما این روزها اجتماع، تلویزیون، مجلات و … پیوسته عدم تناسب و کامل نبودن را به رخ میکشند و احساس نارضایتی را تقویت میکنند. با افزایش دسترسی رسانهها در میان جوانترها به تدریج کودکان نیز در مرکز توجه این مقایسههای غیرمنصفانه قرار میگیرند.2
خشونت و عصبانیت والدین
عواملی مانند طلاق ، مشکلات و مشاجرات خانوادگی ، مشغله های کاری ، کمبودهای مالی و … باعث بروز عصبانیت و ایجاد تنش و نگرانی در والدین می شود. اگر کودک شما همیشه با پرخاش و عصبانیت تان رو به رو شود ، تصور می کند که او را دوست ندارید و با انجام هر کاری چنین واکنشی از شما خواهد دید.همین عامل کافی است تا او دچار کمبود اعتماد به نفس شود و سعی کند تا از انجام برخی امور و پذیرفتن مسئولیت ها ، دوری کند. در این صورت فرزندتان نمی تواند به راحتی در مورد مشکلاتش با شما صحبت کند و در نتیجه همیشه نگران خواهد بود ، در تصمیم گیری مشکل داشته و روحیه اش ضعیف خواهد شد.
سرزنش بیش از حد
این نکته را به یاد داشته باشید که فرزند شما در این سن باید با محیط اطراف خود آشنا شود و با انجام کارهای درست و غلط به تجربه هایی دست یابد. البته منظور ما کسب تجربه از طریق انجام کارهای خطرناک نیست اما به شما توصیه می کنیم که صبور باشید و او را بابت هر اشتباه کوچکی مورد سرزنش قرار ندهید.
مخالفت و نه شنیدن
اگر فرزند شما برای انجام هر بازی ، هم بازی شدن با سایر کودکان و … از شما نه بشنود و اجازه انجام کارهای معمولی را نداشته باشد ، به کمبود اعتماد به نفس دچار خواهد شد.این را به خاطر بسپارید که مخالفت و سخت گیری شما ممکن است فرزندتان را به فردی خجالتی تبدیل کند که همیشه نسبت به دیگران احساس کمبود دارد. چرا که هیچ کاری را به اختیار خود انجام نداده و همیشه نیاز به تایید و تصدیق شما داشته است.
مقایسه های نا به جا
فرزندتان را با خودش مقایسه کنید نه با هیچ کس دیگر. او را نسبت به دیروز بسنیجید و هرگز سایر کودکان را ملاکی برای خوب بودن فرزندتان قرار ندهید. سعی کنید به او نگویید که “ببین خواهرت چه طور اتاقش را مرتب می کند” یا “برادرت تکالیفش را به موقع انجام می دهد”، “دوستت نمره بالاتری گرفته” و یا “در یک مسابقه که تو به عنوان شرکت کننده انتخاب نشدی، مقام اول را کسب کرده” و … این موارد به شدت بر روحیه فرزندتان تاثیر می گذارد و باعث می شود که او خود را فردی بی ارزش و شکست خورده ببیند.از طرفی در روابط خود با دوستان ، خواهر و برادر و هر کسی که شما با او مقایسه کرده اید به مشکل برخواهد برد و دچار نوعی تنفر در مورد آن ها خواهد شد.
کتک زدن و تنبیه کودکان
این مورد یکی از اصلی ترین دلایل تضعیف روحیه و کاهش اعتماد به نفس کودکان است. کودکی که در مقابل دیگران و به خصوص خواهر و برادر و هم سن و سالان خود مورد خشونت و تنبیه قرار می گیرد ، به سختی می تواند خود را در بین این افراد بگنجاند و همیشه تصویری از این حادثه را در ذهن دارد و در برابر این افراد دچار ضعف و خجالت خواهد شد.3پی نوشت:
1.www.chetor.com
2.www.vista.ir
3.www.raayco.com
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}